بزرگنمایی:
«امیل لحود» پانزدهمین رئیس جمهور لبنان معتقد است که پساکرونا دوران بروز قدرتهای جدید و تغییر اساسی در موازنه قدرت است.
ابه گزارش تبسم مهر امیل لحود پانزدهمین رئیسجمهور لبنان است. او از 24 نوامبر 1998 تا 23 نوامبر 2007 ریاست جمهوری لبنان را بر عهده داشت. در 12 ژانویه 1936 در شهرک بعبدات به دنیا آمد. وی فرزند ژنرال «جمیل لحود» است که در ایجاد ارتش لبنان و تلاشهای این کشور برای کسب استقلال نقش بسزایی داشت.
او در 24 نوامبر 1998 به عنوان چهاردهمین رئیس جمهور لبنان انتخاب شد. اگرچه دوره ریاست جمهوری وی باید در دسامبر 2004 پایان مییافت، اما پارلمان لبنان پس از تصویب لایحهای در سپتامبر 2004 میلادی دوره ریاست جمهوری او را برای مدت 3 سال دیگر تا 2007 میلادی تمدید کرد.
در گفتگوی اختصاصی با امیل لحود دیدگاه وی را درباره آخرین رویدادهای سیاسی لبنان و منطقه جویا شد. او براین باور است که ایران از تحریمها عبور خواهد کرد و قدرتمندتر در عرص مهره جهانی حضور خواهد یافت.
وی میگوید: پساکرونا دوران بروز قدرتهای جدید و تغییر اساسی در موازنه قدرت است. لحود همچنین با اشاره به تلاش آمریکا برای حذف قدرت اقتصادی چین پیش از همه گیری کرونا براین نکته تاکید کرد که اکنون آمریکا تنها فرصت دارد تا به خود بپردازد.
امیل لحود در بخشی از گفتگوی خود به رویدادهای سیاسی سال 2000 لبنان و نیز ماجرای پیشنهاد ماهیانه رفیق حریری نخست وزیر اسبق لبنان اشاره کرد که به او پیشنهاد داده بود در ازای دریافت ماهیانه نیم میلیون دلار، مناطق حزب الله در جنوب را بمباران کند. این پیشنهاد حریری زمانی که لحود فرمانده ارتش لبنان بود و هم زمانی که ریاست جمهوری این کشور را برعهده داشت مطرح شد که تا مرز استعفای امیل لحود هم پیش رفت.
رئیس جمهور اسبق لبنان میگوید که اگر چه از نزدیک با حاج قاسم سلیمانی توفیق آشنایی نداشته است اما ایمان دارد که خون حاج قاسم سلیمانی به ایران قدرت فزاینده ای داده است. لحود همچنین با اشاره به تحولات جدید لبنان گفت که حسان الدیاب مرد شرافتمندی است و ایمان دارد که وی طرحهای جدیدی را اجرایی خواهد کرد.
* به عنوان پرسش نخست بفرمائید ارزیابی شما از همه گیری ویروس کرونا در تمامی جهان چیست؟ آیا شما این موضوع را یک جنگ بیولوژیک میدانید؛ به ویژه بعد از سخنان مقامهای روسی و چینی که مسئولیت آن را متوجه آمریکا دانستند؟
هر احتمالی وجود دارد. اما در شرایط کنونی و پیش از آنکه دستکم یک سال زمان از شیوع این ویروس نگذرد، نمیتوانیم واقعیت را بدانیم. یعنی برای شناخت واقعیت دستکم باید یک سال بگذرد. اما بر اساس پیگیریهای کامل من، این ویروس در سال 2014 در آمریکا وجود داشته است و آمریکاییها روی توسعه و تغییر ماهیت آن کار کردند تا از میزان خطرناک بودن آن برای انسان آگاه شوند. برخی از آمریکاییها نیز در تلویزیون گفتند که یک پروفسور آمریکایی مسئول این پرونده است که بر اساس رویکرد تجاری به آن پرداخته است.
من ایمان دارم که خون قاسم سلیمانی به ایران قدرت بیشتری داد. معتقدم زمانی که یک کشور در مسیر حق حرکت میکند کسی نمیتواند مانع آن شود*جهان قبل از کرونا با جهان بعد از آن بسیار متفاوت است آیا ما در پساکرونا در برابر یک نظم نوین جهانی قرار داریم؟
بی تردید کرونا تمامی دنیا را رسوا کرد و میزان ناتوانی و ضعف دولتهای ابرقدرت را در برابر این ویروس پدیدار کرد. براساس بررسیها، تنها یک گرم از این ویروس برای مبتلا کردن میلیونها نفر در جهان نیاز بود، یعنی یک بمب اتمی در برابر این ویروس ناچیز است و به حساب نمیآید.
دولتهای بزرگ هم برای مقابله با این ویروس سلاحی نیافتند. چین توانست با این ویروس مقابله کند، زیرا پیش بینی کرده بود که ممکن است چنین اتفاقی رخ دهد. اما آمریکا به عنوان یک «ابرقدرت» نتوانست مانع از همه گیری آن شود و ترامپ رئیس جمهور این کشور با حماقت رفتار کرد و ملت خود را بیشتر در این بحران گرفتار و غوطه ور کرد. از اینروی ما متوجه شدیم که آمریکا از ضعیفترین کشورها است و بر این اساس بی تردید موازنه قدرت تغییر خواهد کرد و پیامدهای آن تمامی کشورها دنیا و حتی کشورهای کوچک را تحت تأثیر قرار میدهد.
* آیا معتقدید که ایران در دوران پسا کرونا جایگاه بهتری خواهد داشت؟ آیا این ویروس به ایجاد نتایج مثبت در ایران خواهد انجامید و به آن انگیزهای برای قدرتمندتر شدن میدهد؟
براساس ارزیابی من ایران قدرتمندتر خواهد شد چرا که آمریکا یک دولت قدرتمند در جهان است و تأثیر مهمی بر ایران داشته است اما بعد از کرونا آمریکا تنها فرصت دارد تا به خود بپردازد و در نتیجه وضعیت ایران بسیار بهبود خواهد یافت و قدرتمند تر خواهد شد. من از طریق پیگیری مسائل ایران به این موضوع اعتقاد پیدا کردهام که ایران همواره بر تحریم و محاصره چیره میشود.
*در سال 2020 تحولات مهمی در منطقه رخ داد که میتوان گفت ماهیت آمریکاییها را بیشتر نشان داد. بر خلاف آنکه آمریکاییها معتقد بودند این حوادث به پایان تأثیرگذاری و حضور فعال ایران در منطقه انجامیده است اما این تحولات به ایجاد فصل نوینی از رویدادهای منطقهای و پدیدار شدن ادبیات سیاسی جدید انجامید. ترور سردار سلیمانی مهمترین حادثه منطقه، دوران جدیدی را در برابر محور مقاومت گشود و البته نتایج این ترور دقیقاً بر خلاف ارزیابی و اهداف آمریکاییها از این ترور بود. آیا ترور سردار سلیمانی به تضعیف ایران منجر شد و آیا معتقدید که کنترل پروندههای منطقهای از اراده تهران خارج شده است؟
متأسفانه من توفیق آشنایی نزدیک با حاج قاسم سلیمانی را نداشتم اما مسائل مربوط به ایشان را مانند شهید عماد مغنیه و شهدای دیگر پیگیری میکردم. اما من ایمان دارم که خون قاسم سلیمانی به ایران قدرت بیشتری داد. معتقدم زمانی که یک کشور در مسیر حق حرکت میکند کسی نمیتواند مانع آن شود. اینجا باید اشاره کنم که لبنان به عنوان یک دولت کوچک عربی چون در مسیر حقیقت و حق بود توانست بر اسرائیل پیروز شود و آن را شکست دهد و در ایران نیز من مطمئن هستم حق با تهران است چرا که خواستههای آن حق است و از اینرو، کسی نمیتواند با زور و محاصره بر این کشور چیره شود و سرانجام پیروز خواهد شد. لذا آمریکا بر سوریه و ایران متمرکز شده است چون آنها با مقاومت در لبنان ایستادهاند.
آمریکا بعنوان یک «ابرقدرت» نتوانست مانع از همه گیری کرونا شود و ترامپ رئیس جمهور این کشور با حماقت رفتار کرد و ملت خود را بیشتر در این بحران گرفتار و غوطه ور نمود
*امروز سوریه مراحل پیروزی پایانی را میگذراند. شایعات بی اساس و زیادی درباره اختلاف ایران و روسیه و نقش این دو کشور در رویدادهای سوریه شنیده میشود. هدف از این شایعات چیست؟
به نظر من روسیه و ایران درباره سوریه هیچ اختلافی ندارند و تمامی این شایعات نادرست و بی اساس است. تنها یک تبلیغات از بیرون است. این عملکرد ماشین رسانهای غرب برای ترویج چنین شایعاتی است.
اتفاقاً عکس این موضوع صحیح است. ائتلاف نیرومند ایران و روسیه و مقاومت به پیروزی سوریه انجامید. چین هم در این مسیر قرار داشت و از اینروی، آمریکا بشدت از قدرت گرفتن این کشور هم نگران است. آمریکاییها نگران هستند که کفه ترازو در قدرت به سمت ما سنگینی کند. آنها به خوبی میدانند این ما هستیم که در نهایت پیروز خواهیم شد، زیرا حق با ما است.
*آیا فکر میکنید چین و آمریکا بعد از این فروپاشیهای بزرگ وارد یک جنگ شوند؟
تجربه من میگوید که ما دیگر در جهان، جنگ جهانی به روش جنگ جهانی اول و دوم نخواهیم داشت. در سال 2000 زمان عقب نشینی اسرائیل از لبنان، اشکالی در این زمینه که عقب نشینی اسرائیل حقیقتاً اتفاق افتاده است یا خیر، به وجود آمد که در شورای امنیت سازمان ملل هم مطرح شد. در روز اول چین و روسیه که از قدرت اکنون هم برخوردار نبودند در این خصوص رأی ممتنع دادند. در روز دوم دوباره رأی گیری شد و ما صراحتاً تأکید کردیم که هیچ عقب نشینی رخ نداده است. چین و روسیه در روز دوم از پرداختن به این موضوع اجتناب کردند.
در آن زمان «عصام فارس» معاون نخست وزیر لبنان بود که در یک کنفرانس در خارج از این کشور با همتای چینی خود دیدار کرد که یک خانم بود. او (معاون نخست وزیر چین) بعد از چند ماه به لبنان آمد و من با او ملاقاتی داشتم. او به من گفت که ما از قدرت چنین دولت کوچکی که چنین پیروزیهای بزرگی را به دست آورده است، شگفت زده شدیم. من به او گفتم که ما چیزهای خوبی از چین میشنویم اما در عمل چیزی نمیبینیم، در روز اول یک برگه سفید به شورای امنیت میدهید و در روز دوم هم از صحنه خارج میشوید!؟
معاون نخست وزیر چین پاسخ داد که چین نمیخواهد در امور کشورها دخالت کند ما الان وقت نداریم که بگوییم حق با چه کسی است؟ کار اساسی امروز ما این است که چگونه از چین یک دولت بزرگ بسازیم. در آن زمان پرسیدم که برای رسیدن به این جایگاه چقدر زمان دارید که به من پاسخ داد بعد از 20 سال خواهید دید که چین در چه جایگاهی است!
10 شرکت بزرگ جهانی در اختیار آمریکا بود که اکنون 4 شرکت در اختیار چین است و آمریکا تنها 6 شرکت را در کنترل دارد. آمریکا برای اینکه پیشرفت اقتصادی چین را متوقف کند باید تمام توان خود را به کار میگرفت
اکنون 20 سال از آن ماجرا گذشته است. آمریکا قبل از کرونا نسبت به قدرت اقتصادی چین احساس خطر کرده بود. برای همین «ترامپ سبک سر» در آغاز تلاش کرد تا در سفر به چین اصل گفتگو را در پیش بگیرد که چیزی عاید او نشد و سپس به تهدید و تحریم روی آورد که باعث زیان او شد.
10 شرکت بزرگ جهانی در اختیار آمریکا بود که اکنون 4 شرکت در اختیار چین است و آمریکا تنها 6 شرکت را در کنترل دارد. آمریکا برای اینکه پیشرفت اقتصادی چین را متوقف کند باید تمام توان خود را به کار میگرفت و اگر به جنگ متوسل میشد باید هزینههای هنگفتی میداد بنابراین به جنگ اقتصادی پناه برد اما بعد از کرونا اقتصاد آمریکا دیگر مانند گذشته نیست و تمامی شواهد نشان دهنده قدرت گرفتن همپیمانان چین و روسیه و ایران و کشورهای بریکس است.
لبنان خطرناکترین کشور برای اسرائیل است و هیچ رئیس جمهوری در آمریکا بدون موافقت اسرائیل نمیتواند به ریاست برسد و از اینروی، ترامپ برای انتخاب دوباره باید رضایت اسرائیل را به دست آورد. اجرایی کردن معامله قرن یکی از این موارد جلب رضایت اسرائیل است.