بزرگنمایی:
منتقدان در جلسه نقد رمان «کوچ شامار» گفتند محیط پرچالشی که دستمایه نویسنده قرار گرفته، فرصت تبیین و نقد قراردادهای غلط جامعه نئولیبرالی را که در روابط اجتماعی شکل گرفته فراهم کرده است.
به گزارش خبرنگارتبسم مهر، نشست نقد و تحلیل رمان «کوچ شامار» نوشته فرهاد ح گوران با حضور طلا نژادحسن، نویسنده و منتقد، زاهده ترکاشوند، دانشجوی دکترای ادبیات فارسی و جمعی از منتقدان و نویسندگان و دوستداران ادبیات در کانون «فانوس ادب البرز» در کرج برگزار شد.
رمان «کوچ شامار» نوشته فرهاد حیدری گوران سال گذشته (1397) با شمارگان هزار نسخه، 203 صفحه و بهای 24 هزار تومان از سوی نشر آگاه و بان منتشر شد. این رمان یکی از مجلدات مجموعه «سمر» نشر بان است که به ادبیات داستانی معاصر اختصاص دارد. نویسنده در این رمان که به شهادت جمله ابتدایی آن از حوادث واقعی برداشت شده، به روایت زندگی یک کوچنده کرد میپردازد که پس از زلزله کرمانشاه مادر خود را در گوری دستهجمعی به خاک میسپارد و تن به مهاجرت میدهد. روایت این رمان چند لایه است و مخاطب از گذار ذهنی شخصیتها به دوره قاجار میرود و همراه با آنها زیستن در مکانهای استعاری را تجربه میکند.
طلا نژادحسن در این نشست با بیان اینکه رمان «کوچ شامار» بر بستری از واقعیت و متکی به عناصر پویا و خلاق در فضایی ملموس نوشته شده است، گفت: داستان با پی انداختن ذهنیتی چالشگر برای خواننده، او را با عناصری چون پیش بینی، تردید، انتظار، تعلیق و همچنین غافلگیری درگیر میکند. رمان در فضایی کاملا شهری بر بستری مدرن با شناسهها و ابزار جامعه مدرن شکل میگیرد.
این منتقد افزود: اما نکتهای که به غنای زیبایی شناسانه رمان قوام میدهد، پیوند عمیق زیباییشناسی رمان با باورها، انگارهها و نهایتا فرهنگ بومی اقلیمی غرب ایران است. استفاده هنرمندانه از زبان و دستاوردهای آن، با التفات به موسیقی درونی و کاربرد ضرب المثلها و شعروارههای بومی، طراوت خاصی به لحن رمان بخشیده است.
به گفته این منتقد، «کوچ شامار» از نظر معناشناسی بر محور مضامین اجتماعی تاریخی دوران معاصر میچرخد، اما نویسنده با تردستی و ذکاوتی که در استیلا بر ساختار داستان دارد در ورود به این مضامین هرگز خواننده را با تصویرهای شعارگونه در گیر نمیکند بلکه مسائل تلخ و جانکاهی مانند ویرانی روابط انسانی و کجتابیها و نابسامانیهای جامعه را به کمک عناصر نشانهشناسیک و استعارههای زبانی در روح داستان جاری کرده است. استعارههایی که گاه چندین تاویل به همراه دارند.
نژادحسن اضافه کرد: نویسنده با استفاده از سه فضا در جهان واقع و رئال، توانسته داستان را بر محور مکانی خاص در زمانی خاص شکل دهد، یکی فضای کنونی شهر تهران و پیوند آن با اقلیم غرب، دوم فضای دانشجویی و سومین فضا، مرکز ترک اعتیاد است. نویسنده بهره قابل توجهی از این فضاها فراچنگ آورده است. محیط پرتنش و پرچالشی که دستمایه نویسنده در این سه فضا است، فرصت تبیین و نقد قراردادهای غلط جامعه نئولیبرالی را که در روابط اجتماعی شکل گرفته، به نویسنده داده است.
وی همچنین با اشاره به مساله زلزله کرمانشاه در این رمان گفت: در این رمان دختر فوق لیسانس مستخدم کافه و جوان دانشجو کارگر کارگاه کفن دوزی است، ضمن اینکه تصویر جاودانه صحنههای زلزله در قالب واگویههای شامار، شخصیت اول داستان نشان داده می شود، مردی که تمامی آرزوهایش را با عزیزانش در شب زلزله با دندانههای بیل مکانیکی در گودالها به جاگذاشته و به سودای یافتن کار و آرامش خیالی به تهران آمده است. اما حالا به گودالی عمیقتر و وحشتناکتر به نام کمپنجات پرتاب شده است.
نژادحسن تاکید کرد: خاطره جنگ تحمیلی در تصویرهای کوتاه و بریده بسیار هنرمندانه به همراه حزنی پیچیده در لابهلای روایتهایی کوتاه، عینی میشود. اما نکتهای که درباره لحن داستان به نظر بنده قابل ذکر است، جای بازنگری در متن دارد. لحن غالب شخصیتهای داستان همان لحن شامار بوربور است. در حالی که فضاهای مختلف متن با توجه به کنشهای داستانی نیاز به تنوع در لحن شخصیتها دارد.
زاهده ترکاشوند، دانشجوی دکترای ادبیات فارسی دیگر سخنران این نشست بود که بحث خود را با چگونگی شکلگیری فرم در کوچ شامار آغاز کرد. او ضمن اشاره به مسیر و گذر «شامار» در مکانهای واقعی و استعاری و نیز حضور او در زمان حال و گذشته تصریح کرد: نویسنده در فهرست رمان، کلیت آن را هنرمندانه ترسیم کرده است. فصل ششم رمان به صورت «فصل آخر...» نامگذاری شده بر خلاف پنج فصل اول که با اعداد ترتیبی و عنوانهای مشخص آمده است. آن سه نقطه دال بر فرم ریزومی رمان است. فرمی که صداها و نگرشهای متفاوت را در زبان رمان منعکس کرده است.
ترکاشوند با پی گرفتن اولین حضور و همنشینی مکانها و زمانهای غیر واقعی و ناهمگون در کنار یکدیگر به ساختار ریزومی رمان اشاره کرد و گفت: شامار کوچنده وقتی به میدان آزادی میرسد صدای ناله زنی به گوشش میرسد که این صدا قصهای از عهد قجر را که پیشتر خوانده است به یاد او میآورد و آنچه شگفت است در ادامه رخ میدهد، شامار وارد متن قصهای مربوط به عهد قجر میشود و این هم نشینی به ظاهر ناهمگونِ مکان و زمان با نوشتنِ داستانی در خانه دوستش (شماسی) و نیز حضور در مسافرخانهای متعلق به عهد قجر تداعی میشود و با صدای آژیر آمبولانس و بلعیدن دفتر حقیقت از ترس نسقچیها ادامه پیدا میکند.
این منتقد گفت: شامار دفتر حقیقت را میبلعد و بعد به عنوان دفتردار کمپنجات مشغول به کار میشود. آنجا عکاسی را میبیند که به هنگام خواب در مسافرخانه بر او ظاهر شده و هر دو همدیگر را به جا میآورند.
به گفته ترکاشوند در این رمان ایدهها، درونمایهها، و صداهای متفاوت به تدریج و از دل یکدیگر بیرون میآیند و اینچنین لایه لایه بر رمان میافزایند و فرم را شکل میدهند و رمان را در بستری از چند صدایی پیش میبرند.
او به حضور متنها اشاره کرد و گفت: دفتر حقیقت با شامار و تذکرهالاولیا با میموا حضور دارند. در مکانی آغشته به زوالِ انسان و حیوان (اسب) شاهد زوال متون نیز هستیم. برونریزی صفحات دفتر حقیقت از دهان شامار گواه دفع و تباهی آن است. تذکره الاولیا نیز با میموا چنین سرنوشتی دارد.
ترکاشوند در ادامه به صداهای متفاوت دیگر در رمان اشاره کرد و افزود: علاوه بر صدای شامار و شماسی و گفتوگوهایشان که بازتاب دو نگاه متفاوت است باید به صدای میموا و کیومرته و طریقت توجه کنیم. میموا مدام سوال میپرسد؛ سوالاتی که اصلا در پیِ پاسخش نیست و به نوعی تلنگر میزند. علامت سوال را در تمام سخنان میموا میبینیم که با جملاتی کوتاه، گاه کوبنده، با ضرباهنگی تند و لحنی طنزآمیز و کنایی آمیخته است.
این منتقد در ادامه تصریح کرد: در کنار میموا، کیومرته حضور دارد که با جملاتی طولانی و تفسیری سخن میگوید. میموا به گذشته و شکلهای معرفتی چون عرفان نقب میزند و کیومرته به روی دنیای درونی خودش و تجربه زندگی در غرب خم میشود.
ترکاشوند اضافه کرد: افتادگان در کمپنجات تحت نظارت صبوریِ عکاس، طریقت (روانشناس) و دوربین مخفیِ رئیس و اتاق ثبت و ضبط هستند. در واقع با حصر و محدود کردن آدمها تحت عنوان جنون و جرم و بیماری مواجه هستیم.
وی در پایان سخنانش با اشاره به صیرورت راوی و تکوین و تنیدگی نشانههای رمان گفت: گوران در صفحه فهرست و از همان آغاز این صیرورت و شدن را پیش کشیده و در کل رمان گسترش داده است. یکی از شکلهای اصلیِ «شدن» تاکید بر فرایند نوشتن و خردهروایتهایی است که با مفهوم کوچ آمیخته است.
خبرنگار:رضاباباعلی