انقلابی ها؛
پیشرفت شعر انقلاب در دو بُعد کمی و کیفی با رهنمودهای رهبر/ گفتمان ادبی، پس از انقلاب اسلامی در مسیر پویایی قرار گرفت
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - گفتمان ادبی انفعالی، پس از انقلاب تبدیل به گفتمان پویا و انقلابی شد و شعر معاصر در مسیر جدیدی قرار گرفت.
تبسم مهر - گفتمان ادبی انفعالی، پس از انقلاب تبدیل به گفتمان پویا و انقلابی شد و شعر معاصر در مسیر جدیدی قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، شعر هم مانند سایر هنرها در دوران انقلاب اسلامی ایران فراز و فرودهایی را تجربه کرده است.تغییرات در شعر این دوران در محتوای شعر ایجاد شده است که میتوان به شعر اعتراض اشاره کرد و قالبهای شعری هم تغییر کرد و شاهد ورود قالبهای شعری جدیدتری مانند غزل مثنوی یا غزال بودیم.در باره این اتفاقات با رضا اسماعیلی، شاعر گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
شعر انقلاب در طول چهل سال گذشته تا چه اندازه توانسته پیشرفت کند؟ این واقعیتی ملموس و غیر قابل انکار است که شعر انقلاب در سالهای اخیر به برکت توصیهها و رهنمودهای راهبردی و دلسوزانه رهبر انقلاب و پیشکسوتان این عرصه در دو بُعد کمی و کیفی روند رو به رشدی داشته است. سلسله شاعران انقلاب اسلامی نیز در مسیر باروری و بالندگی شعر انقلاب، گامهای بلندی برداشته اند. امروز بدون هیچ تردیدی میتوان گفت شعر انقلاب در جامعه فرهنگی ما به عنوان یک گونه ادبی مستقل و ارجمند، به رسمیت شناخته شده و جایگاه رفیعی در چشم و دل اصحاب فکر و فرهنگ پیدا کرده، البته تا رسیدن به قله، هنوز راه زیادی باقی مانده است، زیرا قابلیتها و ظرفیتهای ادبی جامعه ما خیلی بالاست. از این رو نباید در همین سطح متوقف بمانیم بلکه باید به دنبال فتح قلههای رفیعتر و بلندتر باشیم.
نحلههای مختلف شعر انقلاب تا چه حد توانستند در شعر امروز تاثیر گذار باشند؟ فکر کنم منظورتان جریان هایی است که در طول چهل سال گذشته در شعر معاصر شکل گرفته است. جریان هایی از قبیل شعر دهه هفتاد و... البته شعر انقلاب را از نظر موضوعی میتوان به زیر شاخه هایی مانند فجریه، شعر دفاع مقدس و شعر مقاومت (مدافعان حرم) تقسیم کرد، ولی از نظر فرمی و ساختاری چنین بحثی محلی از اعراب ندارد.
شعر انقلاب اسلامی، ادامه منطقی سیر تکوینی و روند تکاملی ادبیات پارسی است و شاعران انقلاب ، فرزندان خلف شاعران بزرگی همچون عطار، مولانا، فردوسی، سعدی، حافظ و نیما هستند . از این منظر بعد از انقلاب اسلامی، نسل شاعران جوان انقلاب نیز به پیروی از بزرگان ادب پارسی در همان مسیری که گذشتگان پیش روی آنان نهاده بودند قدم گذاشتند . اکثر شاعران انقلاب در حوزه قالب و فرم، متاثر از یکی از سبکهای ادبی تثبیت شده پیش از خود بودند(سبکهای خراسانی ، عراقی ، هندی و نیمایی).
حرکت در مسیر اعتدال ادبی و دست یافتن به شعری سهل و ممتنع ، احیای قالبهای ادبی فراموش شده (رباعی و دوبیتی) و استفاده از ظرفیتهای تمام سبکهای ادبی از ویژگیهای بارز شعر این دوره است. با این همه و با توجه به تعاریفی که از سبک ارائه شده است، نمیتوان گفت که شعر بعد از انقلاب از نظر قالب و فرم به سبک جدیدی رسیده است.البته از حق نباید گذشت که شاعران انقلاب دارای ابداعاتی در حوزه قالب و فرم هستند که از جمله آنها تلفیق قالبهای ادبی، دخل و تصرف هنرمندانه در موسیقی کناری (قافیه و ردیف) و همچنین خلاقیت در واژه سازی و ترکیب سازی است . اما به نظر میرسد تنها ابداعاتی در این سطح برای ظهور یک سبک ادبی کافی نیست.
جریانهای ادبی مختلفی از جمله شعر دهه هفتاد و جریان شعر نئوکلاسیک در این دوران ایجاد شد، چه چیزی باعث توجه مردم به این جریانهای ادبی شده است؟ دهه اول انقلاب برای شاعران ما دوره آزمون و خطا بوده است. از دهه اول که بگذریم، در دهههای بعدی گرایشهای سنتی بیش از گرایشهای مدرن و آوانگارد بر شعر ما حاکم بوده است. البته در دهه هفتاد شاهد شکل گیری «شعر آوانگارد» و ساختار شکنی هستیم که اتفاقا به «شعر دهه هفتاد» معروف است.
باید صادقانه پذیرفت که شعر دهه هفتاد، شعری «خلاف آمد عادت» و شنا کردن در خلاف مسیر جریان آب بود. شعر دهه هفتاد که شدیداً متأثر از گزارههای تئوریک ساختارگرایی و تأویل متن بود ـ علی رغم همه کاستیها و نارساییها عرصهای پویا برای «آزمون و خطا» و فرصتی طلایی برای کشف ظرفیتها و قابلیتهای زبانی شعر معاصر پدید آورد و شوق تکاپو و جستوجو در زوایای مغفول مانده زبان را در جان شاعران ما ریخت که اگر به درستی از این فرصت استفاده میشد، میتوانست دستاوردهای فراوانی برای شعر معاصر ما به همراه داشته باشد. البته اگر تنها دستاورد شعر دهه هفتاد را همین ایجاد انگیزش در شاعران برای واکاوی سنتهای ادبیات پارسی و بررسی تحلیلگرانه چیستی و چرایی آنها بدانیم، این نیز چیز کمی نیست.
شعر دهه هفتاد، پیشنهادهای تازهای را برای شتاببخشی به حرکت کُند و لاکپشتی شعر معاصر ما عرضه کرد و مؤلفههای زیباشناختی جدیدی را در عرصه زبان ارائه داد، که بدون تردید تأمل در آنها میتواند راهگشای برونرفت از بحرانی باشد که شعر معاصر ما با آن درگیر است. این حرکت ادبی به مثابه حادثهای ناگهان بر کویر آفتزده شعر معاصر ما نازل شد و بار دیگر ضرورت بازنگری و تجدید نظر اصولی در سنّتهای ادبی و نیاز به تکامل و همسویی با ادبیات مدرن جهان را به یادمان آورد و همچون خونی تازه در کالبد ادبیات معاصر ما جاری شد که اگر از این فرصت به خوبی استفاده میشد، جریان شعر معاصر ما میتوانست به بالندگی و شکوفایی بیشتری دست یابد و در عرصههای جهانی نیز وجهه ای داشته باشد که متأسفانه این حرکت خجسته به خاطر محروم ماندن از نقد اصولی و سکوت بزرگان و همچنین به دلیل بعضی از خودخواهی ها، کجسلیقهگیها و تندرویهای خارج از قاعده از مسیر اصلی خود خارج و به انحراف کشیده شد.
با این همه باید گفت که این جریان با تمام نارساییها و کاستی ها رسالت خود را در حد توان خویش به خوبی به انجام رساند و اینک بر ما واجب است که برای حفظ هویت و اصالت زبان پارسی، در تداوم و هدایت آن با بصیرتی بیشتر بکوشیم تا این حرکت خجسته را به سرمنزل مقصود برسانیم، تا تکانهای که از تکاپوی شاعران دهه هفتاد بر پیکره ادبیات معاصر ما وارد شده، به برگ و بار بنشیند.
بزرگترین نقیصه شعر دهه هفتاد بی توجهی به حیثیت، حرمت و اعتبار «زبان» با تفاسیر و برداشت نادرست از تئوری «مرگ مؤلف» و «تأویلپذیری» بود. شاعران این جریان ادبی متأسفانه با خط زدن «مخاطب» و بی توجهی به ذوق عمومی، در مسیری گام برداشتند که منجر به ایجاد فاصله میان شعر و مردم شد و در نهایت عدم حمایت مردمی -منظور از مردم در اینجا قشر علاقهمند به ادبیات و جریانهای ادبی است-که این جریان، آنها را به انزوا کشاند. در واقع میتوان گفت اقبالی که نسبت به جریان شعر دهه هفتاد در آغاز وجود داشت، به خاطر مواردی که به آنها اشاره شد استمرار نیافت و این جریان در سالهای بعد به حاشیه رانده شد.
شعر «بماهوشعر» چقدر در شعر انقلاب دیده میشود؟ انقلاب ما پیش و بیش از هر چیز دیگر یک انقلاب فرهنگی است و حیات انقلاب با «شعر و ادبیات» گره خورده است. شعر نیز از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز که چهل سال از این واقعه میگذرد، در همه صحنهها حضوری تاثیرگذار داشته است. با توجه به این که بنیانگذار انقلاب اسلامی نیز علاوه بر عنایتی که به شعر و شاعران داشت، خود در شمار شاعران و عارفان روزگار ما بود، جواب چنین سوالی از پیش مشخص است. شما کافی است آثار چهرههای شاخص شعر انقلاب را بخوانید، تا جواب این سوال را به روشنی دریابید. نسل شاعران جوان انقلاب، دلیل محکمی برای اثبات این ادعا هستند که از متن و بطن انقلاب، شعر به معنای واقعی کلمه میجوشد. البته همیشه در کنار آثار ارجمند و فاخر، شاهد چاپ و انتشار آثار متوسط و ضعیف هم هستیم که این امر قابل تعمیم به همه دورههای ادبی است و اختصاص به عصر انقلاب اسلامی ندارد.البته در کنار همه ویژگیها باید به این نکته هم اعتراف کنیم که شعر امروز از نظر «تفکر» و «اندیشه» کاستی هایی دارد.
مضمونهای تازه ای که در شعر وارد شد تا چه حد تحت تاثیر وقایع و رویدادهای انقلاب بود؟ پیشتر نیز گفته ام که همزمان با قیام تاریخی 15 خرداد سال 42 شعر انقلاب اسلامی متولد شد. از همین رو این مقطع تاریخی را باید به عنوان تاریخ تولد شعر انقلاب اسلامی ثبت کنیم. با پیروزی انقلاب در بهمن ماه 57 و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی و تاثیرپذیری شاعران معاصر از شخصیت انقلابی و سلوک معنوی و اجتماعی حضرت امام(قدس سره الشریف)، لهجه ادبیات معاصر تغییر کرد و «گفتمان ادبی» جدیدی در حوزه ادبیات معاصر شکل گرفت که این گفتمان برآمده از بطن فرهنگ دینی و انقلابی و مبتنی بر آموزههای وحیانی و قرآنی بود.
پیروزی انقلاب اسلامی و درک حضور معنوی و با صلابت امام در جامعه، الهام بخش شاعران در خلق و آفرینش آثار ادبی با مضامین جدید شد و گفتمان ادبی ایستا و انفعالی قبل از انقلاب، تبدیل به گفتمان پویا و انقلابی شد و شعر معاصر در مسیر جدیدی قرار گرفت.
اولین نسل از شاعران انقلاب اسلامی، تودههای انقلابی و مردم کوچه و بازار بودند، مردمی که با شعارهای حماسی و انقلابی خود به صورت خودجوش بنیان ادبیات انقلاب اسلامی را گذاشتند که از جمله آن میتوان به شعارهای انقلابی:«نه شرقی ، نه غربی،جمهوری اسلامی» و «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»اشاره کرد. در واقع این مردم بودند که راه ادبیات انقلاب اسلامی را هموار کردند. شاعران انقلاب نیز با الهام از همین شعارهای مردمی گام در وادی سرودن گذاشتند و راه شعر انقلاب اسلامی را هموار کردند. از این منظر میتوان گفت عناصر اصلی شعر انقلاب اسلامی در شعارهای محوری آن متجلی است. شعارهایی چون «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، و «تنها ره سعادت، ایمان، جهاد، شهادت». از دیگر مولفههای این ژانر(گونه) ادبی ظلم ستیزی، مظلوم نوازی، صلح طلبی، آزادی خواهی، حق جویی و عدالت خواهی است.
شعر انقلاب بلافاصله بعد از تولد، تحت الشعاع شعر دفاع مقدس قرار گرفت و حیات خویش را در همراهی و هم رکابی با این جریان دید. از این رو به بسیاری از مسائل مرتبط با انقلاب اسلامی به صورت مستقل پرداخته نشد. بعد از شروع دفاع مقدس ذهن و زبان شاعران به این واقعه بزرگ معطوف شد و فرصتی برای روایت شاعرانه تاریخ انقلاب اسلامی پیدا نکردند. در طول چهل سال گذشته، حوادث سرنوشت سازی چون حوادث همچنان در هاله ای از فراموشی باقی مانده و شاعران کمتر فرصت رمزگشایی شاعرانه از این حوادث را پیدا کرده اند: فجایع و مظالم دوران پهلوی، حکومت نظامی، واقعه 19 دی، فاجعه سینما رکس آبادان، فاجعه جمعه سیاه (17 شهریور)، هجرت امام خمینی از عراق به پاریس و اقامت در نوقل لوشاتو، قیام شهرها، اعتصابات سراسری از جمله اعتصاب کارکنان شرکت نفت و تاثیر آن در پیروزی انقلاب، به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان، کودتای نوژه، کودتای طبس، اشغال لانه جاسوسی، کودتای قطب زاده برای ترور رهبر انقلاب، تبیین نقش اقشار مختلف در پیروزی انقلاب به خصوص دانش آموزان و دانشجویان، نقش بانوان در انقلاب، نقش جنبش دانشجویی در پیروزی انقلاب، پیوند ارتش با مردم، تبیین نقش اقلیتهای مذهبی در همراهی با انقلاب اسلامی، و هزاران هزار موضوع فراموش شده دیگر که در شعر انقلاب اسلامی از این واقعههای سرنوشت ساز که فقط بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی است هنوز رونمایی نشده و باید در دهه پنجم انقلاب آن گونه که شایسته و بایسته است به آنها پرداخته شود.
انتهای پیام/