بزرگنمایی:
فضایی متفاوت دارد، دیوارهایی با رنگهای تیره، قاب عکسهایی که بعضی از آنها را نمیشناسم، قفسه کوچک کتاب پر است از مجلات و کتابهای ادبی و هنری و البته لاتین، صدای آهنگ ملایم به زبان ایتالیایی که معنی ترانهاش را نمیفهم با بوی قهوه و محیط خاصش حسی متفاوت نسبت به سایر فضاهای شهر برایم دارد، به خود میآیم وارد یکی از کافههای معروف شهر شدهام که میزهای کوچک چوبی و سادهای دارد. چند جوان بر روی این میزها نشسته و گرم صحبت هستند و تنها گه گاهی پچ پچ صحبت هایشان با صدای خندهای ریز یا زنگ موبایل به هم می ریزد.
ببه گزارش تبسم مهر رایم عجیب است، این مکان و این همه جوان! چرا تنها جوانان؟ دلم میخواهد به جمع آنها بپیوندم و دلیلش را متوجه شوم، اما به چه بهانه ای؟ جسارت به خرج میدهم و سراغ یکی از میزها رفته، پس از سلام می گویم که خبرنگارم و به دنبال تهیه گزارشی در رابطه با بررسی ابعاد فرهنگی علل کافه گردی جوانان هستم تا شاید مرا در جمع خودشان قبول کنند، اما با پاسخ منفی مواجه میشوم. سراغ میز بعدی می روم، آنها هم پس از شنیدن نام خبرنگار از پذیرش من امتناع کردند و در نهایت به شرط اینکه هویتشان فاش نشود، مایل به صحبت با من برای دقایقی کوتاه میشوند.
حس تعلق به فضای کافه دارم
یکی از افراد حاضر دانشجوی رشته ادبیات است، او در پاسخ به این پرسش که علت استقبال جوانان از کافهها نسبت به سایر مکانهای شهر چیست؟ در حالی که لبخند بر لب دارد، "همینطوری، فضاهای کافه با دیگر فضاهای شهر و اطرافمم متفاوت است. وقتی وارد کافه میشوم چه تنها باشم، چه با دوستان، در آن حس آرامش عجیبی دارم، خودم هم هنوز علتش را نمیدانم، تنها حس میکنم این فضا، این میز و صندلی متعلق به من است."
دوستش در حالی که دارد از لیوان «موکا» پیش رویش عکس میگیرد، صحبتهای او را قطع کرده "به دنبال چه هستی؟ به دنبال اینکه بروی و فردا در روزنامهات بنویسی هویت از دست رفته جوانان و... نه، اینطور نیست که هر کس کافه بیاید هویتش را از دست داده یا دنبال روابط خارج از چارچوب با دیگران باشد. هرچند بعضی به این مکانها آمده که نشان دهند چقدر روشن فکر و امروزی هستند."
"به عقیده من، کافه تنها محیطی است که سلایق، روحیه و رضایتمندی ما جوانان را دیده و به آن پرداخته است. شما بگویید برای من جوان کجای این شهر دیده شده که بدون نگاه سنگین و فاقد کنجکاوی دیگران بتوانم لحظاتی را با دوستانم گپ و گفت داشته باشم؟ در دانشگاه، منازل، پارکها، و... کجا این فضا فراهم شده؟ وقتی وارد کافه میشوم زمان دیگر معنا ندارد، ساعتها گذشته و هنوز دارم از گفت و گو با دوستانم لذت میبرم".
آرمان نظر متفاوتتری نسبت به بقیه دارد، "آنچه باعث میشود تمایل بیشتری به وقت گذرانی در این محیط نسبت به سایر نقاط شهر داشته باشم، فضای خاص حاکم بر آن است. از نورپردازی، موسیقی، دکوراسیون، خوراکیها و حتی ظروف سرو آن گرفته متفاوت است و همین متفاوت بودن این فضاست که باعث شده خیلی از ما جوانان در آن احساس راحتی کرده و دوست داشته باشیم وقتمان را در اینگونه فضاها سپری کنیم".
کارکردهای مثبت و منفی قهوهخانه در فرهنگ ایرانی
برای بررسی ابعاد این موضوع سراغ مریم توسکی، استادیار علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی رفته و نظر وی را جویا شدیم. "قهوه خانه در فرهنگ ما ریشه داشته و این مکان ها با جنسیت مرتبط بوده، به دلیل اینکه قهوه خانهها مکانی نیمه عمومی برای مردان به حساب می آمد، سن فرد هم فاکتوری مهم تلقی میشده است. این مکان ورودش معنادار بوده یعنی مرد یا جوانی که وارد آن میشد، به بلوغ فکری رسیده و میتوانسته سری از سرها درآورد".
قهوهخانه در فرهنگ ایرانی کارکردهای مثبت و منفی مختلفی داشته است. از کارکردهای اوقات فراغتی و سرگرمی، درد دل کردن با رفقا، خلوت گزینی و به «خود» پرداختن، مشاوره برای پیوند وعقود مختلف مالی، دوستی، گره گشایی، مباحث سیاسی اجتماعی و ... گرفته تا دوری از خانواده، استعمال دخانیت، پرسه زنی و پاتوق های گروههای آسیبی میتوان اشاره کرد. اما آنچه این مکان را در فرهنگ ایرانی به شکلی برجستهتر در ذهن متصور میسازد، فضایی نسبتاً عمومی برای«گپ زدن» در مورد مسائل زندگی روزمره، اجتماع، گره گشاییهای محلی و گذران اوقات فراغت بوده است".
کافهها در دیگر جوامع و کشورها به خصوص اروپا سابقه طولانی و مهمی داشته است، معتقد است؛ "کافه ها در اروپا مکانی برای تصمیم گیرهای اعتصابات و کنشهای اعتراضی انقلابی و زمانی برای آشنایی، دوستی و رتق و فتق امور روزمره اجتماعی بوده است. بهعنوان مثال پاریس با کافهها و خاطرات دور و نزدیک مردمان این شهر آمیختگی فراوانی داشته است".
"آنچه جوانان امروز ایرانی را با کمیتی قابل توجه به سمت قهوهخانههای مدرن یا کافه های امروز میکشاند، با اندکی تفاوت نسبت به سنت قهوه خانه در ایران، توجه را به خود جلب میکند. آنچه در ابتدا به شکلی بارز به نظر می رسد، گرایش جوانان امروز از جمله در کلانشهرها، به کافهها است که بیشتر به دلیل بهره گیری از فضای فیزیکی آن است تا کارکرد های سنتی آن. مکانی برای دور هم جمع شدن، آشنایی و خلوت گزینی. مکانی، بسته و محدود که از خانه خارج است، اما عمومی و در دید و چشم دیگران عام نیست. این دلیل اصلی گرایش جوانان به این مکان یا فضای نسبتا عمومی در ایران است.
باشگاهها، کافهها، روزنامهها، مطبوعات، پاتوقهای فرهنگی در تاریخ سیاسی اجتماعی جوامع از جمله اروپا، طلایه دار و فضاهایی برای گفت و گو و گفتمانهای روشنفکرانه و راه گشایانه بوده است، "پدیده اصطلاحاً کافه گردی که معنایی شفاف نیز در آن نهفته است، یک پدیده اجتماعی و قابل مطالعه در مناطق شهری ایران است. کافهها برای جوانان ایرانی امروز از طرفی پناهگاهی برای حضوری گروهی، خواستنی و هویتی است تا مکانی صرف برای وقت گذرانی و روزمرگی".
"گرایش قابل توجه جوانان به این مکانها به طور واضح نشانگر فقدان فضاهای مطلوب عمومی و نسبتاً آزاد برای جوانان است. گریزگاهی برای دیدار دوستی یا گپ زنی گروهی که در فضاهای دیگر قابل دسترس نیست. نشان از فقدان یا کمبود عیان خانهها و یا کلوپ های جوانان در مناطق و محلات شهری و گردهمایی های طبیعی آنان دارد".
"کافه های امروزی برای جوانان همچون کارکردهای عمومی، اجتماعی و مطلوب قهوهخانههای سنتی ایران میتواند مطلوب و پاسخ دهنده به نیازهای فراغتی و اجتماعی آنها باشد و نیازی عمدتاً وابسته به قشر و گروههای جوانان را برآورده سازد. بر این اساس فرصت است، چرا که قسمتی از فرآیند اجتماعی شدن جوان در این مکان شکل می گیرد. جوان با دوستانش در فضایی خواستنی به گفت و گو نشسته و به تبادل دانش و اطلاعات میپردازد و علاوه بر این موارد با فرآیندی پویا در گروه خود را به منصه حضور رسانده و اوقات مفرحی را نیزبرای خود رقم می زند".
"اگر کافهها به تنها فضای مطلوب برای جوانان تبدیل شود، کارکردهای مطلوب آن کاسته شده، پویایی و خصلت گفتمانی و اجتماعی خود را از دست بدهد، دیگر به عنوان فضایی با فرصت مناسب برای حضور اجتماعی جوانان نمایان نخواهد شد".
"شکل گیری، گونه فضایی، ترکیب گروهی و دلایل حضور گسترده جوانان شهری در کافههای امروز ایران، نه تنها متفاوت از گونه سنتی و کارکردی آن است، بلکه در حال فاصله گیری از یک فضای معاشرتی، گفت و گویی عمومی و فراغتی و تبدیل آن به مکانی برای روزمرگی و وقت گذرانی صرف با مصرف انواع کالاها و سرگرمیهای کاذب است که این ویژگیها را در فرآیند اجتماعی شدن مطلوب جوانان، باید تهدید تلقی کرد".
"نادیدههای کافه گردی را باید در کارکردهای پنهان، نیت نشده، بی کارکردی و خلاصه کارکرد منفی آن جست. کافه گردی یک آلترناتیو انتخاب شده، ناچار و در دسترس برای جوانان در پاسخ به فقدان فضاها و امکاناتی برای حضور اجتماعی و مطلوب آنان است. آلترناتیوی که در حال انحصاری شدن فضای جوانان است و همه طیفی را به سوی خود کشانده و کیفیت امروزیش را غالب میکند".