بزرگنمایی:
پس از قریب ۲۰ سال تلاش و تحصیل و فارغالتحصیل شدن در مقطع کارشناسی ارشد مهندسی عمران، سرانجام با هزار التماس به عنوان حسابدار پاره وقت یک شرکت پذیرفته و صاحب شغل شد...
او آرزوی به سر گذاشتن کلاه مهندسان و آن دفتر و دستکهای مهندسی را داشت، اما از طریق تحصیل نیز قدمی به آرزوهایش نزدیک نشد؛ برای کسب مشاغل مختلفی حتی از دوران دانشجویی تلاش کرد ولی اوایل به بهانه دانشجو بودن از پذیرش او امتناع میکردند و بعدها هم غیرمرتبط بودن مدرک تحصیلی، معدل و نوع دانشگاه با آن حرفه را، علت عدم پذیرش مطرح میکردند.
هر چند برای تسهیل کسب اشتغال پس از فارغالتحصیلی، مدارج بالاتر از کارشناسی را نیز گذراند ولی حتی تلاش برای استخدام در مشاغل غیرمتناسب با مدرک تحصیلیاش نیز فایدهای نداشت و شروط مختلف کارفرمایان، کار را بیشتر برایش سخت کرد؛ حتی در مشاغلی خدماتی و کارگری هم با یک سوال بدون جواب و این که «چقدر کار بلدی؟»، دست رد به سینهاش زدند.
خودش میگوید: "سرانجام با تلاشهای فراوان و روزها جستجو موفق شد به عنوان حسابدار پاره وقت یک شرکت مشغول بکار شود و هر چند از سرکوفتهای خانواده و وابستگی مالی به آنها تا حدودی رها شد اما همیشه در ذهنش این موضوع میگذرد که قرار بود مهندس عمران شوم..."
نسخه جوانان زیادی در کشورمان به همین شکل پیچیده میشود، مدارکی مختلف روی هم جمع میکنند و آخر به عنوان یک کارگر و نیروی ساده در یک شرکت یا کارخانه و مغازه مشغول به کار میشوند و عده زیادی هم به امید دستیابی به موقعیت شغلی مناسب خود یا همچنان به تحصیل ادامه میدهند یا دست از ادامه تحصیل میکشند و به جوانان بیکار جامعه میپیوندند.
بر اساس اعلام سازمان ملل، جمعیت جوان در هر کشوری هم سرمایه و هم تهدید محسوب میشود و کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست، به عبارتی همانطور که فعالیت نیروی جوان در عرصههای مختلف میتواند منجر به پویایی اقتصاد شود، در سالهای اخیر بیکاری جوانان به ویژه فارغالتحصیلان دانشگاهی و به تبع افزایش نرخ بیکاری، منجر به بروز تهدیداتی برای کشور شده است.
نرخ بیکاری جوانان 15 تا 20 ساله، پارسال 28.3 درصد بوده و نرخ بیکاری کل کشور در سال1397 با کاهش نیم درصدی نسبت به دوره مشابه سال قبلاش به 12.1 درصد رسیده است. همچنین استانهای چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه و سیستان و بلوچستان بیشترین نرخ بیکاری را داشتهاند.