بادامچیان:
امام دنبال تغییر کامل ساختار بود/8نفر ازنسل اول موتلفه ماندهاند
سیاسی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - نایب رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی گفت: اصل هدف سرنگونی سلطنت و استقرار حکومت اسلامی بود و امام هم دنبال اصلاح قانون و مشروطه نبود، بلکه دنبال تغییر کامل ساختار بود.
تبسم مهر - نایب رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی گفت: اصل هدف سرنگونی سلطنت و استقرار حکومت اسلامی بود و امام هم دنبال اصلاح قانون و مشروطه نبود، بلکه دنبال تغییر کامل ساختار بود.
به گزارش خبرگزاری مهر ، شب گذشته اسدالله بادامچیان از مبارزان انقلابی و رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی مهمان برنامه تلویزیونی «چهل 22» بود.
بادامچیان گفت: در مصر انقلابهای مختلفی در دنیا مثل مصر و چین و کوبا پس از چندی استحاله شد چون مردمی نبود اما انقلاب اسلامی مبتنی بر رای و حضور مردم بود به همین دلیل هنوز هم خط امام اینبار نه تنها در ایران که در سایر کشورهای دنیا هم برقرار است.
وی افزود: امام بعد از ماجرای فیضیه به ما گفتند «شما که برای خودتان کار میکنید، چرا با هم نباشید؟» شهید عراقی گفت «اگر منظور کار تشکیلاتی است که این رازداری و بسیاری اقدامات پیچیده میخواهد»؛ امام گفتند «شما که برای خدا کار میکنید با هم موتلف شوید»؛ موتلفه از اینجا تشکیل شد. این ائتلاف سیاسی نبود بلکه ایمانی بود.
این مبارز انقلابی ادامه داد: امام معتقد بودند که باید کاری کرد که شاه برود. اصل هدف سرنگونی سلطنت و استقرار حکومت اسلامی بود. امام دنبال اصلاح قانون و مشروطه نبود، بلکه دنبال تغییر کامل ساختار بود. انقلاب اسلامی انقلاب حزبی نبود، امام مردم را به صحنه آورد و با یک برنامه آنها را به پیروزی رساند. فردای ماجرای فیضیه آقای عسگراولادی خدمت امام رفت تا برای برگزاری مراسم سوم و هفتم شهدا اجازه بگیرد اما امام گفتند که رژیم الان عصبانی است و احتمال سبعیت و اعمال خشونت آن بسیار است، مردم الان ظرفیت این برخورد دوباره را ندارند.
بادامچیان گفت: قیام 42 برای دفاع از مرجعیت امام خمینی بود نه سرنگونی شاه؛ این قیام در همان مرحله اولش به پیروزی رسید. ملت در دفاع از مرجعیت دینی بپاخاست نه برای سرنگونی شاه. امام با هیچ گروه مبارزی از سال 42 هیچ برخوردی نداشت و علیه آنها چیزی نگفت. این وحدت تا سال 56 و 57 میلیونی شد و به اوج خودش رسید تا جایی که وقتی شاه راهپیمایی تاسوعا و عاشورا را با هلیکوپتر از بالا دید متوجه شد که دیگر کار حکومت تمام شده و حتی کودتا و سرکوب هم دیگر کارساز نیست.
ده نمکی چندبار درباره اعدامهای انقلابی موتلفه از بادامچیان سوال پرسید که آیا این اقدامات با رضایت امام بوده یا خیر اما بادامچیان هربار به نوعی از پاسخ به این سوال امتناع کرد.
بادامچیان گفت: اختلاف نظر هم در بین مردم است هم در بین خواص امت. امام به همه فرصت میدهد تا خودشان را به مردم نشان دهند. امام از ابتدا بنیصدر را میشناخت اما اجازه دادند تا او خودش را نشان دهد. امام بنیصدر را از مردم نگرفت، مردم را از بنیصدر گرفت.
ده نمکی از نقش احزاب و گروهها گفت و تاکید کرد: این آدرسهای غلط به مردم باعث انتخابهای هزینهزا برای مردم و کشور شده است. او اشاره کرد به انتخابات بنیصدر و حمایت از جامعه روحانیت مبارز از کاندیداتوری بنیصدر؛ همچنین از حمایتهای موتلفه در سالهای 83 به بعد انتقاد کرد.
بادامچیان گفت: جامعه روحانیت معتقد بود که بنیصدر رای میآورد و به همین خاطر میخواست در انتخاب اولین رئیس جمهور انقلاب، مردم با روحانیت مبارز در انشقاق و جدایی نباشند. جامعه روحانیت با همین استدلال به دو بخش تقسیم شد، بخشی حامیان بنیصدر و بخشی عدم حمایت از او.
ده نمکی پرسید که آیا موتلفه نیز با همین استدلال از آقای هاشمی در سال 1384 حمایت کرده است؟ بادامچیان گفت: ما کلان سیاستهای آقای هاشمی را قبول داشتیم. او نقش مهمی در سازندگی کشور داشت. ما هدفمان عمل به تکلیف بود. مسئله ما مصلحت و زد و بند سیاسی نیست. تکلیف ما را یا نص صریح کلام ولی امر تعیین میکند، یا تمایلشان به موضوعی را سعی میکنیم پیدا کنیم. مصلحت و ضرورت برای ما تعیین کننده است؛ مگر خوردن گوشت میت حرام نیست؟ اما وقتی انسان از جانش احساس خطر میکند آن میت را میخورد که به آن در فقه میگویند «اکل میته».
بادامچیان گفت: 8 ماه قبل از انتخابات سال 1376 به آقای مهدوی کنی نامه نوشتم. در آن نامه نوشتم که ما در بین مجموعه خودمان شخصیتی بهتر از آقای ناطق نداریم اما ایشان رای ندارد، جامعه به یک چهره جدید نیاز دارد که اگر این چهره جدید معرفی نشود، خطوط دیگر چهرهای خواهند آورد که مسلما انتخاب میشود. نامهای هم به آقای ناطق نوری دادم و نوشتم شما به این دلایل رای نمیآورید. جریان ما اما معتقد بود که باید آقای ناطق نوری روی کار بیاید. جامعه اگر احساس کند که چیزی در حال تحمیل به اوست، پس میزند و قبول نمیکند. امام جامعه را مردم سالار پرورش داده است.
او ادامه داد: شخصیت سازی و انسان سازی در انقلاب و کشور انجام شده است. مرحوم سلحشور پیش ما تئاتر بازی میکرد، اولین بار من فیلمنامهاش را خواندم و گفتم برو تخصصش را به دست بیاور و حالا میبینید که یوسف پیامبرش چقدر همه جا دیدنی است. ما آدم سازی کردیم، کاری به احزاب و گروههای دیگر ندارم اما در موئلفه که قویترین حزب است، انسان سازی و کادر سازی انجام شده است. در شورای مرکزی موتلفه از نسل اولمان فقط 8 نفر در میان حدود 40 نفر وجود دارند. کسی در روز عاشورا به حبیب ابن مظاهر نگفت که تو برو چون پیرمردی.