نقد و بررسی «رودخانهها به عقب برنمیگردند» در مهر؛
زیست بوم مشترکی با شعر اروپایی نداریم/ آفرینش ادبی و بینامتنیت
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - صابر کاکایی اعتقاد دارد که چون مخاطب ایرانی فرهنگ متفاوتی با شاعران اروپایی دارد و زیست بوم آنها مشترک نیست، بنابراین ممکن است از مطالعه ترجمه اشعار آنها لذت کافی را نبرد.
تبسم مهر - صابر کاکایی اعتقاد دارد که چون مخاطب ایرانی فرهنگ متفاوتی با شاعران اروپایی دارد و زیست بوم آنها مشترک نیست، بنابراین ممکن است از مطالعه ترجمه اشعار آنها لذت کافی را نبرد.
به گزارش خبرنگار مهر ، نشست نقد و بررسی کتاب «رودخانهها به عقب برنمیگردند: چند شعر از چند شاعر فرانسوی» ترجمه مریم قربانی با حضور صابر کاکایی، آسیه حیدری شاهی سرایی، مترجم کتاب و همچنین حامد ابراهیمپور در خبرگزاری مهر برگزار شد. «رودخانهها به عقب برنمیگردند» با شمارگان هزار نسخه، 104 صفحه و بهای 10 هزار تومان توسط انتشارات آنیما منتشر شده است.
ترجمه شعر حرکتی فرهنگی است
صابر کاکایی، شاعر و منتقد ادبی در این نشست گفت: انتشار شعر ترجمه بویژه کتابهای آنتولوژی از شعر شاعران جهان در وضعیت فعلی بازار نشر کتاب در ایران حرکتی کاملا فرهنگی و تاریخ ادبیاتی است. همه ما میدانیم که در این وضعیت ترجمه شعر اروپایی مخاطب چندانی ندارد و همینکه ناشر با رفتار فرهنگی خود دست به انتشار این کتابها میزند، قابل ستایش است.
وی افزود: «رودخانهها به عقب برنمیگردند» برای التذاذ مخاطب ترجمه نشده اما کتاب در فرمی منتشر شده که هدف از آن لذت بردن مخاطب است. در فرم انتشار آنتولوژیها برای هر شعری باید جهان شاعر را نیز معرفی کرد و مختصری کار تحقیقی انجام داد. یعنی در کنار نمونه متن باید فرامتنها و پیرامتنها نیز ایجاد شود. برای من به عنوان یک مخاطب مهم این است که مترجم با چه رفتاری اشعار را برای ترجمه انتخاب میکند؟ آیا این اشعار از کتابی واحد به فارسی ترجمه شده یا اینکه از مترجم آنها را از مجموعه آثار شاعران مختلف انتخاب کرده است؟ اگر اینگونه بوده چرا این انتخابها صورت گرفته است؟ برای من مخاطب این سوالات مهم است و باید بدانم که ملاک مترجم برای ترجمه آثار چه بوده است؟
کاکایی ادامه داد: من مخاطب شعر ترجمه اروپایی نیستم. ذائقه شعری من به زبانها و فرهنگهایی که با آنها زیست بوم مشترک دارم نزدیکتر است تا زیست بوم شعر اروپایی. هرچند در شعر اروپایی هم میتوان مثالهایی یافت که با ذائقه شعری مخاطب ایرانی سازگار باشد. در حال حاضر در جریان ترجمه شعر، ایرانیان با شعر عرب بیشتر ارتباط برقرار کرده و کتابهای شاعرانی چون نزار قبانی، مرام المصری و... در ایران بیشتر منتشر میشود. همچنین ایرانیها به شعر شاعران کرد و آثار ادیبانی چون شیرکو بیکس، لطیف هلمت، هژار، عبدالله پشیو و... و شاعران معاصر ترک مانند ناظم حکمت و... اقبال بیشتری نشان دادهاند و این علاقه به دلیل تشابه فرهنگ یا زیست بوم مشترک و دغدغههای مشترک ایرانیها با آنهاست.
ذائقه شعری من به زبانها و فرهنگهایی که با آنها زیست بوم مشترک دارم نزدیکتر است تا زیست بوم شعر اروپایی. هرچند در شعر اروپایی هم میتوان مثالهایی یافت که با ذائقه شعری مخاطب ایرانی سازگار باشد. این منتقد ادبی و روزنامهنگار دغدغه مشترک ایرانیان با دغدغههای اهالی دیگر کشورهای خاورمیانه را دلیل اقبال به تولیدات فرهنگی آن کشورها عنوان کرد و گفت: همچنین ما با شعر معاصر فلسطین و آثار شاعرانی چون محمود درویش، معین بسیسو و... ارتباط بهتری برقرار میکنیم، چرا که دغدغههای مشترکی مانند جنگ، خاورمیانه، تبعید و... با آنها داریم. حتی بنبستهای فرهنگی در کشور ما با فلسطین ممکن است مشترک باشد.
زیست بوم مشترک با شعر اروپایی نداریم
کاکایی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته داشتن زیست بوم مشترک برای لذت مخاطبان از تولیدات فرهنگی «دیگری» مهم است، گفت: ما با شعر اروپایی این زیست بوم مشترک و فرهنگ مشابه نداریم، به همین دلیل وقتی سراغ ترجمه شعر اروپایی میرویم، کار در انتخاب اشعار سخت میشود. بنابراین در جریان ترجمه باید ذائقه مخاطب ایرانی را شناخته و تحلیل کنیم. تحلیل پسند ذائقه مخاطب ایرانی مهمترین مسالهای است که باید مدنظر مترجم باشد. من گاه گداری از زبان کردی شعر ترجمه میکنم و میدانم که چه کار سختی است. زمانی به همراه یکی از دوستان قرار بود مجموعه شعر کوتاه عاشقانه از شاعران کرد را به صورت مشترک ترجمه کنیم. او دسترسی مناسبی به آثار شاعران کردستان عراق داشت و از میان هر 50 شعری که برای من میفرستاد من 48 شعر را به کناری میگذاشتم.
وی اضافه کرد: از کل اشعار کتاب «رودخانهها به عقب برنمیگردند» من فقط از خواندن سه شعر لذت بردم و نتوانستم با باقی آثار فضای مشترک چه از نظر زبانی و چه از نظر فرهنگی به دست بیاورم. بنابراین سوال مهم این است که مترجم با چه رویکردی به سراغ انتخاب اشعار برای برگردان به فارسی میرود؟ به نظرم در روند ترجمه هایکوهای ژاپنی به زبان فارسی هم مخاطب شناسی صورت نگرگفته و به یقین با 95 درصد هایکوهایی که ترجمه شدهاند، مخاطبان ایرانی، حتی اهالی ادبیات، هیچ ارتباطی برقرار نمیکنند. به هر حال آن هایکوها در فلسفه و جهان زیستی دیگری سروده شدهاند و در روند ترجمه به زیست ما حتی اگر معروفترین هایکوهای ماتسوئو باشو هم باشند، نمیتوان با آنها ارتباط برقرار کرد. بنابراین همانطور که گفتم انتخاب مترجم از آن دامنه وسیع شعر برای مخاطب ایرانی مهم است و مترجم باید من مخاطب را به عنوان مصرف کننده به شعر آن شاعر علاقهمند کند. به نظرم مترجم کتاب باید چگونگی انتخابهای خود را تشریح میکرد.
آیا مترجم شعر باید وفادار به متن اصلی باشد؟
کاکایی در بخش دیگری از سخنان خود بحث وفاداری مترجم به مفاهیم و ساختار شعر در زبان اصلی خود اشاره کرد و گفت: همانطور که گفتم این مجموعه فقط ویژگی تاریخ ادبیاتی پیدا میکند. کلا چنین مجموعههایی محملی هستند برای اینکه به عنوان مثال ما با جهان شعری استفان مالارمه آشنا شویم؛ اما سوال اینجاست که آیا از طریق ترجمه میتوان با جهان شعری یک شاعر آشنا شد؟ اینجا بحث وفاداری به متن مطرح میشود. آیا مترجم شعر باید به متن اصلی وفادار باشد یا خیر؟ فراموش نکنیم که شعر معنای خودش را القا میکند و مترجم هم در واقع یک مخاطب شعر به زبان مبدا است.
ما با شعر معاصر فلسطین و آثار شاعرانی چون محمود درویش، معین بسیسو و... ارتباط بهتری برقرار میکنیم، چرا که دغدغههای مشترکی مانند جنگ، خاورمیانه، تبعید و... با آنها داریم. حتی بنبستهای فرهنگی در کشور ما با فلسطین ممکن است مشترک باشد. این شاعر افزود: متوجه شدم که من در این مجموعه با اشعار ایدهمحور آن ارتباط بهتری برقرار کرده و از آنها لذت بردم. این شعرها در اصل هسته شاعرانه داشتند تا چرخش و پیچ و خم زبانی. به نظرم در ترجمه مهم است که ما برای مخاطب ایرانی به سمت ترجمه آثار ایده محور برویم. همین اتفاق در شعر ما نیز رخ میدهد. یعنی آن دسته از شعرهای فارسی قابل ترجمه به زبانهای دیگرند که ایده محور و بر اساس هستههای شاعرانه باشند تا اشعاری که ویژگی اصلیشان پیچ و خمهای زبانی شاعرانه است. از آثار ادبیات کلاسیک ما هم خیام بیشتر در غرب معرفی و ترجمه شده است تا شعر شعرایی چون حافظ. فراموش نکنیم که زبان بینالمللی شعر حاصل اتفاقاتی در در درونه زبان شعر رخ میدهد و نه در برونه آن. برونه زبان شعر از چند فیلتر عبور میکند و زبان شعر در پشت این فیلترها باقی میماند.
کاکایی در ادامه با اشاره به این نکته که در ترجمه اشعار کلاسیک حجم مهمی از واژگان و مفاهیم و همچنین ظرافتهای زبانی به زبان مقصد منتقل نمیشوند، گفت: اگر ترجمه برخی از اشعار کلاسیکهای فرانسوی را در انجمنهای ادبی در ایران بخوانید به دلیل سطح پایین شعرها شما را از آن جلسه به بیرون دعوت میکنند! در اینجا لایههای دیگر متنی میتواند به کمک مترجم بیاید. یکی از این لایهها میتواند اسم یا کسوت شاعر باشد. به نظر من شعرهای ایده محور در این کتاب کم است. عموم شعرها از میان آثاری انتخاب شدهاند که به نظر من دارای پیچ و خمهای زبانی و رفتارهای برونه زبان بودهاند و اینها قاعدتا در ترجمه شعر به ما منتقل نمیشود. برای برگردان این دست از اشعار مترجم باید بسیار چیرهدست بوده و خود چیزی به شعر اضافه کند. مثل احمد شاملو که در اصل اشعار را بازآفرینی میکرد. مترجم در این حالت القایی از شعر اصلی به او شده و بر اساس همین القا آن را بازسرایی میکند.
ویژگی «رودخانهها...» در شاعر بودن مترجمش است
این مترجم بهترین فرمت برای «رودخانهها به عقب برنمیگردند» را فرمت آنتولوژیها خواند و ادامه داد: اگر در این قالب منتشر میشد من مخاطب به دنبال لذت بردن از اشعار نبودم. البته گویا این نخستین تجربه کتابی مترجم است و او قطعا در تجربههای بعدیاش آثار به مراتب بهتر و دقیقتری ارائه خواهد داد.
در ترجمه مهم است که ما برای مخاطب ایرانی به سمت ترجمه آثار ایده محور برویم. همین اتفاق در شعر ما نیز رخ میدهد. یعنی آن دسته از شعرهای فارسی قابل ترجمه به زبانهای دیگرند که ایده محور و بر اساس هستههای شاعرانه باشند تا اشعاری که ویژگی اصلیشان پیچ و خمهای زبانی شاعرانه است. وی افزود: یکی از ویژگیهای این کتاب در این است که مترجم خود شاعری سپید سراست. مترجمانی که خود شاعر نبوده و با جهان شعر ایرانی آشنا نیستند، کارشان به نسبت مترجمی که با دنیای شعر فارسی آشناست، عقب میماند. شاعران لحنهایشان درونی شده و جوششی برای لحن و یا مثلا دادن موسیقی به آن انجام نمیدهند و این روند به صورت ناخودآگاه انجام میشود. در ترجمههای مریم قربانی این مساله را حس کردم.
کاکایی ادامه داد: من مخاطب در مطالعه اشعار کتاب «رودخانهها به عقب برنمیگردند» فارغ از لذت بردن یا نبردن دچار دستاندازی در موسیقی کلام نمیشوم. حداقل کار یک مترجم این است که موسیقی طبیعی را رعایت کند. او اگر واج آرایی را رعایت نکند اشکالی ندارد اما حداقل نباید دست انداز واژه داشته باشد. به نظرم در ترجمه اشعار کتاب «رودخانهها به عقب برنمیگردند» این موسیقی کلام رعایت شده و من در مطالعه آن دچار مشکل نشدم؛ اما بودهاند مترجمانی که شاعر نبوده و ترجمهشان از نظر موسیقی کلام اشکال جدی داشته است. آن مترجمان ممکن است وفادار باشد به زبان مبدا وفادار بوده باشند، اما چیزی که ترجمه کردند در کلام ادبی نمیگنجید. ما باید در ترجمه شعر مترجمانی داشته باشیم که به شعر و زبان شعر فارسی تسلط داشته باشند. نباید در ترجمه فقط زبان مبدا را مدنظر قرار داشت، تسلط به زبان مقصد هم همپای تسلط به زبان مبدا مهم است.
آفرینش ادبی حاصل مناسبات بینامتنی است
کاکایی در بخش دیگری از سخنان خود به مفهوم بینامتنیت در آفرینشهای ادبی اشاره کرد و گفت: متن ترجمه یک رابطه بینامتنی با متن اصلی ایجاد میکند. اگر کسی دانش بینامتنی این دو متن را بلد باشد از متن ترجمه لذت بیشتری خواهد برد. به طور کل به هیچ عنوان نمیتوان یک متن را از صفر ابداع کرد. این مساله را در همه مکتبهای ادبی میتوان دید. بدون روابط بینامتنی دهیچ متنی خلق نمیشود. مثال واضحش را میتوان در شعر حافظ و شعر خواجو دید.
وی ادامه داد: در همین کتاب شعری از گیوم آپولینر ترجمه شده که جالب است. آپولینر سبک کوبیسم را در شعر وارد کرد و در 38 سالگی درگذشت. ترجمه شعر او از این قرار است: «قامت برافراشته محبوب من آنجاست/همچون سوسنی سپید/ناخدایی نگران آنجاست/و منتظر امواج رادیو از میان آتلانتیک» از این امواج رادیو که تشبیه شد به امواج دریا در شعر معاصر ما بویژه از دهه 80 به بعد بسیار استفاده شده و شاعران مدام از این تشبیه استفاده کردهاند. جریان شعری «خواندیدنی» در ایران نیز بسیار تحت تاثیر آپولینر است. همچنین جریان شعری کانکریت که زندهیاد طاهره صفارزاده ایرانیان را با آن آشنا کرد نیز بسیار تحت تاثیر آپولینر بوده است. تمام جریانهای شعری و شاعران بزرگ ریشههایی دارند که نمیتوان آنها را کتمان کرد. کتابهایی از جنس «رودخانهها به عقب برنمیگردند» میتوانند جهانهای مشترک شعری را برای مخاطبان ایرانی عیان کنند.
ما در ترجمه شعر باید به انتخابهای شاعر از واژگان احترام بگذاریم. در ترجمه اشعار بودلر و ورلن در این کتاب به نظرم به انتخابهای شاعران در استخدام واژگان توجهی نشده است. کاکایی در پایان گفت: انتظار دارم مترجم محترم در کتابهای بعدی خود از حجم وسیع شعر فرانسه یک کنستانتره به من مخاطب بدهد که از آن هم بتوان طعم و رنگ آن ادبیات را چشید و هم از زیباییهای آن بهره برد. این کار مستلزم تجربه زیاد و پشتکار فراوان است. ترجمه پشتکار بسیار میخواهد و در آن هم باید با برگردان یک متن کلنجار رفت و هم با متون پرشمار برای انتخاب آثار. شما ممکن است صد شعر از یک شاعر را بخوانی و فقط یکی از آنها را انتخاب کنی و این روند تاثیرگذار است. وقتی از صد شعر به یک شعر برای ترجمه میرسی یعنی آن یک اثر از فیلترهای مختلف توی مترجم گذشته است.
در ترجمه خوب نباید رد ترجمه دیده شود
آسیه حیدری شاهی سرایی، مترجم ادبیات و فرانسه و مدرس دانشگاه نیز دیگر منتقد حاضر در این نشست بود. او در بخشی از سخنان خود گفت: مترجم اشعار خوبی را برای ترجمه و انتشار در این کتاب انتخاب کرده است. این انتخاب خوب هم میتواند یک نکته مثبت و هم یک نکته منفی باشد. نکته مثبت این است که به هر حال مخاطب با آثار درخور مواجه میشود.
وی افزود: شارل بودلر شاعری بود که در قالب 12 هجایی کلاسیک کار میکرد. او به عنوان پدر شعر نو هم مشهور است و زیبایی شناسی را نیز متحول کرد. پل ورلن دیگر شاعر مهم فرانسوی مصرعها را کوتاه و بلند کرد. شعر ورلن هرچند که کلاسیک نیست و مصرعها در آن شکسته است، اما موزیکالیته قوی دارد. ما در ترجمه شعر باید به انتخابهای شاعر از واژگان احترام بگذاریم. در ترجمه اشعار بودلر و ورلن در این کتاب به نظرم به انتخابهای شاعران در استخدام واژگان توجهی نشده است.
حیدری ادامه داد: من کتاب را به دو قسمت تا صفحه 40 و پس از آن تقسیم میکنم. در ترجمههای از ابتدا تا صفحه 40 یعنی اشعار بودلر، ورلن و... به دلیل سخت بودن گروههای شاعرانه به نظرم مترجم نتوانسته به خوبی فضای اشعار را درک و به فارسی پیاده کند و این هم البته طبیعی است و واقعا نمیتوان برخی فضاهای متعلق به آن فرهنگ را تماما دریافت. برای پوشش این روند مترجم ناچار است دست به فضاسازی بزند. بنابراین در کار ترجمه دقیقا ما داریم شعر میگوییم اما شعری که در آن نباید هرچه را که دلمان میخواهد، بیان کنیم؛ اما به نظر میرسد در ترجمههای تا صفحه 40 این کتاب خود مترجم که شاعر هم هست دست به بازسرایی شعر اصلی زده که اتفاقا نتیجه نهایی هنرمندانه از آب درآمده اما از منظور اصلی شاعر در زبان فرانسه دور است. در ترجمه خوب نباید جای پای ترجمه مشاهده شود و مخاطب در خواندن آن گیر کند. مترجم باید آنقدر روی آن کار کند تا بتواند روانترین سطح خوانش را ارائه دهد. من احساس میکنم که برای انتشار این کتاب کمی شتابزدگی به خرج داده شده است.
انتخابهای مناسب از آثار شاعران متاخر فرانسه
مترجم مجموعه شعر «مثل یک کوسهماهی در موج» اثر شارل بودلر در بخش دیگری از سخنان خود به انتخابهای مناسب مترجم از میان شاعران متاخر فرانسه اشاره کرد و ترجمه آنها را یکی از ویژگیهای کتاب «رودخانهها به عقب برنمیگردند» خواند. وی گفت: «رودخانهها به عقب برنمیگردند» مانند کتابهای آنتولوژی است، بنابراین بهتر این بود که مترجم اشارهای هم به مکتب شاعران میکرد. البته این کار مستلزم آن است که ما ادبیات فرانسه را به تمامی بدانیم و دانش مناسبی از آن داشته باشیم. به نظرم میشد مترجم دامنه را ریزتر و تخصصیتر کرده و مثلا گزیدهای از آثار شاعران سمبولیست را ترجمه کند.
برخی از اشعار در مقابل ترجمه مقاومت به خرج میدهند و مخصوصا زمانی که مترجم قصد ترجمه مجموعه شعر از یک شاعر را دارد، اما ما مجبوریم آن را ترجمه کنیم حتی اگر بدانیم که مخاطب از آن لذت نخواهد برد. این مدرس ادبیات ادامه داد: برخی از اشعار در مقابل ترجمه مقاومت به خرج میدهند و مخصوصا زمانی که مترجم قصد ترجمه مجموعه شعر از یک شاعر را دارد، اما ما مجبوریم آن را ترجمه کنیم حتی اگر بدانیم که مخاطب از آن لذت نخواهد برد. مثلا برخی از شاعران مانند گروه شاعران نفرین شده فرانسه که بودلر هم در زمره آنها به شمار میآید، فضاهای خاص خودشان را داشتند و البته از بهترین شاعران فرانسه بودند. این حق مخاطب ایرانی است که از اشعار آنها ولو با واسطه ترجمه، آشنا شود. شاعران نفرین شده ذات خود را زندگی میکردند و برگردان آثار آنها با فضاهای شخصیشان بسیار سخت است اما نشدنی نیست. باید زندگی آنها را هم شناخت.
حیدری همچنین درباره لزوم شناخت زندگی و جهان فکری شاعران توسط مترجمان گفت: من اگر ندانم که بودلر زندگیاش چگونه بوده؟ و یا والدینش چه کسانی بودند؟ چگونه میتوانم فضای شعریاش را بفهمم؟ همچنین من مترجم اگر نتوانم به درک درستی از نگاه زیباشناسانه بودلر که طومار رمانتیسم را درهم پیچید، برسم چگونه میتوانم شعر او را ترجمه کنم؟ برای کسی که دست به ترجمه شعر میبرد همه این موارد مهم است. کاش که مترجم در کتابهای بعدی خود مقالاتی هرچند کوتاه درباره شعر شاعرانی را نیز ترجمه کرده و در کنار ترجمه اشعار بیاورد تا غنای کتابش بیشتر شود. ما نیاز به ترجمه کتابها و مقالاتی بیشتر از داشتههای فعلی درباره مکتبهای ادبی داریم. به طور کل ترجمه کار بسیار سختی است و من آغاز این راه را به مریم قربانی تبریک میگویم. قطعا در آینده از او بیشتر خواهیم شنید و من امیدوارم کتابهای بعدی خود را همراه با یک نقشه راه از پیش تعیین شده ترجمه کند.
از انتشار کتابهای بازاری پرهیز داریم
حامد ابراهیمپور، شاعر، منتقد ادبی و مدیر انتشارات آنیما نیز در این نشست درباره کارنامه نشر آنیما گفت: انتشارات آنیما در سال گذشته بیش از 70 عنوان کتاب را منتشر کرد. از این میان در حدود 20 عنوان شعر از شاعرای مهم معاصر ایران، هفت عنوان هم رمان و مجموعه داستان و چند عنوان هم مجموعه شعر ترجمه بودند. کتابهای شعر ترجمه هم یکی کتاب «رودخانهها به عقب برنمیگردند» بود و «گزیده اشعار نزار قبانی»، «گزیده شعر شاعران هلند و بلژیک» و... در ادامه هم انتشار این گزیده اشعار را ادامه خواهیم داد و کتاب «گزیده شعر شعرای آمریکای لاتین» را در دست چاپ داریم.
من مترجم اگر ندانم که بودلر زندگیاش چگونه بوده؟ و یا والدینش چه کسانی بودند؟ چگونه میتوانم فضای شعریاش را بفهمم؟ وی افزود: دغدغه ما برای انتشار این کتابها اعتلای فرهنگ ادبیات بود. هدف ما انتشار کتاب خوب است و نه کتاب بازاری. کتابهای بسیاری برای انتشار به ما پیشنهاد شد که برخی آثار مشهور شدهها در فضای مجازی بود که فالوئرهای بالایی داشتند و من آنها را رد کردم. در صورتی که انتشار آنها میتوانست نشر آنیما را به سوددهی زیادی برساند. چاپ این کتابها در انتشارات آنیما سابقه و اعتبار ادبی خود من را نیز زیر که 20 سال است آثار من توسط ناشران مختلف منتشر میشود، زیر سوال میبرد.
ابراهیمپور ادامه داد: در نهایت مشکل اصلی ما این است که مردم کتاب نمیخرند. اگر هم بخرند ترجیح میدهند بجای شعر کتابهای حوزه ادبیات داستانی و آن هم رمان عامه پسند بخرند و بیشترین خریدها را هم از میان آثار رمانهای ترجمهای انجام میدهند و کاری ندارند که این ترجمه از چه نویسندهای است؟ و عجیب آنکه وقتی یک کتابی گل میکند 10 تا ترجمه از آن بیرون میآید که بسیاری از مترجمان آنها اصلا وجود خارجی ندارند. اما ما در کتابهای ترجمهای نشر آنیما اصلا به سود مالی فکر نکردیم.
ترجمه دوره آثار شاعری مثل بودلر را هم اگر با بهترین ترجمه به بازار ارائه کنی، نسل فعلی به سراغش نمیرود و ترجیح میدهد شعر فلان شاعر مجازی که چند هزار فالوئر دارد و حتی الفبای ادبیات را هم نمیداند، خریداری کند. مدیر نشر آنیما همچنین با اشاره به این نکته که نشر آنیما از عدم اقبال مخاطبان به شعر ترجمه آگاه است، گفت: ما میدانستیم که کتاب فروش چندانی نمیرود، هرچند که «رودخانهها به عقب برنمیگردند» فروش مناسبی داشت. مترجم این کتاب یعنی خانم مریم قربانی خود در مقام شاعر چهره شناختهای است و مخاطبان شعر او از ترجمهاش نیز استقبال کردند، اما همانطور که گفتم هدف ما انتشار کتابهای آبرومند است و ما به این روش ادامه خواهیم داد. کمتر پیش میآید که کتاب به اصطلاح بفروش اثر ادبی برجستهای هم باشد. به نظرم ترجمه دوره آثار شاعری مثل بودلر را هم اگر با بهترین ترجمه به بازار ارائه کنی، نسل فعلی به سراغش نمیرود و ترجیح میدهد شعر فلان شاعر مجازی که چند هزار فالوئر دارد و حتی الفبای ادبیات را هم نمیداند، خریداری کند.
اشعار عاشقانه را برای ترجمه انتخاب کردم
مریم قربانی مترجم کتاب «رودخانهها به عقب برنمیگردند» نیز در این نشست گفت: این مجموعه شامل ترجمه آثاری از 26 شاعر دو قرن اخیر فرانسه است. عموم اشعاری که در این کتاب ترجمه شدند پیشتر توسط مترجمان ایرانی دیده نشده و به فارسی نیز درنیامده بودند.
وی افزود: سعی کردم تا جای که امکان دارد ترجمهها را به صورت شعر آزاد برگردانم، اما چند شعر کلاسیک هم بود که من نتوانستم آنها را به شعر کلاسیک ایرانی برگردانم. همچنین تلاش من بر این بود که شعرهای عاشقانه را برای ترجمه انتخاب کنم و حتی از میان آثار شعرای سوررئالیست نیز آثار عاشقانهشان برای ترجمه انتخاب شده است.
قربانی ادامه داد: در این کتاب صرفا سعی کردم که گزیدهای از اشعار شاعران فرانسه را به مخاطبان ارائه کنم تا باب آشنایی با فضای شعری از طریق خود اشعار فراهم شود. بنابراین توضیحی درباره سبک و مکتب شعرا ندادم. دستهبندی آثار هم از نخستین شعرهای کتاب که برای تئوفیل گوتیه است تا پایان همگی بر اساس تاریخ تولد شاعران درج شدهاند.