بزرگنمایی:
القدس العربی نوشت، درگیری بین عربستان سعودی و امارات بر سر عدن شهری که در آنجا هیچ اثری از ایران یا متحدانش نیست، تازهترین نمونه سردرگمی عربها در بحرانهای منطقهای است.
به گزارش خبرنگارتبسم مهر، روزنامه فرامنطقهای القدس العربی در یادداشتی با عنوان «چگونه کسی که یمن را از دست داد میتواند از صنعا و دمشق محافظت کند؟»، جنگ نیابتی جداییطلبان جنوب یمن با عناصر دولت مستعفی یمن (متحد عربستان) را نشانه سردرگمی ائتلاف سعودی در بحران یمن دانست.
«وائل عصام» نویسنده این یادداشت آورده است: درگیری بین عربستان سعودی و امارات عربی متحده بر سر عدن تازهترین نمونه سردرگمی و هرجومرج عربها در مدیریت جبهههای نبرد با ایران از عراق تا سوریه تا لبنان و حتی یمن است.
القدس العربی نوشت: در عدن هیچ اثری از هژمونی ایرانیها نیست یا شبه نظامیان یا نیروهای سیاسی وفادار به تهران حضور ندارند. از آنجایی که عدن شهری بزرگ تحت کنترل ائتلاف ضد حوثیها بوده است قرار بود مرکز پشتیبانی و حیاط خلوت عملیات به سمت صنعاء باشد، اما به جای اینکه کانون هماهنگی بین ائتلاف علیه حوثیها باشد به کانون درگیری بین خود همپیمانان سعودی مبدل شد.
نویسنده افزود: اکنون مشخص است که چرا گروههای مسلح طرفدار ائتلاف نتوانستند به حوثیها خاتمه دهند، هرچند که این ائتلاف از برتری نظامی و پشتوانه هوایی برخوردار بود. چنین اختلالی در عملکرد رهبری ائتلاف سعودی شانس هرگونه قدرتی را برای کنترل حتی شهر کوچکی مثل الحدیده تضعیف کرد با اینکه سه بار آنجا را هدف حملات بزرگی قرار دادند.
به عقیده نویسنده داستان شکاف در ائتلاف یمن به تازگی آغاز نشده، بلکه سابقه چند مرحلهای داشته است که مهم ترین آن خروج چند کشور از ائتلاف تحت رهبری سعودی است. پاکستان خیلی زود خارج شد. به دنبال آن قطر و حالا هم که مابقی ائتلاف یعنی امارات و عربستان بر سر آنچه از یمن در کنترل آنها باقی مانده به جان یکدیگر افتادهاند.
القدس العربی تاکید کرد: این صحنه که نشان دهنده شکنندگی ائتلافهای عربی علیه ایران است قبلاً در چندین کشور عربی مانند عراق، سوریه و لبنان، گرچه به وضوح قابل ملاحظه نیست، تکرار شده است.
این روزنامه افزود: در منطقه محاصره شده غوطه دمشق دو گروه به پشتوانه عربستان و قطر گروه «فیلق الرحمن» و «جیش الاسلام» زیر بمباران نظام اسد و حتی هنگام هجوم زمینی نیروهای اسد با یکدیگر درگیر بودند و محلههایی که تحت تسلط آنها بود هر کدام به تنهایی و بدون هماهنگی با یکدیگر برابر قدرتی نظامی مبارزه میکردند که از تهران تا بیروت مدیریت نیروهای آن را برعهده داشتند. این یعنی اختلاف سیاست حامیان گروههای مسلح موجب ایجاد نزاع شده بود علاوه بر اینکه قدرت حامیان گروههای مسلح برای مهار اختلاف فیما بین آنها هم محدود بود که این نیز تا حدودی ناشی از شدت تضادهای جناحی و رقابت شدید فیمابین آنها صرف نظر از اختلاف حکومتهاست.
القدس العربی نوشت: نکته قابل توجه این است که این هرج و مرج محدود به اختلافات دولتها نیست، بلکه شامل گروهها و جناحهای مسلح عربی است که در جبهههای رویارویی با ایران از عراق تا سوریه فعالیت میکنند که این هم نشأت گرفته از اختلاف ساختار آنهاست. برخی از این گروهها گرایشهای قومی، قبیلهای برخی اسلامی میانهرو و برخی سلفی جهادی دارند. از همین رو این هرج و مرج عربی در سطح حکومت، مردم، رژیمها، گروه ها و قبایل و جهادیها شیوع پیدا کرده است.
به عقیده نویسنده در عراق همواره پشتیبانی سیاسی و مالی در جای اشتباهی صورت گرفته است؛ پس از سالها حمایت عربستان از ایاد علاوی و پس از آن نزدیکی و حمایت رسانهای از العبادی، انتخاب عربستان سعودی حمایت از روحانی شیعه مقتدی صدر بوده است و القا میکند که وی مخالف نفوذ ایران در عراق است قبل از آنکه معلوم شود همه این طرح و برنامهها اشتباه بود. مهمترین فرماندهان شبه نظامیان شیعه طرفدار ایران نظیر قیس الخزعلی و الکعبی معاونان سابق مقتدی صدر و از جریان صدر بودند. آنها پایه اصلی بسیاری از نیروهایی بودند که در سوریه [با تروریسم] مبارزه میکردند.
وائل عصام تاکید کرد: رهبری ضعیف، هماهنگی ضعیف و بیاحتیاطی، عدم ایمان و شفاف نبودن بینش و درک آنها از درگیری، همچنان صفات رژیمهای عربی حامی جناحها و گروههایی مسلح در عراق، سوریه و لبنان است و با وجود اینکه کشورهای حوزه خلیج (فارس) از وفور مالی برخوردارند ، درگیریهای اخیر در خاورمیانه نمونه جدیدی از یک واقعیت قدیمی درباره گزینههای محدود کسانی است که فقط پول دارند.
وی افزود: اکثر کشورهای عربی که از گروههای مسلحی پشتیبانی میکنند که با نیروهای مرتبط با ایران مبارزه میکنند، توسط رژیمهای بیتجربه در جنگ و مدیریت منازعه رهبری میشوند. آنها یا چهرههای قبیلهای هستند که از طریق وراثت و پشتیبانی غربی به قدرت رسیدند ، یا تاجر هستند یا هر دوی اینها. بنابراین در نهایت ساختار آنها در نحوه مدیریت منازعات بازتاب پیدا میکند، یعنی روحیه درگیری قبیلهای از یک سو و اتکایشان به حمایت و پشتیبانی غربیها در مقابله آنها با دشمنانشان آشکار است.