بازی با اسمها شروع شد
خودباوری دیپلماتهای ایران در برجام ثمره انقلاب اسلامی بود
سیاسی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - نیویورک- ایرنا- استاد اسلام شناسی دانشگاه کارلتون کانادا، انقلاب اسلامی را «نه» به غربی سازی ایران دانست و گفت: خودباوری دیپلماتهای ایران در مذاکرات هسته ای، یکی از ثمرات این انقلاب است.
تبسم مهر - نیویورک- ایرنا- استاد اسلام شناسی دانشگاه کارلتون کانادا، انقلاب اسلامی را «نه» به غربی سازی ایران دانست و گفت: خودباوری دیپلماتهای ایران در مذاکرات هسته ای، یکی از ثمرات این انقلاب است.
ایرانیها روایتهای داخلی از انقلاب اسلامی در سال 1357 را فراوان شنیده اند و نکات مختلفی نیز درباره آن بیان شده است اما شنیدن اوصاف این انقلاب از زبان کسی که در کشوری بوده که ایران انقلابی بزرگترین ضربه سیاسی، اقتصادی و استراتژیکی را به آن زده است، میتواند تصویری بدیع از این انقلاب ارائه دهد. تصویری که فارغ از هرگونه تعصب و گرایش خاص سیاسی است و تنها به تحلیل رویدادهای آن زمان میپردازد.
از این رو به سراغ استاد «کریم حسن کریم» که اکنون مدیر مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه کارلتون در کاناداست، رفتیم و از او پرسیدیم آنچه را که او در آن روزها از انقلاب ایران شنیده بود. خاطرات، واکنش رسانههای آمریکایی، نگاه آمریکا به ایران، نقش شاه در تحکیم امپریالیسم، هویت مسلمانی ایران در رسانههای آمریکا، تمایز انقلاب اسلامی با سایر انقلاب ها، بزرگترین مشکلات در این 40سال، دستاوردهای انقلاب و نشست ورشو موضوعاتی است که کریم با ما در میان گذاشت.
او میگفت: وقتی اسلام شناسی میخواندم، باورم نمیشد در زمان من انقلابی صورت گیرد؛ آن هم اسلامی. وقتی صحبت میکرد بسیار جذاب و پرشور بود و معلوم بود که بایگانی ذهنی خود را از آن سالها بیرون میکشد. مشروح مصاحبه سه ساعته ما را در زیر میخوانید:
ایرنا: از دورانی که انقلاب ایران اتفاق افتاد به عنوان یک دانشجو در آمریکا چه خاطراتی را به یاد دارید؟
کریم: من در آن زمان راجع به قضایای مربوط به ایران اطلاعات زیادی داشتم. به عنوان دانشجویی که در رشته اسلام شناسی تحصیل میکردم و درس هایی ازجمله تاریخ و تاریخ معاصر ایران به من خیلی برای تحلیل کمک میکرد.
از این جهت هم در جریان اتفاقات سیاسی جهان بودم و البته استادان دانشگاه کلمبیا هم بی تاثیر نبودند. یکی از استادان ما بشدت وقایع ایران را دنبال میکرد و بسیاری از بحثهای کلاسی، مربوط به وقایع در جریان ایران میشد.
دوستان ایرانی من هم به سه گروه تقسیم میشدند: دانشجویانی که پدرانشان از نزدیکان شاه بودند، دانشجویانی که طرفدار آقای خمینی بودند و دانشجویانی که در واقع طرفدار هیچ حزبی نبودند و قصد ادامه زندگی در آمریکا را داشتند.
یکی از همکلاسیهای من پسر یکی از سفرای وقت شاه بود که بسیار مخالف فعالیتهای دانشجویان طرفدار امام خمینی بود. در واقع این جنجال بین این دانشجو با بقیه دانشجوها برای من هم که یک ایرانی نبودم خیلی جذاب بود؛ چرا که نمادی کوچک از انقلاب ایران بود.
این پسر از قشر بالادست جامعه، مخالف انقلابیها بود؛ چرا که بشدت نگران امتیازاتش بود؛ همان چیزی که شاه را نگران میکرد. یکی از بحثهای کلاسی که بوضوح به یاد دارم، صحبت در مورد سخنرانی رییس جمهوری آمریکا بود. کارتر در این سخنرانی در تهران به طور کامل از شاه و کشور ایران تعریف کرد.
در آن چند جمله، ایران را به خاطر رهبری فوق العاده شاه، «جزیره ثبات در یکی از پر مخاطرهترین نقاط دنیا» خواند و نکته جالب این حرف، تظاهرات و اغتشاشاتی بود که همزمان با همین ضیافت شام تهران در جریان بود.
برای کسی که از دور این جریان را تماشا میکردم خیلی عجیب و گیج کننده بود. من هر ثانیه از خودم میپرسیدم آیا تظاهرات را نمیبینند؟
چندی بعد از انقلاب ایران، من در جلسه سخنرانی یکی از افراد بازنشسته سیا در دانشگاه کلمبیا شرکت کردم و بسیار ناراحت شدم. به عنوان انسانی که از شرق و پاکستان به آمریکا آمده بودم نگاه این سخنران به ایران را بسیار احمقانه و بسیار متکبرانه دیدم.
او در حرف هایش گفت: اگر به ایران یک نوع دمکراسی سمبلیک میدادیم، آنها هرگز انقلاب نمیکردند! این حرف برای من بسیار مغرورانه بود. به یاد نمیآورم او شاه را دیکتاتور خطاب کرد یا نه اما کلمه «دمکراسی سمبلیک» در ذهن من حک شد. او حتی مردم ایران را مستحق داشتن دمکراسی هم نمیدانست!
ایرنا: در آن زمان نسبت به ایران همان احساسی را داشتید که در رسانههای آمریکایی نشان میدادند ؟
کریم: خیر، چرا که من دانشجویی مطلع بودم. من در آن زمان به خاطر دانشجوهای ایرانی، میدانستم که ثروت و قدرت فقط برای یک قشر خاصی در ایران وجود دارد. امتیازات شدیدی شامل حال طبقه بالای جامعه شده بود که به دور از عدالت بود اما با توجه به چیزی که رسانهها دوست داشتند از ایران نشان دهند، این موضوع خیلی بارز نبود.
تبلیغات رسانه ای در مورد ایران وجود داشت. رسانهها از شاه ایران بسیار تعریف میکردند و سعی داشتند او را قهرمان مدرن سازی و پیشرفت ایران نشان دهند.
به یاد دارم رمانی در آن زمان بود که بین ما دانشجوها دست به دست میشد که قصه ای به سبک آرماگدون داشت. دو طرف جنگی کشور ایران و عربستان بودند و حتی شاه یکی از شخصیتهای قصه بود و به یاد ندارم که سر آخر جنگ هسته ای بین شان اتفاق افتاد یا نه اما هر چه بود برای ما بسیار جالب بود که نویسنده، قدرت بعدی را عربستان میدانست؛ حال آنکه در آن زمان از هیچ قدرتی برخوردار نبود.
در واقع در این کتاب، شاه ایران یک قهرمان کامل بود و به نظر میرسید این تصویر دلخواهی بود که آمریکا دوست داشت از این شخصیت و ایران آن بسازد و همزمان شکلی بد و منفور از عربستان.
ایرنا: ایران را رسانههای آمریکایی به چه صورتی نشان میدادند؟
کریم: من در دوره فوق لیسانسم مقاله ای راجع به انقلاب ایران باید مینوشتم و از این رو، مقالات و مجلات آمریکایی در سالهای 50 میلادی را زیر و رو کردم. یکی از جالبترین مثالها مجله نشنال ژئوگرافیک بود که جشنهای 2500 ساله شاه را به تصویر کشیده بود. به نظر میرسید پول بسیار زیادی خرج این جشنها شده بود. با دیدن این تصاویر میشد فهمید که ایران تمدنی بسیار اصیل داشته است و شاه سعی داشت موقعیت ایران را نه تنها به عنوان یک قدرت معاصر، بلکه به عنوان یک تمدن تاریخی تثبیت کند.
از این رو شاه دوست داشت ایران را پرقدرت و با فرهنگی اصیل به کشورهای دیگر معرفی کند و به یاد دارم در یکی از مصاحبههای شاه، او به درخت نشینی مردم اروپا هم اشاره کرده بود که بسیار عجیب بود.
اما نکته عجیب این بود که هرگز صحبتی از اسلام و دین کشور ایران به میان نمیآمد! در هیچ کدام از این جشنها و عکس ها، هیچ نشانی از مذهب که جزء لاینفک هویت مردم ایران بود را نشان نمیداد. شاه هم قصدی برای نشان دادن آن نداشت و در واقع پی کسب قدرتی همانند پادشاهان هخامنشی بود حتی اگر فقط قدرتی نمایشی میبود!
ایرنا: شما فکر میکنید برنامه آمریکا برای ایران قبل از انقلاب چه بود؟
کریم: در یک کلمه میتوانم بگویم غربی سازی ایران!
در تمام مقالاتی که من مطالعه کردم سعی داشتند از ایران یک تصویر بسیار مثبت نشان دهند. در یکی از مقالات نشنال ژئوگرافیک، نگرش مثبتی درباره مدرن سازی ایران وجود داشت. شاه را قهرمان مدرن سازی ایران و نه حتی یک دمکرات معرفی کرده بود! صحبت از ظرفیت بالای ایران برای تبدیل شدن به مأمنی امن برای آمریکا بود؛ آن هم در منطقه پر اغتشاشی همچون خاورمیانه.
نویسنده حتی از هوای مطبوع ایران در مقایسه با هوای سرد شوروی برای به وجود آوردن تصویری منفی ازشوروی استفاده کرده بود که البته در زمان جنگ سرد بسیار عادی بود. نشنال ژئوگرافیک عکسهای بسیار زیبایی از مردم ایران چاپ کرده بود و تصویری مثبت از مردم ایران ساخته بود. یکی از نکات جالب این بود که عکاس، تنها منطقه عرب نشین خوزستان را به عنوان نقطه ای پر اغتشاش نشان داده بود و راجع به هویت عرب آن منطقه نوشته بود که بسیار نژادپرستانه بود. اما با برنامه سیاسی آمریکا همخوانی داشت؛ تصویر کشیدن ایران به عنوان مأمنی امن و مثبت و خراب کردن تصویر مردم دیگر خاورمیانه که اکثراً هم عرب هستند.
هیچ یک از این مقالات از نفت و امتیازات ویژه ای که آمریکا در مورد نفت داشت، سخنی به میان نیاورده بودند؛ حتی هیچ سخنی از برنامههای سیاسی نبود! که البته این یکی از اقدامات همیشگی غرب برای به دست آوردن قدرت در خاورمیانه بوده و هست!
این مقالات همه تعریف و تمجید از شاه، مدرن سازی و فرهنگ ایرانی بودند! حتی همانطور که اشاره کردم هیچ حرف یا تصویری از هویت مذهبی مسلمان شیعه ایرانی نیز وجود نداشت!
به یکباره انگار قرار بود ایران با وجود شاه تبدیل به یکی از مدرنترین کشورهای دنیا بشود و هیچ صحبتی از حقیقت ستم و دیکتاتوری شاه در میان نبود.
ایرنا: یعنی تصویری از هویت مسلمان ایرانی در رسانهها وجود نداشت؟
کریم: دقیقا! در یکی از مقالات خیلی کوتاه اشاره به دین مردم ایران شده بود اما تقریباً رسانهها طوری نشان میدادند که ایران کشوری سکولار است! البته این کاری معمول توسط دولت و رسانههای غربی در برابر کشورهای خاورمیانه است!
برای مثال شما هرگز از تاریخ بعد از اسلام مصر نمیشنوید! تنها چیزی که نشان میدهند تصویر فراعنه است! حتی برای عراق هم حمورابی را نشان میدهند و هیچ نشانی از بعد اسلام نیست.
آنها برای دسترسی به منابع نفتی و به دست آوردن قدرت، همیشه از فرهنگ این کشورها تعریف میکنند و هیچ حرفی از اتفاقات سیاسی و نفت هم به میان نمیآورند.
اما در مورد ایران، حتی اگر راجع به اسلام هم صحبتی به میان میآمد هرگز صحبتی از شیعه نبود! برای اولین بار حین جریانات انقلاب ایران بود که کلمه شیعه در روزنامهها پدید آمد. این کلمه بسیار نا آشنا بود و حالا رسانه مجالی پیدا کرده بود که شیعه را منفی نشان دهد.
رسانهها عاشق همین هستند. حالا بعد از جریانات انقلاب میتوانستند تمام ترسها و اضطراب هایشان را در این کلمه خلاصه کنند. فرصتی بود که تصویری شیطانی از انقلاب و مردم شیعه ایران بسازند. حتی بعدها درباره معرفی مردم شیعه عراق و حزب الله لبنان در رسانههای غربی اتفاق افتاد. نکته جالب پنهان این بود که تصویر منفی وقتی نشان داده میشد که دست قدرت غربی از این کشورها بریده میشد.
وقتی انقلاب ایران دست آمریکا را به کل قطع کرد، رسانهها شروع به تبلیغ منفی درباره شیعه کردند و حتی حزب الله زمانی که در مقابل اسرائیل ایستادگی کرد، به دنیا معرفی شد و این بار هم این معرفی به شکلی بسیار منفی بود.
در کتاب «پوشش اسلام» نوشته «ادوارد سعید» هم از زبان کس دیگری نقل میکند که اعتقاد بر این بود که هر کجا شیعه وجود دارد، مشکل و اغتشاش هم وجود خواهد داشت! و این شاید به خاطر این بود که غرب هرگز کلمه ای به نام شیعه را نشنیده بود و حالا تنها در بطن یک انقلاب سیاسی، از شیعه ای شنیده بود که نه تنها شاه را که نماینده آنها در خاورمیانه بود، بلکه ایدئولوژی و پایگاه آنها را هم گرفته بود. این مساله بیش از پیش آنها را عصبانی و خشمگین میکرد. از این رو آنها هویت اسلامی شیعی انقلابیونِ ایران را مورد هدف تخریب رسانه ای خود قرار دادند.
ایرنا: رسانههای غربی چه تصویری از انقلاب اسلامی ایران نشان میدادند؟
کریم: انقلاب ایران را بسیار مخالف غرب نشان میدادند. اعتقاد رسانهها بر این بود که این انقلاب بسیار خشن است. شعار مرگ بر آمریکا را مصداق دشمنی مستقیم ایران با آمریکا نشان میدادند. چیزی که واضح بود احساس تنفر، عصبانیت و نگرانی بود که رسانهها نسبت به روحانیهای ایرانی و مهمترین آنها امام خمینی داشتند.
این شعار چیزی بود که در ترجمه گم شده بود. رسانهها از این شعار استفاده میکردند تا مردم ایران را تهدیدی برای دنیا بدانند؛ حال آنکه این شعار مستقیماً اشاره به مخالفت ایران با امپریالیسم آمریکایی داشته و دارد.
این شعاری نبود که هدف آن، حمله به کشور آمریکا باشد! اما رسانهها دوست دارند با کلمات بازی کنند و حالا که آمریکا پایگاهش را توسط روحانیون شیعه از دست داده بود، توسط این بازیها سعی داشتند ایران را کشوری شیطانی و مخرب به دنیا معرفی کنند.
از هر وسیله ای هم استفاده میکردند. عکس هایی که چاپ میشد زنانی بودند با پوشیه که در زیر آنها از فشار و ستمی که به این زنان میآید مینوشتند که با تصویر زنان ایرانی خیلی تفاوت داشت.
رسانهها هرگز زنان با حجاب را آزاد تصور نمیکردند. عکس هایی از خیابانهای تهران چاپ میکردند که مردهایی با اسلحه هایشان ژست گرفته بودند و تنها هدف این عکس ها، تخریب انقلاب ایران بود.
رسانهها امام خمینی را هم مردی بسیار خشن و منفور معرفی میکردند. در مورد شخص آقای خمینی که نماد انقلاب ایران بود، بسیار شیطنت میکردند. در همان سال ایشان را به عنوان مرد سال در روی مجله تایمز چاپ کردند و حتی یک کلمه مثبت از ایشان ننوشتند. حال آنکه انقلاب ایران یک انقلاب مردمی بود و آنها سعی داشتند تا بگویند نه؛ این آیت الله آزادی را از مردم ایران سلب کرده است و او را رهبری سرکوبگر نشان میدادند.
ایرنا: دلیل دشمنی نظام سلطه با انقلاب مردمی ایران چیست؟ مگر آنها قایل به حق تعیین سرنوشت توسط مردم نیستند چرا با این انقلاب مردمی مخالفت میکنند؟
کریم: نباید از این نکته غافل شد که شاه، مرد آمریکا در خاورمیانه، از آنها گرفته شد! پناهگاه امن آمریکا و پایگاه آمریکا دیگر وجود نداشت. با نگاه امپریالیستی آمریکا دیگر چیزی برای استخراج از ایران وجود نداشت و ایران به کشوری مستقل تبدیل شده بود!
نکته ای که تقریبا هیچ وقت از آن صحبت نمیشود این است که آمریکا بهترین مشتری سیاسی خود را در خاورمیانه از دست داد. موقعیت خاص جغرافیایی خاورمیانه و نفت موجود در این منطقه از اهمیت خاصی برخوردار بود!
همانطور که اشاره کردم همان کارمند بازنشسته سیا هم در صحبت هایش گفته بود اگر به ایران یک نوع دمکراسی سمبلیک میدادیم، آنها هرگز انقلاب نمیکردند. پس مساله آنها دموکراسی نبود! آنها بهترین مشتریشان را از دست داده بودند!
ایرنا: وقتی از بهترین مشتری حرف میزنید منظورتان شاه است؟
کریم: بله ! قبل از انقلاب، شاه پیشنهاد کرد تا پسماندهای هسته ای آمریکا را در کویرهای ایران دفن کند و خودش هم این پیشنهاد را داد! حتی حاضر شد که جتهای آمریکایی را بخرد تا به آمریکا کمک کند و کمی بار مالی را از روی دوش آمریکا بردارد! شاهی که این همه وطن پرست بود! بهترین مشتری آمریکا هم بود.
دوست ندارم از این کلمه استفاده کنم اما شاه عروسکی برای آمریکا بود. آمریکا از تاریخ، هنر و تمدن ایرانی تعریف میکرد و شاه هم فکر میکرد که قدرت خودش را به عنوان یک تمدن اصیل تثبیت میکند و از سوی دیگر هم میدانست این احترام، خرجهای عظیمی هم برایش دارد!
شاه برای راضی نگه داشتن آمریکا زیاده روی میکرد و این کاملاً بارز بود و صد البته این رابطه بشدت برای آمریکا سود آور بود. برای آمریکا حالا پایگاهی پرقدرت و ثروتمند درست شده بود که با انقلاب ایران به یکباره از آنها ربوده شد. پس شاه مشتری سیاسی و فرهنگی آمریکا بود.
ایرنا: پس تصویر شاه برای شما که در آمریکا بودید هم بیشتر شبیه یک عروسک آمریکا بود؟
کریم: بله.حالا که سخن از خود شاه به میان آمد باید بگویم استاد من آقای ریچارد بولت در همان زمان انقلاب، در کلاسشان برای ما تعریف کردند که با جمعی از اساتید، به دیدار شاه که به آمریکا آمده بودند رفته بودند و میگفت در آن دیدار هیچ کسی حق نداشته است تا پشتش را به شاه بکند یا رویش را برگرداند!
برای استادم بسیار عجیب بود، هرچند که این حد از غرور شاید به خاطر موقعیت و مقام یک شاه بود اما تعجب استاد من از این بود که چنین فردی با این همه غرور و تکبر براحتی پیشنهاد میدهد تا پسماندهای هسته ای را در ایران دفن کند! یا حتی حاضر است برای آمریکاییها حقوق خاصی قائل شود و از آن طرف به دنبال نشان دادن امپراطوری ایران با جشنهای پرخرج بود.
برای ریچارد بولت اینها همه تناقضات عجیبی بود که در کلاسش برای ما میگفت. خودش هم از کلمه عروسک آمریکا برای شاه در کلاس استفاده میکرد.
ایرنا: چه اخباری از انقلاب، شما را شگفت زده کرد؟
کریم: من از دوستانم در دانشگاه از رفتار ظالمانه شاه با زندانیان سیاسی خبر داشتم. فکر میکنم ساواک بدترین نوع سرکوبگری و شکنجه بود که شاه در پیش گرفت. من به یاد دارم که چهلم شهدای 19 دی در قم باعث کشتار در شهر دیگری شد و باز چهلم شهدای دوم در جایی دیگر باعث کشتار شد و برای دانشجوی جوانی چون من بسیار عجیب بود که ساواک آیا متوجه در خواست مردم نیست؟
برای دانشجوی اسلام شناسی در آن زمان دیدن یک انقلاب مذهبی بسیار خارق العاده بود. یکی از مواردی که به یاد دارم معروف به «جمعه سیاه» است. من تمام تصاویر کشتار را تماشا کردم و دیدم که مردم ایران خواستار تغییر رژیم و براندازی شاه هستند.
مردم، عزادار کشته شدگان بودند که کارتر با تماس تلفنی و آرزوی پیروزی برای شاه، بیش از پیش مردم را عصبانی کرد! درگیری و کشتار افراد غیر مسلح در آن روز برای همه به معنای پایان کار شاه بود و این صحنهها البته بسیار دردناک بودند.
دومین اتفاق شگفت انگیز، تسخیر سفارت آمریکا بود! برای من انگار ادامه خشمی بود که از زمان مصدق در ایران باقی مانده بود. ایرانیهای برای قرنها از امپریالیسم غربی خسته شده بودند. این بهترین فرصت برای هر دو طرف بود.
هر روز بعد از ظهر تلویزیون در شبکه سی بی اس برنامه ای را برای مدت 444 روز درباره این بحران پخش میکرد. این بحران برای آمریکاییها بسیار سنگین بود! آنها نه تنها عروسک و پایگاهشان را از دست داده بودند بلکه حالا روی خشمگین ایرانیها را هم میدیدند.
این برای کارتر که طرفدار شاه بود و حتی بعد از ترک ایران به وی پناه داده بود، بسیار بد شد. به نظرم این بحران یکی از بهترین کنشهای متقابل نمادین بود. ایران خشم خودش در برابر سلطه گری آمریکا را نشان میداد و آمریکا حالا بهترین فرصت را داشت تا انقلاب ایران را تخریب کند.
رسانهها عاشق نمایشی این چنین هستند. برای آنها حالا فرصتی بود که نشان دهند که ایران تهدیدی برای تمام دنیاست؛ چیزی که هرگز گفته نشد خشم ایرانیها در برابر آمریکا به خاطر سالها استعمارگری بود و از همه بدتر پناه دادن آمریکا به شاهی که خائن بود، باعث این تسخیر میشد. ایران هم در واقع، بهترین استفاده را از این اتفاق برد که نشان دادن اقتدار و استقلالش در برابر دنیا بود.
ایرنا: چه چیزی انقلاب ایران را از دیگر انقلابها متمایز میکرد؟
کریم: فکر میکنم اولین نکته این انقلاب سرعتش بود! همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. نکته دیگر این بود که این انقلاب با کمترین خونریزی نسبت به انقلابهای دیگر تاریخ پیروز شد.
بارزترین تمایز، انقلاب مذهبی شیعه ایران بود که تمام دنیا را شگفت زده کرد. شخص آقای خمینی بسیار فردی کاریزماتیک و خاص بودند. فکر نمیکنم رهبری در دنیا وجود داشته باشد که این چنین طرفدارانی فدایی داشته باشد.
این احساسی که مردم ایران با شخص رهبرشان داشتند چیزی بود که هرگز در تاریخ دیده نشده بود. اینکه کشوری در خاورمیانه بخواهد خودش افسار کارش را به دست بگیرد تقریبا غیر قابل باور بود. حالا دنیا با مردمی روبرو بود که به تمام رویاهای آمریکا و امپریالیسم نه گفته بودند. حاضر بودند جانشان را برای روح الله خمینی فدا کنند و حالا میخواستند کشورشان را خودشان بسازند. شما اگر دقت کنید این انقلاب لرزه بر جان تمام کشورهای قدرتمند جهان و عرب انداخت؛ چرا که حتی حکام عرب هم بسیار از اینکه مردمشان راه ایرانیها را پیش بگیرند، ترسیده بودند.
این ترس حالا برای کشورهای غربی هم بود. آنها نگران بودند که نکند مردم عرب خاورمیانه، ایران را الگو قرار دهند و دست این قدرتها را از کشورشان ببرند. از این جهات البته ایران همیشه کشور خاصی بوده است. شور و اشتیاق مردم ایران به این انقلاب مثال زدنی است.
ایرنا: چرا به نظر شما کشور ایران همیشه خاص بوده است؟
کریم: شما اگر تاریخ ایران را هم مطالعه کنید میتوانید ببینید که همیشه در منطقه و جهان، کشور خاصی بوده است. حتی در زمانی که اسلام وارد ایران شد ما حرکتی همه جانبه برای حفظ هویت ایرانی و زبان فارسی میبینیم. شاعرانی همچون فردوسی که در تکریم زبان فارسی بسیار تلاش کردند. در زمان صفویه که ایران نخستین کشوری است که در واقع مذهب شیعه را به رسمیت میشناسد و حکومتی دینی تشکیل میدهد. در زمان مشروطه هم بسیار مثال هایی از همراهی مردم و روحانیت علیه استثمارهای انگلیس و روسیه وجود دارد که همه نشان از خاص بودن رابطه مردم ایران با هویت ملی و مذهبی شان دارد.
ایرنا: به نظر شما چرا انقلاب ایران یک انقلاب دینی بود؟
کریم: البته از اول قرار بر جمهوری اسلامی نبود و حدود یک سال بعد، مردم ایران خودشان به جمهوری اسلامی رأی دادند. علاوه بر صحبتهای قبلی، باید توضیح دهم که شاه تماماً سعی کرد تا هویت مذهبی ایرانیها را پنهان کند که البته این رفتارش بسیار شبیه پدرش بود.
همانطور که گفتم ایرانیها برای هویت ملی و مذهبی خود بسیار اهمیت قائل هستند. اینکه شاه تماماً سعی در پاک کردن مذهبشان داشت یکی از عللی بود که مردم را به سمت انقلاب دینی برد. از سوی دیگر باید اشاره کنم که آموزههای دین اسلام، عدالت و اخلاق برای یک جامعه است. شاه، ثروت و قدرت را متمرکز به قشر خاصی کرده بود در حالی که بسیاری از مردم در سختی و تنگنا زندگی میکردند که به دور از عدالت بود.
از سوی دیگر شاه برنامههای اقتصادی عجیبی طراحی کرده بود که با توجه به منابع موجود در آن مدت کم، انجام نشدنی بودند و حالا اقتصاد ایران بشدت بیمار شده بود. باید دوباره اشاره کنم که شاه تماماً به خواستههای آمریکا تن میداد و عروسک آمریکا شده بود.
مردم بوضوح میدانستند که دستان آمریکا، مانع عدالت در کشورشان است. حالا در این میان شخص بزرگی همچون روح الله خمینی را داریم که به میان میآید و از خود مردم است؛ ایشان هم مثل بقیه به زندان و تبعید رفته است و به مردم اطمینان میدهد که این شرایط قابل حل است.
ایشان بسیار اعتماد به نفس داشتند و خوب میدانستند چگونه باید سخنرانی کنند. ایشان به مردم امید و جرأت دادند! جرأت اینکه دست کشورهای غربی را از منابع ایران قطع کنند. به نظر من، آقای خمینی قدرتی غریزی در راهبری این انقلاب داشتند.
ایشان فردی مستقل و از جنس خود مردم بودند. حالا بعد از قرنها روحانی متدین و با اخلاقی روی کار آمده بود که به کشورهای غربی وابستگی نداشت. ایشان دیگر قرار نبود هویت مذهبی ایرانی را خدشه دار کنند و به دنبال خوشگذرانی و جشن هم نبودند.
حالا آقای خمینی آموزههای اسلامی که همه بر پایه عدالت و اخلاق در یک جامعه است را باز میگردانند که خواسته عمیق مردم ایران است. این انقلاب برای مردم ایران؛ انقلابی روحانی بود که آغشته به رابطه عمیق با شخص آقای خمینی بود. آقای خمینی فردی با فضیلتهای اخلاقی، مردم را رهبری کردند تا هویت مذهبی شیعه را به تمام دنیا نشان دهند که البته این بعد روحانی در سالهای جنگ هم نمو پیدا کرد.
مردم ایران، مدرن سازی آمریکایی را نمیخواستند. آنها به دنبال داشتن امپراطوری نمایشی نبودند. خواسته مردم، اقتدار و استقلالشان در سطح جهانی بود که البته بسیار هم موفق بودند.
همانطور که گفتم، این استقلال هویتی همواره با مردم ایران در تمام طول تاریخ همراه بوده است و شاید بتوان گفت که این وجه تمایز ایران و کشورهای منطقه بوده است. انقلاب ایران حالا پرچمی برای تمام خاورمیانه و کشورهای تحت سلطه بود برای آزادی.
ایرنا: به نظر شما بزرگترین مشکلاتی که ایران در 40 سال اخیر با آن روبرو شده است چه بوده اند؟
کریم: به نظرم این سوال را باید کلی و جز به جز پاسخ دهم. حس میکنم یکی از بزرگترین و ناراحت کنندهترین چالش ها، تحریم هایی است که ایران در تمام این 40 سال با آنها مواجه بوده است.
امروز حس میکنم این تحریمها بشدت خودشان رسیده اند و مردم عادی را هدف قرار داده اند. به هر حال این دشمنی و کینه آمریکایی در برابر ایران وجود دارد اما اینکه جامعه جهانی هنوز هم دست به تحریم ایران برای مقاصد سیاسی شان میزنند قابل تأسف است.
اگر بخواهم جزیی بگویم، حس میکنم جنگ هشت ساله ایران و عراق، بزرگترین چالش بعد از انقلاب بود. حالا صدام حسین وجود داشت که عروسک جدید غرب شده بود و مورد حمایت غربیها بود.
از آن طرف ایرانی وجود داشت که تازه انقلاب کرده بود و باید در اروند رود هم میجنگید. بُعد روحانی این انقلاب، حالا در رشادتها و هماهنگی عجیب ارتش ایران خودنمایی میکرد. جوانانی که خودشان را فداییان راه اسلام میدانستند، برای غرب سکولار، خیلی عجیب بود.
این جنگ اگر چه بسیار تلخ بود و صدام از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد اما همین چالش باعث شد تا مردم ایران بیش از پیش با دولت و رهبری متحد شوند و این جنگ طولانی، تزلزلی برای تمامیت ارضی و سیاسی ایران نداشت.
بعد از این دوره، چالشهای اقتصادی و منطقه ای همیشه گریبانگیر ایران بوده است. آمریکا تقریبا در تمام کشورهای منطقه پایگاه نظامی راه انداخت و با جنگ عراق و افغانستان هم در منطقه ناامنی ایجاد کرد. البته ایران با موفقیت کامل با این چالشها روبرو شده است. چالش پرونده هسته ای نیز بسیار بارز بود و من فکر میکنم بسیار موفقیت آمیز بود.
ایرنا: به نظر شما بزرگترین دستاورد این 40 سال چه بوده است؟
کریم: من فکر میکنم بزرگترین دستاورد ایران مربوط به چالش هسته ای بوده است. دیپلماتهای ایرانی بشدت موفق ظاهر شده اند. شما در رسانههای غربی هرگز نمیشنوید که ایران برای مقاصد صلح جویانه اقدام به ساخت نیروگاههای هسته ای کرده اند. چیزی که نشان داده میشود این است که ایران به دنبال بمب اتمی و تهدیدی برای دنیاست که البته این همان تصویری است که غرب دوست دارد از ایران بسازد.
با توجه به این تصویر، ایران بهترین کنش بین المللی را داشته است! چرا که ایران تصویر صلح جویی خود را به نمایش گذاشت که مورد علاقه آمریکا نبود. ایران با مذاکرات هسته ای و همکاری با آژانس بین المللی نشان داد که چگونه میتواند در سطح روابط بین الملل موفق باشد و این تصویر زشتی که آمریکا از ایران میسازد، اشتباه است.
درست است که ایران مجبور به تعلیق شد، با این حال در سطح بین المللی بسیار درخشید. فکر میکنم چالش اخیر مربوط به برجام بوده است که البته آمریکا با این کار نشان داد که میتواند به شدت بی تعهد باشد و این خودش برای ایران امتیاز مثبتی است.
ایرنا: به نظر شما اگر انقلاب ایران نمیبود، تحولات خاورمیانه چگونه پیش میرفت؟
کریم: فکر میکنم معادلات خاورمیانه کاملاً عوض میشد. آمریکا احتمالا کل منطقه را از آن خود میکرد و قدرتی بی مثال میگرفت. خلیج فارس احتمالا به یک خلیج آمریکایی تبدیل میشد و آمریکا براحتی منابع نفتی را تصاحب میکرد. من فکر میکنم گروههای مخالفی همچون حزب الله لبنان هرگز این چنین در برابر اسرائیل استقامت نمیکردند. در یمن هم احتمالاً هیچ اعتراضی صورت نمیگرفت. اصلاً بگویم همین که ترکیه در سال گذشته با قدرت تمام در برابر آمریکا ایستادگی کرد به خاطر وجود ایران در منطقه بود. ایران سراسر نماد مقاومت در برابر امپریالسم و آمریکاست و همین هم به مردم خاورمیانه قدرت مقاومت میدهد که به نظرم یکی از دستاوردهای 40 سال انقلاب ایران است.
ایرنا: به عنوان آخرین سوال فکر میکنید که چه هدفی پشت نشست ورشو لهستان است که ترامپ ترتیب داده است؟
کریم: حس میکنم این تماماً یک نمایش است. حتی من دیدم که آقای ظریف به لهستان اعتراض کرده اند که یادشان رفته که ایران پذیرای 100 هزار پناهنده لهستانی در جنگ جهانی دوم بوده اند. به دور از ذهن نیست که کشوری چون لهستان که از لحاظ سیاسی بسیار راست گراست چنین نمایشی را برای مقاصد ترامپ برپا کند.
به هر حال ترامپ در چنین کشورهایی احتمالاً تماشاچی خواهد داشت اما سر آخر، این مردم دنیا هستند که به قضاوت مینشینند و این اصلاً برای ترامپ سودی نخواهد داشت.
شبک**اروپام*1429**1504
انتهای پیام /*