نشست «بررسی چالشهای انقلاب اسلامی در دهه پنجم»-3؛
یک کاریکاتور ناقص از نظام اقتصادی نئولیبرال در کشور حاکم شده است
دینی و مذهبی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - علیرضا بهشتی گفت: یک کاریکاتور ناقص و بسیار مضحکی از نظام اقتصادی نئو لیبرال در کشور ما حاکم شده است. به بن بست رسیدن این رویکرد اقتصادی امروز به وضوح مشخص شده است.
تبسم مهر - علیرضا بهشتی گفت: یک کاریکاتور ناقص و بسیار مضحکی از نظام اقتصادی نئو لیبرال در کشور ما حاکم شده است. به بن بست رسیدن این رویکرد اقتصادی امروز به وضوح مشخص شده است.
به گزارش خبرنگار مهر ، نشست سوم از سلسله نشستهای «بررسی چالشهای انقلاب اسلامی در دهه پنجم» چهارشنبه 24 بهمن ماه با سخنرانی سعید زیباکلام و سید علیرضا بهشتی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
علیرضا بهشتی در ابتدای این نشست گفت: پیرامون قانون اساسی جمهوری اسلامی، عدالت و توسعه انسانی میخواهم صحبت کنم. قانون اساسی ما در حوزه اقتصاد بیش از همه به نظریه توسعه انسانی شبیه است. هدف بنیادین نظریه توسعه انسانی گسترش انتخابهای مردم است. در مقدمه قانون اساسی میخوانیم در تحکیم بنیادهای اقتصادی اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست، نه تکاثر و تمرکز ثروت و سودجویی همچون دیگر نظامهای اقتصادی. در مکاتب دیگر اقتصاد خود هدف است اما در اسلام اقتصاد وسیله است.
استاد دانشگاه تربیت مدرس افزود: اصل 43 قانون اساسی مهمترین بخش قانون در اقتصاد است. برای تأمین استقلال اقتصادی و ریشه کن کردن فقر و ایجاد رشد در جامعه، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار میشود: تأمین نیازهای اساسی، امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه، تأمین شرایط کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل، رعایت آزادی انتخاب شغل، استفاده از علوم و فنون و تربیت افراد ماهر، جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور، افزایش تولیدات کشاورزی و ... .
وی همچنین گفت: یکی از راههای فهم و تفسیر قانون، مراجعه به دیدگاه قانون گذار است. نقش شهید آیت الله بهشتی در تدوین قانون اساسی بسیار مهم است اما به این معنا هم نیست که همه قوانین بر دیدگاههای او منطبق بوده است. شیوه توسعه در کشور ما به هیچ وجه با آن چه که در قانون اساسی پیش بینی شده بود انطباق نداشته است. بنابراین باید به صراحت از انحراف در انقلاب در اتخاذ مبانی توسعه ای نام برد. آیا این قطار توسعه که از سال 53 با گران شدن قیمت نفت و کنار گذاشتن نظرات کارشناسان سازمان برنامه و بودجه در همان زمان راه افتاده که منظورش عدالت نبوده ما را به سمت عدالت میتواند ببرد؟ خیر. تا امروز لوکوموتیو ران این قطار است که گاهی عوض میشود اما ریل گذاری همان بود و هست.
علیرضا بهشتی در انتها عنوان کرد: گاهی هم که برخی دولتها سعی کرده اند نوعی از روابط عادلانه را ایجاد کنند، متأسفانه به مفاهیم بسیط و ساده از برابری متمسک شده اند و حاصل آن همچنان که در نظامهای نئو لیبرالی و نئو محافظه کار حاکم بر جهان امروز اتفاق میافتد نابرابریهای بیشتر بوده است. یک کاریکاتور ناقص و بسیار مضحکی از نظام اقتصادی نئو لیبرال در کشور ما حاکم شده است. طلایههای به بن بست رسیدن این رویکرد اقتصادی امروز به وضوح مشخص شده است. این بن بستها در سرمایه داری موجب شده تا کسی مثل فوکویاما امروز صحبت از ضرورت بازگشت به نوعی سوسیالیسم میکند. من نمیخواهم بگویم که باید به سوسیالیسم برسیم اما میخواهم بگویم که این بن بستها موجب شده که این افراد به بازاندیشی در راهی که آمده اند بپردازند.
در ادامه سعید زیباکلام به سخنرانی پرداخت. وی گفت: درباره عدالت در سالیان گذشته نکاتی گفته ام که ترجیح میدهم این جا دیگر مطرح نکنم. پیرامون موانع آزادی اندیشیدن میخواهم صحبت کنم. در کشورمان نوعی رفتار میکنیم که فرد منتقد و آزاد اندیش از درون پژمرده و منصرف میشود. در ادامه فضایی منفی علیه پژوهشگر منتقد ایجاد میشود. در نتیجه فرد منتقد فشارهای روانشناختی و اجتماعی و مالی و اقتصادی را تجربه میکند و آزاد اندیشی به طور مستمر سرکوب میشود. در کشورهایی که چنین رویکردی وجود دارد به مناسبتهای مختلفی برای آزاداندیشی جشن و جشنواره برگزار میشود. طنز تلختر این است که افرادی که بیشترین سهم و نقش را در سرکوب آزاداندیشی دارند بیشترین سهم را در برگزاری این جشنها نیز دارند.
استاد دانشگاه تهران در ادامه گفت: حوزههای ما سخت نیازمند بازسازی هستند. برخی دانشجویان منتقد بعد از استاد شدن خودشان نیز همین رویه را در پیش میگیرند. ساحت بسیار نهانی وجود دارد که آزادی اندیشه به شکل بسیار درونی در نطفه کشته میشود. در این ساحت گفته میشود که آرائی هستند که درست و شرعی و عقلانی اند. این که این 3 مفهوم چگونه تشخیص داده شده عموماً در آن ساحت به کار برده نمیشود و طرح هم نمیشود. چیستی این 3 ممیزه نیز بحث دیگری است. این که خود شرعیت و عقلانیت و درستی چیست؟ این ممیزات هم ابداً مطرح نمیشود.
وی افزود: مهم این است که ما اندیشه هایی درست و شرعی و عقلانی داریم و اندیشه هایی که معارض با اینها باشد بدون هیچ تعللی نادرست اند. در این ساحت شبه ملکوتی و بعضاً رسماً ملکوتی اندیشههای معارض جایی برای بحث و بررسی و نقادی ندارند. این گونه تلقی میشود که کسی که این مسایل را تشخیص نمیدهد بسی سیه بخت است. به شکل ضمنی هم گفته میشود که آن معدودی که اندیشههای درست و شرعی و عقلانی را تشخیص نمیدهند مشکل دارند و باید خود را اصلاح کنند. این روند کار را به جایی میرساند که تا مرحله مرتد و ملحد خوانده شدن فاصله زیادی باقی نمیماند.
سعید زیباکلام اضافه کرد: هیچ گاه تببین نمیشود که درست و عقلانی و مشروع دقیقاً چیست. در این فضاسازیهای آرام و خزنده به طور ضمنی گفته میشود که اکثریت مردم حامی اندیشه ای هستند که درست و مشروع و عقلانی است. هیچ گاه هم معلوم نمیشود که آیا واقعا این گونه است؟ هیچ گاه هم امکان مباحثه آرام و انتقادی برقرار نمیشود. در نتیجه محراب تضارب اندیشهها تبدیل به مهلکه عواطف عامیانه میشود. آیا معلوم نیست که در این مهلکه اندیشه، فتح از آن چه کسانی است؟ و از آن مهمتر به چه قیمتی این فتوحات حاصل میشود؟
وی همچنین عنوان کرد: طنز سیاه این است که بعد از تدفین اندیشههای معارض، نوبت به جشن و جشنواره برای آزاداندیشی میشود. فراموش میکنیم که ما بودیم که با خود صحیح پنداریهای خود، یک یا تنی چند را عرش نشین کرده ایم و مابقی دانشمندان را خواسته یا ناخواسته خاک نشین کرده ایم و اندیشیدن و اندیشه هایشان به اغما میرود. واضح است که هر کس در همان ابتدای دانشجویی یا طلبگی خودش متوجه میشود آزاد اندیشی طیفی از تبعات ناگوار را به همراه میآورد. خوب است رفتار حوزه علمیه قم با شهید مطهری و شهید بهشتی را یادآور شویم.
سعید زیباکلام سپس اظهار داشت: در این گونه موارد که این گونه سخنان گفته میشود فریاد وا اسلاما سر داده میشود اما حقیقت این است که اسلام است که در این موارد دچار خدشه میشود. ماجرای مرحوم علامه که حرفش این بود که اجازه دهید من مباحث دیگری را در حوزه مطرح کنم و تهدید او به قطع شهریه اش شنیدنی است. در شرایطی که حزب توده به شدت تأثیرگذار بود حرف مرحوم علامه این بود که علاوه بر فقه و اصول نیاز به طرح مباحث فلسفی در حوزه علمیه نیز وجود دارد. مرحوم ابوالحسن اصفهانی در مورد تلاش مرحوم قاضی طباطبایی برای تدریس عرفان و اسفار نیز میگفت تدریس این مباحث را جایز نمیدانم و شایسته نمیدانم که به فردی که چنین علومی را در حوزه تدریس میکند شهریه دهم.
وی افزود: نباید فریب تکنوکراتهای مهندسی اندیش که صدر تا ذیل نظام را اشغال کرده اند را خورد. ما و نسل وطن دوست و شجاع ما با یک دنیا عشق و صدق وارد معرکه شدیم اما با اقداماتی عاجل به اتهام عاملان نظام شاهنشاهی بودن حذف شدیم و بعد از آن انقلاب فرهنگی را شاهد هستیم. امروز با دربار زر و زور و تزویر مواجه هستیم. نمیخواهم بگویم تمام مسایل این 40 سال توسط این جریان رقم خورده است اما بخش قابل توجهی، حاصل همان اندیشههای خام مهندسی اندیشانه است.
سعید زیباکلام ادامه داد: سرکوب آزاداندیشی بخش قابل توجهی از فرهنگ ماست و در جان ما عمیقاً خانه کرده است. باید بسیار تدریجی هر گونه ظهورات آزادی اندیشه و اندیشیدن را به ویژه در عرصه عمومی تحمل کنیم و نسبت به سرکوب آن در هر جا حساس شویم و اعتراض کنیم. ضرورتیترین گام برای این دگردیسی این است که با این نگرش قدیم العهد دو شاخه وداع کنیم که در فلان موضوع تنها یک رأی و نظریه واحد و جهان شمول درست و شرعی و عقلانی وجود دارد که آن نظریه هم نزد فلان رجل یا مقام است. این به معنی حذف سلسله مراتب حکومتی و نظام تصمیم گیری نیست. چون هیچ گریزی از تصمیمگیری و سیاست گذاری نداریم.
وی سپس گفت: در ساحت معرفت شناختی اولاً ما نمیدانیم رأی و نظر یکتای درست و شرعی و عقلانی چه مشخصاتی دارد تا بتوانیم آن را تشخیص دهیم. ثانیاً نمیدانیم مفاهیم ارزیابانه درستی و شرعیت و عقلانیت خود چیستند و ماهیت و ذاتیات آن چیستند. درستی و شرعیت و عقلانیت دهان باز نمیکنند تا به ما بگویند که ما چیستیم و چه ویژگی هایی داریم بلکه ما هستیم که معیارهای مهم ارزیابانه را باردار و پُر میکنیم و مفهوم سازی میکنیم.
سعید زیباکلام همچنین عنوان کرد: در عرصه هستی شناسی میتوان قائل به حضور یک نظریه یکتا و جهان شمول و فراتاریخی شد. باید بپذیریم بالاخره برای رانت خواری و نفاق و ... در جامعه یک نظریه و راه حل جهان شمول و فراتاریخی وجود دارد. مماشات میکنیم و میگوییم وجود دارد. در عرصه هستی شناسی میتوانیم این را بگوییم. البته ما در حال جستجو برای پیدا کردن آن هستیم. برخی هم میگویند شاید آن راه حل در اندیشه متفکری مطرح شده باشد و دیگران از آن غفلت کرده یا آن را مردود دانسته اند. البته هر کس با شبکه اندیشه ای و ارزشی خود با آن نظریه مواجه میشود.
وی افزود: ملاحظه میشود فرجام آن نظریه واحد جهان شمول درست و عقلانی که فرض کردیم وجود دارد و به تور فلان اندیشمند افتاده لاجرم سر از غربال و ممیزی سایر متفکران در میآورد. اینک باید بپرسیم باور وجود یک نظریه واحد جهان شمول برای مدیریت جهان پیرامون ما به چه کار میآید و چه گره ای از وضعیت بغرنج معرفت شناسی بالفعل ما باز میکند؟ دشواری ماجرا را میبینید؟ معتقد نیستم برای برطرف کردن موانع آزاداندیشی هر آن چه که لازم است را گفته ام. بلکه باید باز هم راه برویم و باز هم بیندیشیم.