نقدی بر فیلم «جاندار» ؛
استفاده هوشمندانه از یک موضوع کلیشهای
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران- ایرنا- همزمان با شب عقدکنان اسماء، تک دختر یک خانواده شش نفره، برادر خواستگار سابقش به در منزل آنها میآید تا مراسم را به هم بزند. درگیری برادران و پدر اسماء با مهاجمان منجر به مرگ یکی از مهاجمان شده و ماجراهای پیچیدهای رقم میخورد.
تبسم مهر - تهران- ایرنا- همزمان با شب عقدکنان اسماء، تک دختر یک خانواده شش نفره، برادر خواستگار سابقش به در منزل آنها میآید تا مراسم را به هم بزند. درگیری برادران و پدر اسماء با مهاجمان منجر به مرگ یکی از مهاجمان شده و ماجراهای پیچیدهای رقم میخورد.
قتل و دعوای ناموسی یکی از پرتکرارترین موضوعات سینمای ایران چه در فیلمنامه چه در دیالوگها بوده و کارگردانهای بسیاری را میتوان نام برد که با دلیل و بیدلیل، چنین صحنهای را در فیلم خود گنجاندهاند. گویی این مساله یکی از نشانههای اصلی غیرت مردانه ایرانی و تبعات آن است.
جاندار نیز دقیقا در همین زمینه گام بر میدارد. فیلمنامه جاندار اگرچه دچار نقاط ضعف گوناگونی است اما نکته قابل توجه آن که تبدیل به یکی از نکات مثبت پیشبرنده حتی در کل فیلم میشود، قدرتش در قصهگویی است. ضمن اینکه شخصیتپردازی مناسبی را در میان همه شخصیتهای داستان میتوان به خوبی مشاهده کرد تا جایی که هیچ یک از شخصیتهای مورد اشاره منفعل نبوده و هر یک به نوعی در روند داستان تاثیرگذار هستند.
اما غلطیدن به ورطه کلیشههای آشنا و قابل پیشبینی از نیمه کار به بعد در کنار تصمیم نویسندگان فیلمنامه مبنی بر پایان باز بودن قصه، از جمله نقاط ضعف فیلمنامه محسوب میشوند.
در کنار اینها داستانکهایی هم که به قصه اصلی اضافه شدهاند پیشبرنده نیستند و به نوعی عنصر بازدارنده محسوب میشوند. فضای رفتاری حاکم بر خانواده اسماء و کشمکشهای مابین اعضای خانواده که هر یک مشخصا در پی دستیابی به هدف خود هستند سبب شده تا با طیفی از آدمهای خاکستری مواجه باشیم که همگی در مقابل تنها بدمن ماجرا یعنی یاسر با بازی جواد عزتی قرار میگیرند که در جای خود قابل تحسین است.
اما نکته این است که آنقدر کلیشههای رایج رفتاری در فیلمنامه به یاسر اضافه شده و این شخصیت را به قدری سیاه جلوه داده که هیچ منطقی برای دفاع از رفتار شاید بهحق این شخصیت در برخی بخشهای داستان نیز وجود ندارد. تو گویی نویسندگان اصرار بر این داشتهاند که مخاطب حتما و حتما میبایست از یاسر متنفر باشد.
ساختار نیز با توجه به مواردی که در فیلمنامه به برخی از آنها اشاره شد دارای فراز و فرود است. در ابتدا باید به قدرت قصهگویی در فیلمنامه که پیشتر به آن اشاره کرده بودم بپردازم. اما در ساختار نتوانسته خودی نشان بدهد و از این رو ساختار فیلم به ویژه تا نیمه نخست به شدت کشدار خستهکننده و طولانی مینماید.
از همین رو در یک نگاه کلی تصور میشود که یک چهارم ابتدایی درباره دعواست، یک چهارم بعدی درباره دادگاه و زندان است، یک چهارم سوم درباره تلاش طرفین برای رسیدن به هدف خویش و یک چهارم پایانی نیز روشن شدن تکلیف آدمهای ماجراست.
چنین به نظر میرسد که همه این چهار بخش را میشد به راحتی در یک ساعت خلاصه کرد که به هر شکل چنین اتفاقی رخ نداده و قدرت قصهگویی در ساختار فیلم تبدیل به نقطه ضعف آن شده که ارتباط مستقیمی با تجربه سازندگان جوان آن دارد. سکانس ابتدایی فیلم از آن سکانسهای تکاندهنده و تاثیرگذار است؛ چه آنجا که اعضای خانواده برای حفظ آبرویشان به جهت نرسیدن شام عروسی تلاش میکنند با گرم کردن هرچه بیشتر مجلس به نوعی برای خود زمان بخرند و چه آنجا که صحنه زد و خورد آغاز میشود و تا خاتمهاش که صحنه چاقو خوردن و مرگ برادر یاسر است پایان میگیرد.
بازیها نیز دیدنی و تاثیرگذار است، به ویژه حامد بهداد و جواد عزتی که به خوبی توانستهاند نقشهای نعیم و یاسر را برای مخاطب، باورپذیر بسازند.
در مجموع، جاندار را باید یکی از تجربههای خوب و مفید دوماری و امیری در سینمای قصهگو ارزیابی کرد. تجربهای که به رغم ضعفهای فیلمنامه و ساختار نتوانسته آنگونه که باید دیدنی و کامل شود اما برای اولین گام کارگردانان جوان این اثر قابل پذیرش و چشمپوشی از نقاط ضعف مورد اشاره است. به شرطی که کار بعدی این تیم کاری، دیگر از این ضعفها نداشته باشد.
لاله محمودی - عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران
فراهنگ**9246** 1055
انتهای پیام /*