روایتی متفاوت از یک کارتنخواب نویسنده
معتادی که 200 عنوان کتاب نوشت
اجتماعی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - «شاپور» از چهار سالگی مواد مخدر را تجربه کرده و ۴۵ سال اعتیاد داشته است. روزگاری کارتنخوابی در پارک، کارش بوده اما با همتی مثالزدنی یکباره اعتیاد را کنار گذاشته و با نوشتن ۲۰۰ جلد عنوان کتاب و راه اندازی مؤسسه مشاوره، راه نجات صدها نفر شده است.
تبسم مهر - «شاپور» از چهار سالگی مواد مخدر را تجربه کرده و 45 سال اعتیاد داشته است. روزگاری کارتنخوابی در پارک، کارش بوده اما با همتی مثالزدنی یکباره اعتیاد را کنار گذاشته و با نوشتن 200 جلد عنوان کتاب و راه اندازی مؤسسه مشاوره، راه نجات صدها نفر شده است.
گروه اجتماعی خبرگزاری فارس- محمد تاجیک: تنها چهار بهار زندگی را تجربه کرده بود که اولین پُک به سیگار را روی لبهای کودکانه خود احساس کرد و در ادامه گوش درد شدید، بهانهای شد تا پشت گوشش به نعلبکی آغشته به تریاک توسط مادر آشنا شود و راه فراری از درد آزار دهنده باشد و این، آغاز اعتیاد به مواد مخدر شد.
او کسی نیست جز «شاپور ابراهیمی» معروف به «شاپور الف» که در یکی از آخرین روزهای سرد بهمن ماه در محله مجیدیه در حالی که تعدادی از کتب منتشر شده خود را به همراه داشت، روی نیمکتهای سرد پارک باهم به گفتوگو نشستیم.
متولد 1333 تهران است اما پدرش شناسنامه او را دو سال بزرگتر گرفته است. پدرش فردی خلافکار بود و دزدی میکرد و اعتیاد به الکل داشت و خلاف کردن، کار روزانهاش بود.
مادر شاپور به سختی و با کارکردن زیاد آنها را بزرگ کرد. روزهایی که با سختی فراوان گذشت و با گرفتن رایگان بال و پای مرغ از مرغ فروشیها و آبگوشت درست کردن با آن، غذای روزانهشان را تأمین میکردند و برای تهیه قرص نانی هم وامانده بودند.
برای تهیه نان خوردن به پادگان حشمتیه میرفت و نانهای دور ریز و اضافه سربازان را که بیرون میریختند، برداشته و به خانه میآورد تا با خوردن آن زنده بمانند!
ابراهیمی در حالی که عینک دودی بر چشم گذاشته و کلاه سبز رنگی بر سر دارد، میگوید: کار به جایی رسید که من هم به دلیل شرایط سختی که داشتم از نانواییها و مغازهها دزدی میکردم! در شش سالگی اولین بار کلانتری را تجربه کردم. وقتی به کلانتری رفتم افسر نگهبان با دیدن من تعجب کرد و گفت "نباید این را با این سن به اینجا میآوردید و باید همان جا یک گوشمالی میدادید و رهایش میکردید."
* کشیدن سیگار و استعمال مواد مخدر از چهار سالگی
برای اولین بار که سیگار را تجربه کرد،گوش درد شدیدی گرفت. مادرش برای درمان، با پشت نعلبکی تریاک را پشت گوشش میکشد و او به این شکل در سن چهار سالگیاعتیاد به تریاک را نیز تجربه میکند.
از چهارسالگی سیگار کشیدن را آغاز کردم و در ادامه آن با کشیدن تریاک به پشت گوش به دلیل گوش درد معتاد شدم.