تقابل اسلام و ایرانیت را چه کسانی ترویج میکنند؟/ تحلیل تاریخشناس برجسته از نقش فراماسونریها
سیاسی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - موسی حقانی معتقد است که "فراماسونرها" به دلیل بیوطنی (جهانوطنی) و بیدینی به دنبال تقابل "اسلام و ایرانیت" هستند.
تبسم مهر - موسی حقانی معتقد است که "فراماسونرها" به دلیل بیوطنی (جهانوطنی) و بیدینی به دنبال تقابل "اسلام و ایرانیت" هستند.
- اخبار سیاسی -
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم ، روزنامه سازندگی در ایام دهه فجر در گزارشی با عنوان "نوشدارو پس از مرگ" به بررسی کارنامه عبدالحسین زرین کوب پرداخت و در این گزارش از کتاب 2 قرن سکوت وی تجلیل کرد. کتابی که متعلق به دهه 30 شمسی است و در این اثر مرحوم زرینکوب تقابل اسلام و ایرانیان را برجسته کرده است.
این گزارش روزنامه سازندگی، با واکنش عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران روبهرو شد و در یادداشتی که در شماره امروز سازندگی منتشر شده است، نوشته است "این اثر حاصل دورانی است که مرحوم زرینکوب بدون اطلاع از ماهیت فراماسونری جذب آن میشود، اما پس از پی بردن به ماهیت چنین تشکیلات مخفی وابسته به صهیونیزم جهانی از آن فاصله میگیرد، حتی صادقانه در مقام نقد خود برآمده، از این اثر، شجاعانه تبری میجوید."
همچنین روزنامه سازندگی نیز در شماره امروز خود در تصحیح گزارش منتشر شده درباره زرینکوب نوشته است "«دو قرن سکوت»، محصول دهه 30 خورشیدی است. اثری که بیش از دیگر آثار او شهره عام و خاص است و "کارنامه اسلام" محصول دهه 50 خورشیدی است که روایتی کاملاً متفاوت با روایت "دو قرن سکوت" ارائه میدهد. زرین کوب در "دو قرن سکوت" بر دستاورد تمدن اسلامی در قرون نخست میتازد و ورود اعراب مسلمان را منشا نگونبختی ایرانیان میداند، اما در کارنامه اسلام به آن میبالد و این تلاقی را موجب باروری و شکوفایی دو تمدن میداند."
در همین زمینه موسی حقانی پژوهشگر تاریخ معاصر در گفتوگو با خبرنگار گروه تاریخ خبرگزاری تسنیم در خصوص نقش فراماسونرها در تقابل اسلام و ملیگرایی اظهار داشت: جریان فراماسونری به گفته خودشان، جریان «جهانوطنی» است و یکی از اصول فراماسونری نیز جهانوطنی است؛ بدان معنا که به نوعی وطن ندارند، هرچند که در کشورهای مختلف، مستقر هستند و در خدمت صهیونیسم بینالملل میباشند.
وی افزود: فراماسونری یک جریان و جمعیت نخبهگرای نهانروش است که هدفش اعمال حاکمیت صهیونیسم بر جهان است و ریشههای انحرافی صهیونیسمی و بنیاسرائیلی دارد.
حقانی خاطرنشان کرد: فراماسونرها تمامی جهان را وطن خود میدانند و ملیگرایی و تعلق به وطن را نفی میکنند، از این رو خود به خود در تقابل با هرنوع تعلق خاطر به وطن و زادگاه قرار میگیرند و سعی میکنند در چارچوب نظام برادری خودشان، افرادی که در کشورهای مختلف صاحب نفوذ و نخبه هستند، جذب بکنند تا این نخبگان درخواستها، منافع و مطامع روسای لژهای بزرگ همچون لژ اعظم انگلستان را تامین و در جهت تحقق اهداف آنها حرکت کنند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر ادامه داد: اصل دیگر فراماسونری، سکولاریسم است و تاکید بر این دارند که ما با مذاهب افراد کاری نداریم و هرکس با هر مذهبی میتواند در لژ حضور پیدا کند، البته نباید بحث مذهبی بکند. همچنین فراماسونرها میگویند که فراماسونری دین نیست، ولی دین است. دین نیست به معنای اینکه در زمره ادیان الهی نیست و شریعتگرا نیست و دین بشری است به این دلیل که انسان خودبنیاد است و این انسان هیچ توجهی به دستورات الهی ندارد، بنابراین فراماسونرها در تقابل با تمامی ادیان قرار میگیرند.
وی عنوان کرد: یکی دیگر از اصول فراماسونری، خداپرستی بدون دین و اعتقاد به انبیاء است که البته مختص لژهای انگلیسی و برخی لژهای آمریکایی است؛ چراکه لژهای فرانسوی ادیان و خدا را نفی میکنند. لژهای انگلیسی هم میگویند که ما خدا را قبول داریم، اما خدا هیچ اختیار و ارادهای در زندگی بشر ندارد. به همین دلیل نیز در تقابل با ادیان قرار میگیرند.
حقانی بیان داشت: وقتی فراماسونرها در کشور خودشان فعالیت میکنند، با توجه به دو مولفهای که ذکر شد، در مورد هر چیزی از جمله تاریخ، سیاست، جامعه و فرهنگ که صحبت بکنند، از منظر بیوطنی یا جهان وطنی و بیدینی سخن میگویند.
وی در رابطه با فراماسونرهای ایرانی نیز گفت: چهرههای شاخصی در ایران بودند که به اصول فراماسونری پایبند بودند و در این باره نگاشتند و سخن گفتند، البته برخی همچون "عبدالحسین زرینکوب" به اشتباهات خود اعتراف کردند و سعی کردند اشتباهات خود را جبران کنند. زرینکوب ابتدا کتاب "دو قرن سکوت" را نگاشت و بر این جدایی و تقابل تاکید داشت و بعد که شهید مطهری نقدهایی بر آن کتاب وارد کرد و خود نیز مطالعاتی کرد، کتاب "کارنامه اسلام" را نوشت و سعی کرد اشتباهات گذشته خود را جبران کند. برخی از افراد نظیر احمد و محمد هومن و سیامک فرزد هم که البته چهرههای برجستهای در حوزه فرهنگ نبودند، نیز به این موضوع میپرداختند.
حقانی در پایان عنوان کرد: تفکر ماسونی را نباید محدود به فراماسونی و فراماسونرها دانست؛ چراکه فراماسونرها توانستند فرهنگ خود را به دلیل نفوذ و نخبگانی که داشتند، به جامعه رسوخ بدهند. از این رو در عرصههای مختلفی همچون سینما، دانشگاه و... میتوان ردپای تفکرات ماسونی را دید.
انتهای پیام/