بزرگنمایی:
این بیمارستان حال و هوای متفاوتی دارد؛ فضایی آرام و ساکت؛ چراکه احوال برخی بیمارانش با کوچکترین صدایی بر هم میریزد...
به گزارش تبسم مهر اینجا بیمارستان "روزبه" است؛ بیمارستانی که شاید در خیال برخی مردم، امیدی به درمان بیمارانش نباشد و حتی بعضا هم تنها بمانند؛ موضوعی که رییس بیمارستان ضمن تایید برخی تفکرات عامه، اما به لحاظ علمی آن را رد و تاکید میکند که بسیاری از بیماران روان با دریافت درمان، عملکرد اجتماعی و ارتباطی خود را تا حد زیادی به دست میآورند و لازم است روی امیدواری مردم به مراقبتهای روانپزشکی و همچنین حفظ احترام و کرامت بیماران روان کار شود.
وضعیت ارایه خدمات درمانی و دارویی روانپزشکی به مبتلایان به اختلالات روان، چالشها و کمبودهای درمانی، انگ اجتماعی ناشی از بیماریهای روان، جایگاه علم روانپزشکی ایران در سطح دنیا و ... را با دکتر سید طه یحیوی - رییس بیمارستان روزبه به گفتوگو نشستیم که در پی میخوانید:
206 تخت فعال در بیمارستان روانپزشکی روزبه
- بیمارستان روزبه قدمتی نزدیک به 80 سال دارد، درباره فعالیتهای مختلف درمانی، پژوهشی و آموزشی این بیمارستان توضیح دهید.
بیمارستان روزبه 206 تخت فعال دارد و دارای بخش اورژانس سرپایی، اورژانس بستری، دو بخش بستری کوتاه مدت، چهار بخش بستری بزرگسال، دو بخش اطفال، بخش روانپزشکی اعتیاد و درمانگاه است. این بخشها، قسمتهایی است که از سالها قبل راهاندازی شده و سایر بیمارستانهای روانپزشکی نیز کم و بیش از این بخشها و سرویسها برخوردارند. اما بخشهایی در بیمارستان روزبه هستند که در ایران کم نظیرند؛ از جمله واحد رواندرمانی، واحد طب روان جنسی، واحد نوروسایکیاتری، واحد ورزش درمانی، بخش روانپزشکی سالمندان و ... در آموزش هم دورههای آموزشی تکمیلی فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان، فلوشیپ روان درمانی، فلوشیپ طب روانجنسی و اخیرا فلوشیپ نوروسایکیاتری نخستین بار در بیمارستان روزبه راهاندازی شدند.
از مرکز "روزانه" تا "مَسِرت"
یکی از واحدهای مهم بیمارستان روزبه، مرکز "روزانه" است. مراکز روزانه جزو پیشروترین مراکز روانپزشکی هستند؛ از این نظر که هر چه به قدیم برگردیم تمایل به این بود که بیماران روانپزشکی بیشتر در بیمارستان مراقبت شوند و هر چه پیش میرویم تمایل به این سمت است که بیماران به جمع خانواده بازگردند و مراقبت شوند و اقامتشان در بیمارستان کوتاه شود. در همین راستا مرکز روزانه که مرکزی با نگاه روانپزشکی جامعهنگر است، تشکیل شد. به این ترتیب که بیمار صبح به بیمارستان میآید و تا ظهر از اقدامات درمانی برخوردار میشود و سپس به منزل باز میگردد. در مدتی که بیمار در بیمارستان حضور دارد، به او آموزشهایی در راستای کنترل بیماری و کاردرمانی داده میشود، شبکه اجتماعیاش گسترده و مهارتهای زندگی به او آموزش داده می شود. در واقع مرکز روزانه تأسیس شد برای اینکه خدمات سرپایی به بیماران داده شود و اقامتشان بیشتر در خانه باشد.
در بیمارستان روزبه برای کودکان اوتیسمی مرکزی داریم به نام مرکز «مسرّت»؛ خانوادههایی که فرزندان اوتیسمی دارند، فرزندان خود را روزها به این مرکز میآورند و برای این کودکان کاردرمانی و گفتار درمانی و آنچه برای بیماری اوتیسم لازم است، انجام میشود. این دست از فعالیتها بسیار مهم است؛ چون پیشروست و در اکثر بیمارستانهای دیگر چنین امکانی وجود ندارد.
دو مرکز تحقیقات در بیمارستان روزبه وجود دارد؛ یکی مرکز تحقیقات روانپزشکی و روانشناسی بالینی و دیگری مرکز تحقیقات نوروسایسنس. بیمارستان روزبه آزمایشگاه روانپزشکی ژنومیک دارد که در کشور به این عنوان آزمایشگاهی وجود ندارد.
روزبه بخش و درمانگاه نورو سایکتری (عصب روانپزشکی) دارد که چهار نفر از همکاران نورولوژیست و یک نفر از اساتید روانپزشکی که دوره تکمیلی در این زمینه گذراندهاند در این مرکز مشغول به کار هستند و خوشحالیم که از مهر امسال دوره تکمیلی فلوشیپ نورو سایکتری در بیمارستان روزبه راهاندازی میشود.
- بنابراین معتقدید که بیمارستان روزبه از نظر علمی، پژوهشی و درمانی نسبت به دیگر بیمارستانهای روان کشور، پیشرفتهتر یا جلوتر است؟
میتوان گفت بیمارستان روزبه احتمالا اندکی نسبت به بیشتر بیمارستانهای روانپزشکی پیشروتر باشد.
مشکلات مالیِ روزبه و مخاطبانی که پولدار نیستند
- با توجه به حجم خدمات ارایه شده و برنامهریزیهای صورت گرفته، چه موانعی در مسیر پیشبرد اهداف بیمارستان وجود دارد؟
بخش عمده مشکلات ما به مباحث مالی بازمیگردد. بیمارستانهای روانپزشکی از قدیم مشکل مالی داشتهاند، این مشکلات مالی اخیراً با مسایلی که پیش آمده و وضع تورم در جامعه، بسیار بیشتر به چشم میآید. اولاً مخاطبین ما پولدار نیستند، این یک مساله اثبات شده است که بیماران روانپزشکی بیشتر در میان قشر ضعیف جامعه هستند و معلوم نیست کسانی که بیماری روانپزشکی پیدا میکنند، به واسطه بیماری به طبقه ضعیف سقوط میکنند یا کسانی که در طبقات پایین جامعه هستند به دلیل فشار اجتماعی، بیشتر مبتلا به اختلال روانپزشکی میشوند؛ به هر حال بیماران ما از نظر مالی بسیار ضعیف هستند.
درمانشدههایی که رها میشوند
بسیاری از بیماران که مراجعه میکنند، پول ندارند و همان تعرفهای که دولت تعیین کرده را نیز نمیتوانند بپردازند؛ لذا بعضی خانوادهها، بیمار خود را در بیمارستان رها میکنند و حتی پس از اینکه دوره درمان به پایان رسید و بیمار بهبودی پیدا کرد، خانواده تمایلی به نگهداری از این بیمار را ندارد و بیمارستان باید بسیار پیگیری کند تا بتواند بیمار را به خانه خود بازگرداند، در این موقعیت، بیمارستان هیچ مبلغی دریافت نمیکند و تنها خواسته این است که بیمار را تحویل بگیرند. سال گذشته بیماران مبلغی حدود 2 میلیارد و 45 میلیون تومان هزینه درمان را به بیمارستان پرداخت نکردند و این موجب بدهکارتر شدن بیمارستان ما شده است. مبلغی که از جانب دولت تحت عنوان نیازمندان و بیماران روانی تخصیص مییابد، بسیار بسیار کمتر از این عدد است و این موجب میشود که بیمارستان ما تحت فشار باشد.
"روزبه"؛ بیمارستانی بسیار بدهکار
روانپزشکی رشتهای است که صرفاً بر پایه ویزیت است و درآمد آن بسیار پایین است؛ این در حالی است که هزینهها نسبت به سال گذشته سه برابر شده است؛ در نتیجه "روزبه" یک بیمارستان بسیار بدهکار است. بدهکاری بیمارستان در حال حاضر 24 میلیارد تومان بوده که پیش بینی می شود تا پایان سال به 40 میلیارد تومان برسد. تا این لحظه با کمکهای دانشگاه علوم پزشکی تهران سر پا ماندهایم، ولی نمیدانم این وضع تا چه زمانی میتواند ادامه یابد. من از همه کسانی که به نحوی میتوانند و انگیزه دارند که به بیماران روان کمک کنند درخواست میکنم که بیمارستان ما را دریابند.
مشکلات مالی فشار شدیدی به ما وارد کرده اما، همواره سعی کردیم که این فشار به بیماران منتقل نشود، ولی به هر حال بیماران متوجه این مسایل و مشکلات میشوند. همچنین متأسفانه به دلیل همین مشکلات مالی، فعالیتهای توسعهای در بیمارستان روزبه متوقف شده است. این درحالیست که قصد داشتیم به منظور توسعه خدمات سرپایی، درمانگاه جدیدی بسازیم که به دلیل مسایل مالی طرح نیمه کاره رها شده است.
ضعف فرهنگی در برخورد با مبتلایانِ اختلالات روان
- از مشکلات و محدودیتهای مالی بیمارستان که بگذریم، شاید یکی از نکات مهم در بحث بیماریهای روان، برخی برچسبگذاریهایی است که گاها متوجه این بیماران میشود و فرد نیز ممکن است تحت تاثیر همین برچسبها و انگ اجتماعی ناشی از آن، به روانپزشک یا روانشناس مراجعه نکند. نظر شما در این باره چیست؟
بخش عمده این چالشها بازمیگردد به نگاهی که مردم، مسئولین و حتی گاهی پرسنل خودمان به بیمار روانپزشکی دارند. به عبارت دیگر در برخورد با بیمار روانپزشکی مشکل فرهنگی داریم. متأسفانه بیمار روانپزشکی در اولویت نیست و رانده شده است. به همین دلیل برخی از بیماران تنها وقتی بیماریشان اوج گرفت و تشدید شد به بیمارستان مراجعه میکنند. هر چند به ندرت، اما متأسفانه پیش میآید که برخورد پرسنل نیز با بیمار محترمانه نباشد و بر همین اساس در بیمارستان روزبه بسیار بر روی این مساله حساس هستیم و سعی داریم فرهنگسازی کنیم.
از سوی دیگر بعضی از مردم نسبت به بیماران روانپزشکی ناامید هستند. آنها توجیه میکنند که مثلا فردی که نیاز به جراحی دارد نهایتا جراحی میشود و به کار و زندگی باز میگردد، ولی امیدی به درمان بیمار روانپزشکی نیست. به همین دلیل این بیماران مدام رانده و تنها میشوند و میتوان گفت که بیماران ما، تنهاترین بیماران کشور هستند. این درحالیست که بسیاری از بیماران ما با دریافت درمان عملکرد اجتماعی و ارتباطی خود را تا حد زیادی به دست میآورند. ما باید روی امیدواری مردم به مراقبتهای روانپزشکی و نیز حفظ احترام و کرامت بیماران روان کار کنیم.
سالی 5هزار بستری در "روزبه"
- بیمارستان روزبه به طور میانگین روزانه چه تعداد مراجعه کننده دارد و به لحاظ پرسنل وضعیت بیمارستان چطور است؟
به لحاظ پرسنلی باید بگویم که مجموعا با کادر پرستاری، اداری و پزشک بیش از 300 نفر در بیمارستان فعالند و ارایه خدمت دارند. همچنین سالانه 25 تا 26 هزار نفر به درمانگاه بیمارستان مراجعه میکنند و حدود 5 هزار نفر نیز در اورژانس و در بخشها بستری میشوند. همچنین هرچند مراجعات بسیاری هم از شهرستانها داریم، اما 70 تا 80 درصد مراجعین برای تهران و اطراف هستند.
- با توجه به اینکه "روزبه" یک بیمارستان روانپزشکی است و مراجعان اصلی آن هم مبتلایان به بیماریهای روان هستند، قطعاً برخورد پرسنل این بیمارستان بسیار مهم است؛ به عنوان رییس بیمارستان چه اقداماتی در جهت تقویت اخلاق پزشکی در بیمارستان انجام دادهاید؟
معمولاً با توصیه و نصحیت تغییری ایجاد نمیشود؛ لذا در وهله اول باید فرایندهای بیمارستان را اصلاح کنیم. به طور مثال شرایط در گذشته اینطور بود که نوبتدهی در درمانگاه نداشتیم، مراجعین باید از 8 صبح به بیمارستان میآمدند و نوبت میگرفتند و امکان داشت 4 بعدازظهر نوبت آنان برای دیدن پزشک فرا برسد و همین مساله موجب ناراحتی و پرخاشگری بیماران و مراجعین میشد و با پرخاشگری بیمار، پرسنل نیز ناراحت و عصبانی میشدند. بر همین اساس روی نوبتدهی کار شد و الان میتوان گفت شرایطی است که هر کسی با اختلافات چند دقیقهای نسبت به وقت داده شده، ویزیت میشود. این باعث میشود همه راضیتر باشند. این رعایت حق بیمار است و بهتر از ساعتها کلاس و نصیحت کار میکند. در کل معتقدم که باید به صورت سازمانی و فرایندی به برخی از مسایل نگاه کنیم تا مسایل اخلاقی رعایت شود.
یکسری از مسایل هم به فرهنگسازی بازمیگردد؛ برای فرهنگسازی قدمهایی برداشتیم و به جز کمیته اخلاق که در بیمارستان از قدیم بوده، چند کارگروه ایجاد کردیم. یک کارگروه، کارگروه کاهش موارد محدودیت فیزیکی است. در روانپزشکی اگر بیماری بسیار پرخاشگر باشد به طوری که امکان دارد به خود و دیگری آسیب برساند، از مهار فیزیکی استفاده میشود. به این ترتیب که بیمار را میبندند و آرام بخش به او تزریق میکنند. ما به این نتیجه رسیدیم که این نوع از مهار بیمار بسیار زیاد است و میتواند کمتر باشد؛ لذا کارگروهی تشکیل دادیم که به پرسنل آموزش دهند در چنین مواقعی چه رفتار و گفتاری را در پیش گیرند تا بلکه محدودیت فیزیکی اعمال نشود. برنامهریزی کردیم و قدم به قدم جلو میرویم که این موارد کاهش یابد.
آمار 27 درصدی اختلالات روان در ایران
- از آنجا که بعضا از بیماریهای روان به عنوان بیماری خاموش یاد میشود، جامعه ایران را از نظر ابتلا به این بیماری چطور میبینید؟
به نظرم ما در این موضوع تفاوتی با مردم دنیا نداریم و همان اندازه که مردم دنیا در معرض بیماری هستند، ما هم در معرض هستیم. در مورد شیوع باید بگویم که آخرین پیمایشهای ملی که انجام شده، عددی بین 25 تا 27 درصد را برای اختلالات روانپزشکی که کد تشخیصی میگیرند، به دست آوردند. سایر کشورهای دنیا هم همین درصد است و شاید مقداری کمتر.
به هر حال ایران کشوری است که در طول 40 تا 50 سال اخیر، در معرض حوادث و تروماهای مختلفی بوده و همین مساله موجب میشود که شیوع برخی از اختلالات نسبت به برخی از جوامع دیگر بالاتر رود و ممکن است که در جوامعی مثل سوئد و اسکاندیناوی افسردگی بیشتر باشد و ممکن است در ایران اختلال تنش پس از سانحه یا PTSD بیشتر باشد. به هر حال جنگ، سیل و زلزله و ... از جمله مواردی هستند که موجب میشوند برخی از اختلالات بیشتر شود.
عمده بیماری های روانپزشکی زمینههای ژنتیکی دارند. یک درصد مردم دنیا مبتلا به اسکیزوفرنیا هستند، خیلی هم ربطی ندارد که در کدام جامعه هستند. بنابراین عمده اختلالات روانپزشکی توارث بسیار بالایی دارند و عوامل محیطی به شعلهور شدن آن کمک میکنند.
افزایش پرخاشگری در جامعه به معنی افزایش بیماریهای روانی است؟
- بعضا گفته میشود که پرخاشگری در سطح جامعه و از جمله هنگام رانندگی افزایش یافته و شاید همین مساله را تعمیم دهند به اینکه تعداد بیمارانی که مبتلا به ناراحتیهای مغز و اعصاب هستند، در حال افزایش است؛ آیا این نوع از پرخاشگریها در زمره اختلالات روان قرار میگیرند؟
ما باید تفاوتی قائل شویم میان افسردگی با بیماری افسردگی، تفاوت قائل شویم بین اضطراب با بیماری اضطرابی و تمایز قرار دهیم میان پرخاشگری با بیماری روانی؛ اینطور نیست که هر کسی که غمگین شد، بیماری روانپزشکی داشته باشد. هر انسانی که چیزی را از دست میدهد، غمگین میشود. بیماری روانپزشکی تعریف دارد. من هم موافقم که در شهر به دلیل شلوغی و ترافیک، اعصاب مردم ضعیف شده است و بیشتر پرخاشگری میکنند، ولی این مساله به معنای بیماری روانپزشکی نیست. شاید به دلیل شرایط و جو، برخی از علایم بیماری روانپزشکی در جامعه ایران شیوع بیشتری داشته باشد، ولی این نکته بدین معنا نیست که اختلالهای روانپزشکی در ایران به صورت چشمگیری با سایر دنیا متفاوت است.
مصرف خودسرانه داروهای اعصاب و روان ممنوع
- یکی از معضلات دیگر که اغلب در بین افراد مشاهده میشود، مصرف خودسرانه داروهای مرتبط با مغز و اعصاب و از جمله آرامبخشهاست، این موضوع میتواند آسیب یا عوارضی به دنبال داشته باشد؟
ممکن است شخصی زمینههای ژنتیکی یک اختلال روانی را داشته باشد و مصرف داروهای خودسرانه سبب شود که ژن بیماری که تا دیروز خاموش بود، فعال شود و شخص دچار بیماری اختلال روانی گردد. یا به عنوان مثال کسی که زمینه اختلال دوقطبی را دارد با مصرف داروی ضد افسردگی مبتلا به شیدایی شود. یا برخی قرص یا دارویی را مصرف میکنند و به تدریج به این قرص و دارو وابسته میشوند؛ منظورم قرصهایی مثل کلونازپام و لورازپام است. این مساله نیز به مرور آسیبزا خواهد بود.
- به طور میانگین چند درصد از بیماران روان شناسایی نمیشوند و تحت درمان قرار نمیگیرند؟
ما آمار دقیق نداریم که چه تعداد بیمار در بخش دولتی و خصوصی توسط روانپزشکان و روانشناسان تحت درمان هستند؛ به همین دلیل نمیتوان به طور دقیق گفت که چه تعداد از بیماران هنوز شناسایی نشدهاند یا برای درمان مراجعه نکردهاند. تنها میدانیم که تعداد این بیماران احتمالا کم نیست. مشکل ما بیشتر از اینکه بیمارانی که مراجعه نکردهاند، باشد، خدمت رسانی به همین بیمارانی است که مراجعه کردهاند.
- در صحبتهایتان به امید هم اشاره کردید، چقدر میتوان به درمان بیماران روان امیدوار بود؟
از جهاتی روانپزشکی نسبت به سایر رشتهها بسیار موثرتر است. بیمارانی که بستری میشوند غالباً تا حدودی بهبود مییابند، اما همچنان دارو استفاده میکنند و تحت درمان هستند. بیمارانی هم داریم که بسیار بدحال هستند و مداخلاتی که روی آنها انجام میدهیم، عملکرد آنها را بسیار بالا میبرد و بسیار موثر است. شاید نگاه دیگران این باشد که این بیماران بهبود نمییابند، ولی اتفاقاً برعکس میتوانیم کمک کنیم که بهبود یابند و از آن شرایط خارج شوند.
جایگاه علم روانپزشکی ایران در سطح دنیا
- به عنوان آخرین سوال، از نظر شما ایران در علم روانپزشکی در چه سطح و جایگاهی است و چه چشم اندازی برای آن متصور هستید؟
روانپزشکی رشتهای است که مبتنی بر تکنولوژی نیست؛ این در حالی است که در بسیاری از رشتهها تجهیزات پزشکی و تکنولوژی حرف اول را میزند. ارزیابی ما بیشتر براساس شرح حال از بیمار و همراه بیمار است. در روانپزشکی، تشخیص مبتنی بر ارزیابی بالینی پزشک است و درمانها یک تعدادی داروهایی است که خوشبختانه در کشور وجود دارد؛ به همین دلیل روانپزشکی ایران با روانپزشکی خط اول دنیا فاصله چندانی ندارد و شاهد آن مقالهها و پژوهشهای بسیار موثر و خوبی است که شاهد آن هستیم.