بزرگنمایی:
عضو هیات رئیسه شورا گفت: در دو ماه گذشته پس از تصویب قانون منع به کار گیری بازنشستگان عملا اولین نهادی شدیم که با آثار مثبت و منفی این قانون مواجه بود.
به گزارش تبسم مهر، زهرا نژاد بهرام عضو هیات رییسه شورا در ابتدای یکصدو یکمین جلسه شورا با قرائت نطقی روایتی منصفانه از آنچه در این یک سال و اندی بر شورا رفته است را به تصویر کشید.
متن نطق را در ادامه بخوانید:
به نام خداوند جان و خرد
همشهریان عزیز
خواهران و برادران گرامی
نمایندگان محترم مردم شهر تهران
سلام
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم
به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم
اما بعد :
پرداختن به روایتی منصفانه از آنچه در این یک سال و اندی بر شورا رفته است امری ضروری است. وضعیت باید شفاف شود تا در تصاویر مبهم و مخدوش، امید میلیونها نفر هر روز نا امید تر نشود. موکلانی که صبورانه در صف های طولانی ایستادند و به ما اعتماد کردند تا بتوانیم شهر و زندگی را به آنچه شایسته آنند و می خواهند نزدیک تر کنیم. از ابتدای کار، به اقتضای شرایطی که خارج از عهده ما بود ناگزیر ازانتخاب سه باره شهردار تهران شده ایم اما هر بار کوشیده ایم کسی را بر گزینیم که دانش و بینش مقتضی اداره شهر را دارد، تهران را کارگاه ساختمانی نمی شمرد، به اصلاح نهادهای شهری برای تسهیل حکمرانی شهروندان باور دارد و مدیریتی اعتماد پذیر، مسئول و پاسخگو پیشه می کند. مدیری که در ذهنش مفاهیم بر تصاویر گسسته مقدم باشند و تهران را پیوستاری از معانی و نمادها بداند که مامن ساکنانش است. شهرداری که تهران را آنچنانی می بیند که می شاید؛ شهری پیشرفته و روزآمد و اصیل و ریشه دار.
هر بار کوشیده ایم مدیری بر گزینیم که می داند چه طور شبکه ای از منافع مشترک همه ذینفعان ساکن و حاضر در تهران بسازد، فساد را در گلوگاه های فساد انگیز ناکار کند، هدر رفت سرمایه های ملی در آشوب آلودگی و ترافیک و قانون گریزی را بر نتابد و عزمش را برای سامان بخشیدن به شهر با همراهی شهروندان جزم کرده باشد. با لحاظ کردن همه این خواستها دو شهردار برگزیدیم که علی الاصول باید مدیریت شان ادامه می یافت اما اتفاق هایی ناگزیر مجال خدمت از آنان دور کرد و ما را به انتخاب سوممان وا داشت.
در دو ماه گذشته پس از تصویب قانون منع به کار گیری بازنشستگان عملا اولین نهادی شدیم که با آثار مثبت و منفی این قانون مواجه بود. کثیری از نامهای نامی کنار رفته بودند و ما مانده بودیم و انتخابی سخت اما سرنوشت ساز. مشقی باید می کردیم که بتواند به معیاری مناسب برای همه سازمانها بدل شود. اینبار سختگیرانه تر و البته شفاف تر، به نوعی که کمتر شائبه دخالت افراد و گروهها شکل بگیرد. دوباره گزینه هایی برگزیدیم. برنامه هایشان را مرور کردیم و در مشورت با اهل فن به دو نام خوش رسیدیم. دو مدیر برجسته و لایق با تجاربی روشن، که از قضا صاحب گفتمانی مشخص در نحوه اداره ی شهر بودند. عباس آخوندی و پیروز حناچی فارغ از جو سازی ها و هیاهو ها هر دو از برازنده ترین ها برای اداره تهران بودند. در رقابتی شفاف و نفس گیر هر دو از برنامه هایشان گفتند و بینش و باورهایشان. با عدد و شاخص و مولفه و دلیل نقشه راهشان برای اداره شهر را در صحن علنی و کمیسیونهای تخصصی به خوبی شرح دادند و خود را در معرض انتخاب گذاردند. رقابتی آموزنده میان دو چهره صاحب نظر درگرفت، بی انکه وعده پوشالی دهند، دیگری را تخطئه کنند یا از ارزشهایشان به سودای رای پایین بیایند. نزدیکی آرای هر دویشان در نهایت هم، همین هم ترازی و هم راهی را نشان می دهد.
ما هم آزادانه انتخاب کردیم. میان دو مدیر شایسته، هر کداممان در لحظه آخر ملاحظه ای را در نظر گرفتیم و با اعتماد به فردای روشنی که می تواند مدیریت هر کدام از ایشان رقم بزند یکی را برگزیدیم. اطمینان داشتیم که هر دوی آنها می توانند از عهده رسالتشان به خوبی برآیند و امید را به چهره شهر بازگردانند. اهداف همه ما مشترک بود و چشم انداز هر 23 نفرمان شبیه به هم؛ تهرانی امن و زیست پذیر، پایتختی که برازنده ی ایران بزرگ است. نتیجه هر چه بود مبارک همه مان می شد.
دراین میان ذکر این نکته ضروری است که تغییر پارادایم این سه انتخاب از نگاه ایستا به نو آوری رسید. پارادایمی که انتخاب بر مدار انسان محوری را به دور از کالبد محوری در شهر برگزیده است. انتخاب شهر دار در دور پنجم شورا پیام نظری را درکنار پیام عملی به جامعه انتشار دارد و ان اینکه اجماع و انسجام در قالب اعتماد است که سرمایه اصلی برا ی فعالیت می باشد
و این ناشی از اجماع شورای عالی سیا ست گذاری اصلاح طلبان به ریاست دکتر عارف بود که بعد از سید محمد خاتمی نفردوم جریان اصلاح طلبی است و بیانگر عمق توسعه یافته گی جامعه ایرانی در عبور از منافع شخصی و گروهی به سوی منافع جمعی و ملی است! این انتخاب سه پیام داشت اول به مردم که ما تا آخر ایستاده ایم و در عهد و پیمان با شما پا برجا هستیم و درصدد انتخاب خوب برای شهرمان هستیم و دوم به جهان که ایران کانون دموکراسی است هر چند ناجوانمردانه و غیر انسانی تحریم شود و شورا کانون توسعه یافته گی سیاسی است
و قادر است به رغم تفاوت نگاهها تصمیم بگیرد و از ان یک پارچه دفاع کند. شورا یک کلیت است و تک تک اعضا آن بر این پیمان ایستاده اند که تا جان در بدن دارند از یک پارچه گی دور نیفتند.
حالا اتفاق مهمی رخ داده و پیروز حناچی شهردار تهران است، یک دانشگاهی برجسته و مورد وثوق اهل فن. کسی که از قضا در دایره مدیران همیشگی جمهوری اسلامی نبوده است. یعنی انگار شکر خدا مصوبه به مقصودش رسیده؛ چرخه ی نخبگان باز شده و مدیری با تجربه و خوش فکر و جوان به میدان آمده است.
همین امر، حضور پیروز حناچی را به آزمونی مهم برای همه مایی که دل در گروی این سر زمین داریم و می خواهیم طرحی نو در اندازیم، بدل می کند. بر ماست که فارغ از مرزبندی های مرسوم از او صیانت کنیم و یاری اش دهیم تا موفق شود.
او نماد اعتماد به نخبگان پرورش یافته در این چهل سال برای استمرار سر بلندی و فردای روشن این مرز پر گهراست