در آخرین نشست تخصصی پژوهشی موسیقی فجر بررسی شد
تاثیرات و پیامدهای جریان موازی در سیاستگذاری موسیقی کشور
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - آخرین نشست تخصصی بخش پژوهش سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر با موضوع «بررسی تاثیرات و پیامدهای جریان موازی در سیاستگذاری موسیقی کشور» به کارشناسی رضا مهدوی برگزار شد.
تبسم مهر - آخرین نشست تخصصی بخش پژوهش سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر با موضوع «بررسی تاثیرات و پیامدهای جریان موازی در سیاستگذاری موسیقی کشور» به کارشناسی رضا مهدوی برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، آخرین نشست تخصصی بخش پژوهش سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر با موضوع «بررسی تاثیرات و پیامدهای جریان موازی در سیاستگذاری موسیقی کشور» به کارشناسی رضا مهدوی برگزار شد.
این نشست با حضور بردیا صدرنوری پژوهشگر و مدیر جشنواره موسیقی نوای خرم و مانی جعفرزاده کارشناس و مدرس موسیقی دوشنبه شب 29 بهمن ماه در تالار وحدت تهران برگزار شد.
رضا مهدوی مدیر بخش پژوهش سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر و کارشناس برنامه رادیویی «سازبانگ» شبکه رادیویی گفت و گو که در ایام برگزاری جشنواره میزبانی این بخش تخصصی را برعهده داشت در ابتدای این برنامه با طرح موضوع «حساسیتهای موجود در نحوه فعالیت جریانهای موازی سیاستگذاری در حوزه موسیقی» از مهمانان برنامه خواست تا پیرامون این مساله به بیان نظرات خود بپردازند.
بردیا صدرنوری درپاسخ به پرسش مهدوی گفت: وقتی در حوزه ادبیات مدیریت صحبت میکنیم، آن چیزی که مطرح میشود نحوه سیاستگذاریهاست که در این راه دستگاههای حاکمیتی و نهادهای صنفی هر کدام ماموریتهایی دارند که از منظر خودشان به فعالیت مشغول میشوند و در عین حال خیلیها فکر میکنند اگر یک نهاد کاری را به درستی انجام نمیدهد پس میآیند و کار آن نهاد را نیز انجام میدهند. طبیعتا تداخل از همین نقطه شروع میشود که این موضوع نشات گرفته از نا شفاف بودن سیاستهای موجود عرصه موسیقی است.
مانی جعفرزاده درباره این موضوع گفت: زمانی که نهادهای موازی به وجود میآیند موضوع نتیجهگیری نیز مورد تمرکز قرار میگیرد. از سوی دیگر طبیعتا سیاستهای موسیقی نیز تابع یک سیاستگذاری کلی در کشور است.باید به این نکته نیز توجه داشت که آنچه موجب ایجاد جریانهای موازی در عرصه سیاستگذاری موسیقی شده، رقابتهای سیاسی است که اتفاقا مردم درباره آن نظری ندارند. یعنی این سیاستمداران هستند که وارد این نزاعها شده و باعث به وجود آمدن جریانهای موازی در عرصه موسیقی میشوند.
وی در ادامه افزود: ما بر اساس قوانین کشور فضایی را داریم که همگی لازمالاجرا هستند و دفتر موسیقی وزارت ارشاد به عنوان متولی دولتی عرصه موسیقی زیر مجموعه دولت بحث اجرا و حمایت را مورد نظر قرار میدهند. ما مادامی که نپذیریم که مسیر فرهنگ به حرکت رو به جلوی خود حرکت میکند و سیاست نمیتواند دخالت زیادی در این عرصه نداشته باشد قطعا با مشکلاتی در این زمینه مواجه میشویم. شما دقت کنید که مهمترین خاصیت فرهنگ در این عرصه عدم استفاده ابرازی از فرهنگ است که متاسفانه این موضوع در کشور ما نیز وجود دارد و ما از موسیقی در بیشتر مواقع استفادههایی کردیم که موسیقی را از مسیر خود خارج کرده و موجب بروز برخوردهای سلیقهای شده که ما را به سر منزل مقصود نمیرساند. ما در این عرصه برنامه داریم کما اینکه بنده در سال 84 طرح جامع موسیقی کشور را ارائه دادم اما چه میشود که هنوز نمیتوانیم تصمیم بگیریم که موسیقی سند ملی داشته باشد یا نداشته باشد؟ همین سند موسیقی که چند سال پیش تدوین شد هم آنچنان کارایی لازم را ندارد و نه تنها کاری را نمیتواند حل کند بلکه موجب بروز مشکلاتی هم میشوند.
رضا مهدوی در این بخش از برنامه بود که به موضوع ممیزی و نحوه حضور نهادهای موازی سیاستگذار در حوزه موسیقی اشاره کرد و از کارشناسان برنامه خواست نظرات خود را پیرامون این موضوع بیان کنند.
مانی جعفرزاده درباره این موضوع گفت: وقتی از محتوای موسیقی حرف میزنیم آنچه در اغلب موارد مورد توجه قرار میگیرد موضوع شعر و پیغام ادبی از قطعات با کلام است. من در اینجا میخواهم به یک نکته اشاره کنم اینکه در دوره چهل سالگی انقلاب اسلامی هنوز ما در سلیقه مدیریتی دهه شصت قرار داریم. فرهنگ ایرانی در دهه شصت مبتنی بر شعار بوده که من در اینجا پیرامون آن قضاوتی نمیکنم اما این متعلق به یک برهه تاریخی در کشور است که هنوز هم ادامه دارد و بسیاری از مدیران و سیاستگذاران در این خاطره تاریخی وجود دارند. فرهنگ و موسیقی یک حیات طبیعی است و هرچه ما این چارچوب را وَرز بدهیم قطعا با مشکلاتی مواجه میشویم. متاسفانه بخش عمدهای از مشکلات فرهنگی ما به ویژه موسیقی این است که سلیقهها هنوز در دهه شصت قرار دارند که این معضل برای توسعه فرهنگ کشور سلیقه ناقصی است که متناسب با فرهنگ جامعه راه به جایی نمیبرد.
بردیا صدرنوری هم درباره موضوع «پیامد و جریانسازی موسیقی برای دیگر رشتهها در ایام انقلاب اسلامی ایران» اظهار کرد: یکی از پیامدهایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در موسیقی به وجود آمد ظهور و بروز گروههای در عرصه موسیقی بودند که کارهای بسیار ماندگاری را در تمامی عرصهها تولید کردند. اما پس از چندی بسیاری از اتفاقات بدی که گریبانگیر موسیقی شد، برخی کارها و فعالیتهایی بود که توسط خود اهالی موسیقی سلاخی شد که اصلا هم ربطی به نوع سیاستها نداشت. ضمن اینکه ما هنوز یکسری از تفکرات را در سالهای منتهی به دهه شصت جا گذاشتیم اما شما بدانید فرهنگ در این راه مسیر خود را طی کرده و میکند. اکنون ما در چهل سالگی انقلاب قرار داریم و این موقعیت مناسبی هست که آیا باید موسیقی را گوش بکنیم یا نکنیم؟ اساسا چه حمایت و هدایتی در عرصه موسیقی ایرانی وجود دارد که ما بر اساس بتوانیم تکلیف حوزه موسیقی را روشن کنیم؟ ما از این طرف شعار موسیقی فاخر و ایرانی را میدهیم اما از سوی دیگر با کلام و شعرهایی که اصلا مناسب نیست فضا را به سمت دیگری میبریم. یعنی اکنون شرایط به گونهای شده که هر تهیه کنندهای میتواند بر اساس سلایق خود نوعی از موسیقی را به مخاطب ارائه میدهند که این آسیب نشات گرفته از بی تدبیری مدیریتی است و منجر به ذائقهسازیهایی میشود که اصلا زیبنده فرهنگ و هنر ایرانی نیست.
مانی جعفرزاده هم در ادامه این صحبتها گفت: در هر دوره مدیریتی نقدهایی وجود دارد اما در دورههایی مدیرانی حضور داشتند که هم به هنرمندان جریان ساز توجه داشتند و هم شرایط مدیریتی را به وجود آوردند که دربرگیرنده خدمات قابل توجهی بود. شما این موضوع را در زمانهایی هم در حوزه سینما و هم در حوزه موسیقی مشاهده میکنید. یعنی شما در این دوران با مدیرانی مواجه میشوید که خاستگاه ذهنی آنها خاستگاه فرهنگی است . موضوعی که ما به طور مستمر در جریان مدیریت فرهنگی هنری کشور شاهد آن نبودیم و برخیها ذائقههایی را از حوزههایی آوردند که مسیر موسیقی را مخدوش کرد. اکنون نیز جریان سرمایهداری در فرهنگ و هنر کشور حکمفرماست که در بسیاری از موارد مسیر مدیریتی فرهنگ و هنر را تعیین میکند. از سویی دیگر وقتی ما از حوزه نظارت حرف میزنیم نظارت بر کیفیت اثر هنری نیست نظارت الان چنین است که من به گونهای باشیم که یک وقت چیزی نگویم که به کسی یا نهادی بر بخورد. در اینجا اصولا نگاه فرهنگی وجود ندارد و ماجرا به سمتی میرود که اصلا ریشه فرهنگی ندارد.
بردیا صدرنوری که طی سالهای اخیر مدیریت برگزاری چند دوره جشنواره خصوصی موسیقی نوای خرم را بهعهده گرفته در بخش دیگری از صحبتهای خود به موضوع «کادرسازی» در حوزه مدیریتی موسیقی اشاره کرد و گفت: بحث توسعه منابع انسانی یکی از مهمترین موارد سیاستگذاری در حوزه موسیقی است. شما میبینید که هیچ سند بالادستی برای توسعه منابع انسانی در حوزه فرهنگ و هنر نداریم. به عبارتی عزیزان هنرمندی که در هر یک از بخشهای موسیقی مشغول به فعالیت هستند هنوز نمیدانند تکلیفشان بعد از خروج از مراکز آموزشی چیست؟ ما هنوز بین ورودیها و خروجیها هنوز برنامه مشخصی نداشته و نمیتوان گفت که تصویر درستی از نیازمان داریم . شما میبینید در چارچوب قوانین استخدامی کشور هم روند مدونی در این حوزه برای اهالی موسیقی وجود ندارد. ما زمانی که در سازمان مدیریت و برنامه ریزی بودیم تلاشهای زیادی انجام دادیم اما به دلیل برخی از مشلات نتوانستیم کارهایی را انجام دهیم. کما اینکه خیلی از دوستان ما در حوزه صنفی نیز از ادامه کار خسته شدند.
رضا مهدوی در ادامه این نشست تخصصی بود که از مهمانان برنامه خواست پیرامون موضوع کم کاری هنرمندان موسیقی فارغ از کمکاریهای مدیریتی حوزه فرهنگ و هنر طی سالهای اخیر و نگاه انحصاری برخیها در این حوزه به بیان نظرات خود بپردازند.
مانی جعفرزاده درباره این موضوع گفت: سینماییها و تئاتریها هم دست کمی از اهالی موسیقی ندارند. در این مجال باید به این نکته اشاره کنم. چند وقت پیش دوست عزیزی که یکی از بهترین مستندسازهای ماست مشغول تحقیق درباره دانشکده فنی دانشگاه تهران بود. یکی از نکاتی که در این مستند به آن پرداخته شده بود موضوع مهاجرت بسیاری از فارغ التحصیلان این دانشگاه بود. نکته مهم در این میان بحث مهمی بود که اصولا ادامه تحصیل در کشور اصلا به کار نمیآید. در موسیقی هم ماجرا همین است. یعنی ما با بازاری مواجه هستیم که اصلا ما به دانش موسیقی احتیاج نداریم که بخواهیم شاهد پیشرفتهایی در این زمینه باشیم. من معتقدم نظامی جدید از هنرجویان باید تربیت شوند که موسیقی نیز به سمت تحلیل برود. در این دایره محدود مارکتینگ در موسیقی با دایره تنگی مواجه میشویم که رقابتها بسیاری از هنرمندان را نابود میکند. ما مادامی که با یک نظام فکری درست دایره را بزرگ نکنیم رقابت حرفهای تبدیل به حذف میشود. خیلیها در تاریخ موسیقی به حق دیگر هنرمندان جفا کردند و این موضوعی است که ساعتها میتوان درباره دلایل آن حرف زد.
صدرنوری نیز در ادامه صحبتهای جعفرزاده بیان کرد: رشته تحصیلی من مهندسی بود. من یادم میآید وقتی وارد بازار کار شدم که از دانشگاه بیرون آمدم. من هنوز نمیدانم کی قرار است ما نوازندگان ارکسترها را از دانشگاهها استخدام کنیم. ما واقعا در این حوزه دارای معایب زیادی هستیم که باید فکری برای آن کرد. من از سیستم دانشگاهی خودمان هنوز کار عملیاتی مشاهده نکردم که بتوانیم در خروجیها اقداماتی را انجام دهید که بدنه موسیقی از این جریان وارد بازار کار شود. فعالان هنری در بسیاری موارد کارهای زیادی را در طول سالها انجام میدهند اما هنوز همین هنرمندان در ابتداییترین نیازهای مادی خود دارای مشکل هستند. من به شخصه فکر میکنم بازنگری اساسی در سیستم دانشگاهی و اداری کشور نیازمندیم که موسیقی نیز از این قاعده مستنثنی نیست.
جعفرزاده در بخش پایانی صحبتهای خود تصریح کرد: مادامی که خاص عمومی اجتماعی و علمی وجود نداشته باشد دانشگاه هم رشد علمی نمیکند. البته که من ضعف فعلی دانشگاهها را انکار نمیکنم. درباره پیوست فرهنگی هم باید توضیح بدهم که اصلاح با سرعت هیچگاه نتیجه درستی نداشته من بر این باورم باید همه کارهای اصلاحی باید در بلند مدت اتفاق بیفتد تا تحول فرهنگی به وجود بیاید. تصور من این است که ما بیش از هر چیز سند بالا دستی موسیقی نیازمندیک این سند مجری خود را دارد و مجری باید این توابع را زیر نظر بگیرد و همه امور موسیقی را در دست بیگرد
صدرنوری هم در پایان این برنامه گفت: ما در حوزه پیوست فرهنگی به این موضوع هم نیاز داریم که حق فعالان عرصه موسیقی در تمامی بخشها مورد اصلاح و بازنگری صورت گیرد. دولت باید در همه امور موسیقی برنامههای مناسبی داشته باشند. حاکمیت حق هدایت و نظارت دارد اما این اوضاع و احوال به حدی قاطی شده که خیلی از نهادها در کار یکدیگر دخالت میکنند. ما میتوانیم روند را بررسی کنیم اما نمیتوانیم وارد محتوای نهاد سیاستگزار شویم. ما باید سند موسیقی را به شکل درست و منطبق با شرایط جامعه ایرانی داشته باشیم . قطعا در این سند باید تقسیم کارها باشد و هرچه دولت دورتر از این فضا باشد باشد هم کارها خوب میرود و هم مردم میتوانند کارهای خوب و بد را تشخیص دهند.
انتهای پیام/