کودک آزاری؛ پرده ای سیاه از سکانس آسیب های اجتماعی
اجتماعی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - پرونده های مربوط به کودک آزاری در سال های گذشته رشد فراوانی یافته است در حالی که برخی از مجرمان خود به نوعی قربانی این خشونت اجتماعی بوده اند. کارشناسان امر معتقدند سنگین تر شدن مجازات های مربوط به این جرایم تاثیری در بازدارندگی ندارند و می بایست با اتخاذ سیاست ها و راهکارهای تربیتی و آموزشی از وقوع این گونه آسیب ها پیشگیری کرد.
به گزارش گروه اطلاع رسانی تبسم مهر ، کودکان به دلیل شرایط خاص جسمانی و سنی به عنوان آسیب پذیرین افراد در جامعه هستند که بیش از دیگران در معرض تهدیدها و خطرها قرار دارند اما در مقایسه با میزان آسیبپذیری و تبعات ناگوار آن، کودکان از حمایتهای لازم حقوقی و اجتماعی برخوردار نبوده و نیازمند حمایتهای بیشتری هستند.کودکآزاری از جمله جرائمی به شمار می رود که شنیدن خبر آن قلب هر انسانی را به درد می آورد اما در به وجود آمدن آن عوامل متعددی دست به دست هم دادهاند. در صفحه حوادث روزنامهها یا فضای مجازی با تصویر کودک معصومی (پسر و دختر) روبهرو شده و از تجاوز جنسی و قتل به شنیعترین شکل ممکن آگاهی یابیم. آنچه در جراید و... میبینیم گوشهای است از آنچه در لایههای پنهان جامعه رخ میدهد. علیرغم گستردگی و خطرآفرینی این پدیده نامیمون، کودکآزاری هنوز در جامعه ما ناشناخته بوده و ابعاد، ریشهها و پیامدهای آن به درستی تبیین نشده است.
سرانجام پس از سالها کشمکش و تلاش فعالان حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان در مرداد 97 کلیات لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان در مجلس شورای اسلامی به منظور پیشگیری از استثمار، سوء رفتار، خشونت علیه کودکان و نوجوانان و پر کردن خلاء قانونی بازدارنده به دلیل عدم تناسب جرم و مجازات در قانون پیشین تصویب شد تا گامی موثر برای به ثمر نشاندن درخت حمایت از این قربانیان کوچک برداشته شود.
در ادامه این مطلب به مهمترین کودک آزاری هایی که در چند سال اخیر در نقاط مختلف کشور اتفاق افتاده می پردازیم.
** مجرم شیطان صفت در شوشتر
همین چندروز پیش بود که خبر تجاوز یک مجرم سابقه دار به پسرهای نوجوان در شوشتر رعب و وحشت زیادی را برای بسیاری از خانواده ها به وجود آورد. این مجرم سابقه دار شوشتری به همراه 2 تن از دوستانش و با وقاحت بیپایان به پسر بچههای نوجوان دوازده و سیزده ساله تجاوز کرده و از صحنه تجاوزها و قربانیان فیلم می گرفت و آنها را تهدید می کرد که اگر به خانوادهها اطلاع بدهید فیلمها را منتشر میکنم وآبروی شما می رود. خبر این تجاوز در شهر میپیچد و فیلم های تجاوز به دست خانواده برخی از کودکان میرسد تا با ایجاد رعب و وحشت خانوادهها را از شکایت بازدارند. حالا برخی از نزدیکان خانواده های قربانیان از رسانه ای کردن این موضوع در ترس و وحشت به سر می برند. برخی از نزدیکان این کودکان صحبت های عجیب دیگری نیز می کنند که اصلا قابل انتشار نیست. عاملان انتشار فیلم مستهجن در شوشتر بازداشت شدند. این فیلم چند شب پیش در فضای مجازی منتشر شد که شناسایی منتشر کنندگان آن در دستور کار پلیس قرار گرفت و در جریان تحقیقات ردپای متهمان به دست آمد و سه تن در این پرونده بازداشت شدند.
** سیرتا پیاز تعرض به دانش آموزان مدرسه ای در تهران
انتشار اخباری از آزار جنسی و تجاوزی گروهی در یک مدرسه تهران بازتاب گسترده در رسانهها و افکار عمومی داشته است. ویدئوهایی از رویارویی خانوادههای قربانیان با متهم اصلی پرونده در فضای مجازی منتشر شد که تکان دهنده است. ماجرا در یک دبیرستان غیرانتفاعی پسرانه در منطقه 2 تهران رخ داد. برپایه گزارشها و روایتهایی موجود معاون مدرسه با جمع کردن تعدادی از دانش آموزان در یک اتاق و پخش فیلم مبتذل از طریق تلفن همراه خود برای دانش آموزان، آنها را وادار به رابطه جنسی میکند. متهم از حوالی آبان و آذر سال گذشته این آزارهای جنسی را آغاز کرده و پس از نوروز نیز به بهانه اردوهای مرور دروس دانشآموزان را به شرکت در اردوهایی در کردان کرج و ... تشویق میکرده و برخی از آزارها در این اردوها روی داده است. بر اساس خبرها و گزارشهای غیررسمی، متهم اصلی این پرونده به دانشآموزان سیگار و نوشیدنی الکلی داده است. هنوز تعداد قربانیان این حادثه اعلام نشده است اما بنابر ادعای خانوادهها 8 دانش آموز روانکاوی شدهاند که به 8 نفر تعرض شده است. اما برخی گزارشها از این حکایت دارد که این پرونده 40 شاکی دارد.
** آتنا اصلانی دختربچه 6 ساله پارس آبادی
آتنا اصلانی دختربچه 6 ساله پارسآبادی در 28 خرداد 1396 هنگامی که به همراه پدرش به مغازه وی رفته بود به طرز عجیبی گم شد. تلاشها برای پیدا کردن آتنا از اطراف محل گم شدنش که نزدیک محل دستفروشی پدرش بود شروع و پلیس آگاهی در همان حوالی به شخصی مظنون شد. فیلم دوربین مداربسته مغازههای اطراف نشان میداد که آتنا از مقابل یک مغازه عبور کرد. مأموران اسماعیل رنگرز مظنون شدند، گویا آدم خوشنامی هم نبود. بررسیها ادامه داشت تا اینکه مشخص شد دوربینهای مغازه اسماعیل در یکی دو روز گذشته خاموش بوده است. به همین دلیل ظنها بیشتر میشود و بازرسیهای دقیق تر از مغازه و منزلش ادامه مییابد اما چیزی به دست نیامد. اسماعیل به عنوان مظنون تحت نظر قرار گرفت و در نهایت چون میبیند حدود2 هفته از بازداشتش گذشته یک تماس تلفنی به خانواده اعلام میکند مقداری مواد مخدر در پارکینگی که در مجاورت خانهاش و در اختیار برادرش بوده، در یک بشکه قرار دارد بردارند تا در بازرسیها کشف نشود. واقعیت این بود که اصلاً مواد مخدری در کار نبود. همسرش این موضوع را به برادر اسماعیل میگوید، مراجعه میکنند به محل و میبینند یک بشکه است که با خاک استتار شده است. درون آن را جست وجو میکنند و میبینند پیکر کودک درون بشکه است و موادی در کار نیست. آنها ( همسر و برادر اسماعیل) به دادستانی مراجعه و مراتب را اعلام میکنند و اینگونه جسد کشف شد.
** قتل دردناک اهورای 2 ساله ساکن رشتی
تجاوز و قتل اهورا به دست ناپدری یکی از بزرگترین شوک ها را به شهروندان وارد ساخت. 22 مهر 1396 در لاکانی رشت صدای فریاد و جیغ کودک معصوم سبب شد تا همسایه به خانه کودک مراجعه کنند و بدانند ماجرا از چه قرار است. در ادامه همسایه ها با پلیس 110 تماس گرفتند و پس از رسیدن پلیس و شکستن در با بدن خون آلود و عریان اهورای 2 ساله که روی زمین افتاده و ناپدری شیطان صفت روی مبل نشسته بود. مردم بلافاصله اهورا آزار دیده را به بیمارستان پورسینا رشت منتقل کردند. مردی که درخانه بوده ابتدا گفت که من پدر او هستم اما این گفته ها به وسیله همسایه ها نزد پلیس تکذیب و در ادامه مشخص شد او دوست مادر اهورا است. پزشکان بیمارستان پس از بررسی و معاینه کودک اعلام کردند که درصد هوشیاری اهورا به سه رسیده است و بعد از گذشت چند ساعت تلاش پزشکان سرانجام بر اثر شدت جراحات وارده این کودک بی گناه جان سپرد.
** پرونده قتل ستایش کوچولو
امیرحسین 16 ساله، در 21 فروردین 1395 یکی از جنجالیترین جنایت ها را رقم زد و دختر 6 ساله افغان به نام ستایش قریشی را که همسایهشان بود در ورامین به خانهشان کشاند و به طرز فجیعی کشت. پس از افشای راز این قتل وقتی امیرحسین تحت تحقیق و بررسیهای روانکاوانه قرار گرفت پشت پردهای از زندگی وی فاش شد. پزشکی قانونی سلامت روحی و روانی این پسر نوجوان را تأیید کرد و جسد ستایش کوچولو نیز برای اینکه مشخص شود دختربچه هدف تجاوز قرار گرفته معاینه شد. تیم قضایی و پلیس دریافت که قاتل 16 ساله نه تنها در 15 سالگی هرازگاهی مشروب مصرف میکرده بلکه در همان سن و سال روابط نامشروعی نیز با جنس مخالف داشته و روز جنایت وقتی در مدرسه بوده در تلفن همراه یکی از دوستانش فیلم مبتذل تماشا کرده است و همین عاملی شد تا بعدازظهر دست به چنین اقدامی بزند. امیرحسین در جلسه بازپرسی، روز حادثه را اینگونه توضیح داد: «ستایش همیشه برای بازی با تبلت خواهرزادهام به خانه ما میآمد. آن روز هم او برای بازی با خواهرزادهام آمد. من مشروب خورده بودم و سیاه مست بودم. وقتی دیدم او در خانه تنها است به سراغش رفتم و با وجود تقلای او، ستایش را به اجبار مورد آزار و اذیت قرار دادم. من ابتدا قصد کشتن ستایش را نداشتم اما وقتی مادرش دم خانه آمد و صدایش کرد چون نمیتوانستم ستایش را ساکت کنم او را به طبقه بالا برده و با روسری خفهاش کردم. سپس جسد را داخل یک جعبه بزرگ باند قرار دادم و با اسیدی که قبلاً تهیه کرده بودم قصد از بین بردن جسد را داشتم که موفق به این کار نشدم. من حتی به دوستم هم زنگ زدم و او هم گفت اسید روی جسد بریزم اما چون نتوانستم جسد را از میان ببرم از خانه خارجش کردم.» امیرحسین با رسیدن به سن قانونی به اشد مجازات یعنی اعدام رسید ولی یاد ستایش هرگز از ذهن ها بیرون نرفت.
** حنانه قربانی نیت شوم مرد همسایه
حنانه پنج ساله در 26 خرداد 1395 در شهرک ولیعصر شهرستان سنقر از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. روز بعد ماموران جسد او را با دست و پای بسته زیر پل ورودی کمربندی جدید شهر پیدا کردند. بررسیها نشان میداد او به قتل رسیده و چند ساعتی از مرگش میگذرد. همزمان با شکایت خانواده این کودک در دادسرا و پلیس آگاهی، تحقیقات پلیس جنایی برای رازگشایی از این جنایت و دستگیری عاملان آن آغاز شد. با توجه به این که گم شدن این کودک موجی از نگرانی را میان شهروندان سنقر و کلیایی به وجود آورده بود، با دستور دادستان شهر، کارآگاهان جنایی به تحقیقات شبانهروزی ادامه دادند تا اینکه زنی سراسیمه به پلیس آگاهی مراجعه و راز جنایت هولناکی را که شوهرش علی 32 ساله مرتکب شده بود، فاش کرد. این زن گفت شوهرش که نصاب ماهواره است، حنانه را که دختر همسایهشان بوده، به قتل رسانده است. کارآگاهان برای بررسی ادعاهای این زن با هماهنگی قضایی به خانه متهم رفته و او را قبل از فرار دستگیر کردند. متهم به قتل در اظهاراتش به افسر تحقیق گفت: «روز حادثه حنانه را دیدم که بستنی به دست در حال رفتن به سمت گلهای پایین محله است. به او نزدیک شدم و محکم دستش را گرفتم و به بهانه اینکه میخواهم او را نزد دخترم ببرم، حنانه را داخل حیاط خانه بردم. دخترک التماس میکرد رهایش کنم تا نزد پدرش برود. مدام مادر و پدرش را صدا میزد. قصد داشتم نیت شیطانیام را عملی کنم که سر و صدایی را ازکوچه شنیدم. اهالی در جست وجوی او بودند. ترسیده بودم. نمیتوانستم رهایش کنم، چون هویتم را فاش میکرد. ابتدا ضربهای به او زدم، بعد با پارچهای خفهاش کردم. همسر و بچههایم در خانه نبودند.»
** قتل به دستان پسرعمو
مهدیه دختر بچه هشت ساله هنگامی که در محوطه اطراف منزلش در حال بازی بود به طور عجیبی ناپدید شد. این موضوع در مرداد سال 94 رخ داد. خانواده وی ناامید از پیداشدنش به کلانتری منطقه خبر می دهند. پدر این دختر سبزواری در شکایت خود گفته است: «امروز دخترم در حال بازی مقابل خانه بود که به طرز مرموزی ناپدید شد. همه جا را گشتیم، اما او را پیدا نکردیم.» کارآگاهان در نخستین فرضیه، با توجه به وجود کانال آب، قنات و کوره آجرپزی در اطراف خانه این دختر، احتمال دادند دختربچه در این محل ها قربانی حادثه شده باشد. همزمان با ناپدید شدن این دختر، افراد ناشناسی با خانواده او تماس گرفته و اطلاعاتی را درباره سرنوشت مهدیه می دادند که ماموران از این افراد نیز بازجویی کردند اما به سرنخی دست نیافتند. ماموران با ردیابی این افراد مردی را دستگیر کردند که در جریان تحقیقات مشخص شد، این مرد اختلالات روانی دارد و اطلاعات دروغی در اختیار پلیس قرار داده است. پس از گذشت چهار روز از ناپدید شدن دختر شش ساله، تیم جنایی به پسرعموی 17 ساله مهدیه مشکوک شد و او را زیر نظر گرفت. شک پلیس به پسر 17 ساله زمانی بیشتر شد که او با طرح ادعاهای واهی سعی داشت مسیر تحقیقات را تغییر دهد. بازجویی های تخصصی از او آغاز شد تا این که لب به اعتراف گشود و جزئیات قتل دختر شش ساله را فاش کرد. متهم به قتل در بازجویی گفت: «از مدت ها پیش وسوسه های شیطانی سراغم آمد تا این که تصمیم به آزار و اذیت مهدیه گرفتم. روز حادثه او را به بهانه ای به حاشیه شهر بردم و پس از تعرض خفه کردم. در این مدت هم سعی کردم خودم را بی خبر از ماجرا و ناراحت نشان دهم. تصور نمی کردم پلیس به من مشکوک شود.»
** قتل حسین هشت ساله در طویله
یکی از عصرهای آذرماه 93 پسرهشت ساله ای به نام حسین در یکی از روستاهای زنجان برای بازی با دوستانش به بیرون منزل رفت و دیگر بازنگشت. طولانی شدن غیبت پسربچه سبب شد تا خانواده او با حضور در پلیس آگاهی ماجرای گم شدن حسین را گزارش دهند. جستجو برای پیدا کردن وی بی نتیجه ماند و اینگونه شد که ماموران در ادامه احتمال قتل پسربچه را مطرح و جستجو در خرابه های اطراف روستا را آغاز کردند تا این که جسد حسین در طویله ای متروکه پیدا شد.کارشناسان پزشکی قانونی با بررسی جسد، اعلام کردند پسربچه بر اثر خفگی به قتل رسیده و پیش از مرگ مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. در ادامه تحقیقات، ردپای 2 پسر جوان به نام های «مرتضی» و «محمد» در این جنایت کشف شد و آنها دستگیر شدند. 2 متهم پرونده به ربودن، آزار و اذیت و قتل این کودک اعتراف کردند و پس از بازسازی صحنه حادثه روانه زندان شدند. روزهای پایانی آذر همان پس از آخرین دفاعیات متهمان و وکلای آنها قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شده و 2 جوان شیطان صفت را به اشد مجازات محکوم کردند.
** شکنجه با آتش فندک در تیر 92
اوایل سال 92 بود که کشتن فاطمه شش ساله و انتشار تصاویر دردناک آن در فضای مجازی بهت عظیمی را در جامعه به وجود آورد. بخشهایی از بدن او را با فندک سوزانده و چشمانش را هم کور کرده بودند. این دختر بچه بوشهری با دست های مادر و ناپدری خود به این روز درآمده بود. برپایه آنچه مقام های قضایی این منطقه اعلام کردهاند، مادر معتاد این دختربچه، 2 ماه پیش از وقوع این حادثه از شیراز به بوشهر نقل مکان کرده و با فردی معتاد به شیشه همخانه شده بود. در گزارشها آمده است که ناپدری فاطمه با آتش فندک همه بدن این دختربچه را سوزانده و افزون بر شکستن دنده و کور کردن 2 چشمش، با زدن ضربه با شیء سخت به سرش، او را دچار ضربه مغزی کرده است. رسانههایی که در آن زمان، وضعیت او را از نزدیک مشاهده کرده بودند، گزارش دادهاند که ضرب و شتم فاطمه به گونهای بوده است که او برای گشودن چشمهایش هم رمقی نداشته است. به دلیل نوع آزارهایی که بر فاطمه اعمال شده بود رسانهها حتی این گمانه زنی را مطرح کردند که آثار روانی روانگردانها سبب شده است که والدین فاطمه او را به مثابه یک مرغ دیدهاند.
** نیلوفر 2 ساله
مهمترین پرونده جنجالی کودکآزاری در 1391 خورشیدی رخ داد. این موضوع مربوط به نیلوفر 2ساله در مشهد بود که با ضربات شلنگ به قتل رسید. البته روی بدن این کودک آثار سوختگی نیز وجود داشت. مادر او ابتدا ادعا کرده بود فرزندش تصادف کرده و به این دلیل در بدنش زخم وجود دارد اما هنگامی که در بازداشت بود اعتراف کرد که با پسر 20سالهای به نام پویا در ارتباط بوده و پویا نیلوفر را با شلنگ کشته است. او در ادامه اعترافاتش میگوید: «حدود شش ماه قبل به خاطر اعتیاد خودم و ازدواج مجدد شوهرم از بیرجند به مشهد آمده و با پویا آشنا شدم. او از قاچاقچیان مواد مخدر بود. پسر جوان وقتی از وضعیت من باخبر شد برایم یک آپارتمان اجاره کرد. روز 13 فروردین سراغم آمد تا به گردش برویم. دخترم شروع به گریه کرد. پویا هم عصبانی شد و با شلنگ چند ضربه به سر او زد. خواستم مقاومت کنم که پویا مرا در داخل اتاقی زندانی کرد. با رفتن او دستهایم را باز کردم و نیلوفر را به بیمارستان رساندم اما پزشکان گفتند دخترم جان سپرده است.» پویا نیز در اعترافاتش اتهام قتل را به مادر نیلوفر نسبت داده بود: «من قبول دارم گاهی نیلوفر را کتک میزدم اما مرتکب قتل او نشدهام. روز حادثه نرگس بعد از مصرف مواد مخدر دچار توهم شد و دخترش را کشت. در این مدت من از نرگس و دخترش حمایت کردم و هیچ انگیزهای برای قتل دخترک نداشتم.» شاید هنوز هیچیک از متهمان این پرونده قتل را به گردن نگرفته باشند اما مهم آن است که نیلوفر به قتل رسیده و تحقیقات بهزیستی در این پرونده نشان میدهد نیلوفر بارها مورد آزار قرار گرفته است.
** حدیثه با یک دست تا آخر عمر
قربانی دختر نوجوان 12 ساله ای است که به خاطر ضرب و جرح های پدر یک دستش قطع شد. پرونده حدیثه چندمین کودک آزاری است که در سال 90 خبرش رسانه ای شد و دل بسیاری از هموطنان را آزرد. حدیثه دخترکی است که باید تا پایان عمر باید با یک دست زندگی کند، آن هم به این دلیل که پدر و پدربزرگش به تصور اینکه به مادرش پیامک زده به جان او افتادند تا او را تنبیه کنند اما او را زمانی به بیمارستان انتقال دادند که عروق دستش بسته شده بود و پزشکان به دلیل مرگ سلولهای دستش، ناگزیر به قطع دست حدیثه شدند. حدیثه در این خصوص می گوید : «بعد از جدایی پدر و مادرم، قرار شد ما با مادرم زندگی کنیم. اما نمیدانم چه شد که گفتند ما باید برای مدتی با پدرم بمانیم. در این مدت پدر و خانواده پدریام اجازه نمیدادند من و برادرانم با مادرم در تماس باشیم. به همین خاطر هم وقتی که داشتم برای دوستم پیامک میفرستادم فکر کردند با مادرم تماس میگیرم و عصبانی شدند و به سمت من حمله کردند. حدیثه در ادامه میگوید: «پزشکان نتوانستند کاری بکنند و بعد هم گفتند دست من به طور کامل مرده است و اگر آن را قطع نکنند، مشکلات زیادی برایم پیش میآید و بعد هم دستم را قطع کردند. مدتی در بیمارستان بودم تا مادرم آمد و خانواده پدریام دیگر سراغ من نیامدند.» این حادثه در حالی رخ داد که بحث بر سر فاجعه کودکآزاری در مجلس و شورای شهر تهران بر سر زبانها افتاده بود و بسیاری از کافی و بازدارنده نبودن مجازاتها خبر می دادند.
** فرجام سخن
گزارش بالا مهمترین پرونده های کودک آزاری را در سال های 90 تا 97 بررسی کرده است، پرونده هایی که جنجال های فراوانی به پا کرده و باعث تشویش اذهان عمومی شد. در این میان پرونده های بسیاری وجود دارد که در آن کودک آزاری مشاهده می شود اما بنا به مصالحی رسانه ای نمی شود و کودکانی هستند که به خاطر ترس از والدین و جامه این مسایل را مسکوت می گذارند.
- دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۲:۱۰
- منبع: ایرنا