نقد فیلم «متری شیش و نیم»
پختگی در کارگردانی توقف در فیلمنامه نویسی
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران- ایرنا- سرگرد صمد مجیدی که مشکلاتی را در زندگی زناشویی خود دارد در پی یافتن ناصر خاکزاد یکی از سرکردگان توزیع مواد مخدر است. کشمکش سرگرد با همکارانش و رویارویی او با ناصر پس از دستگیری ماجراهای متفاوتی را رقم میزند.
تبسم مهر - تهران- ایرنا- سرگرد صمد مجیدی که مشکلاتی را در زندگی زناشویی خود دارد در پی یافتن ناصر خاکزاد یکی از سرکردگان توزیع مواد مخدر است. کشمکش سرگرد با همکارانش و رویارویی او با ناصر پس از دستگیری ماجراهای متفاوتی را رقم میزند.
ساخته دوم سعید روستایی فیلمساز جوان سینمای ایران همچون ساخته نخستش «ابد و یک روز» باز هم به موضوع اعتیاد، بحرانهای خانوادگی ناشی از آسیبهای اجتماعی و کشمکشهای بیرونی آدمهای ماجرا میپردازد.
روستایی در فیلم جدیدش تلاش میکند تا نگاهی عمقیتر از منظر رفتار شناسی فردی در جامعه به آدمهای داستانش داشته باشد؛ اینکه چرا ناصر با وجود آن همه دارایی و ثروت و تضمین یک زندگی آسوده باز هم حاضر به ترک کار خود نیست یا اینکه چرا سرگرد مجیدی نمیتواند ارتباطات کاری و رفتاری مناسبی با همکارانش داشته باشد و ... که در این میان البته تک مضراب هایی را نیز از آسیب هایی که فرد در جامعه به واسطه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متحمل میشود تا به یک خلافکار و بزهکار تبدیل شود در قالب داستانکهای مختلف همراه داستان اصلی، مشاهده میکنیم.
نکته اما آنجاست که روستایی در هیچ یک از موارد اشاره شده با وجود تلاشش برای به عمق رفتن و واکاوی شخصیتها و دلایل وضعیت فعلی ایشان نمیتواند به طور کامل و بایسته موفق شود.
به عنوان مثال بجز یک تماس تلفنی که ظاهرا فرزند سرگرد مجیدی با او برقرار میکند و چند دیالوگ درباره تصمیم به ازدواج مجدد با همسرش که قبلا او را طلاق داده نکته دیگری از زندگی مجیدی را مشاهده نمیکنیم که به چه دلیل نتوانسته خانواده اش را حفظ کند.
آیا خلق و خو و رفتار خشن او سبب این مساله بوده؟ آیا به دلیل اینکه صبح تا شب غرق در کار است نتوانسته خانواده اش را ساماندهی و مدیریت کند؟ آیا پرونده هایی که به دلیل اهمال (و یا شاید خطا) در کارش داشته سبب ساز این موضوع بوده؟
همه اینها ابهاماتی است که چرایی وضعیت زندگی شخصی مجیدی را به صورت واضح برای مخاطب مشخص نمیکند. اینگونه است وضعیت ناصر خاکزاد که او نیز در چند جمله کوتاه که از زبان نامزد سابقش و خود او میشنویم موفق به رفتن به عمق نشده و مخاطب نمیتواند واکاوی دقیقی از شخصیت و چرایی اینگونه عملکرد این شخصیت داشته باشد.
پرداخت شخصیت ناصر در مقابل پرداخت شخصیت مجیدی بسیار بهتر و دقیقتر از کار درآمده است؛ در همین زمینه داستانکها بسیار حساب شدهتر عمل میکنند: مرد افلیجی که فرزند خردسالش را مجبور میکند تا جرم حمل مواد مخدر را گردن بگیرد. یا جوانی که برای گذران زندگی هر از گاهی خودخواسته با جرمی اندک زمینه اعزامش به بازداشتگاه را فراهم میکند تا بتواند افرادی همچون ناصر و دیگران را تلکه کند. چنین است زنی که برای گذران زندگی و برای نجات همسرش که توزیع کننده مواد است با وجود دارا بودن دو فرزند که تحمل دیدن پدرشان را نیز ندارند با او همکاری میکند.
نکته دیگر اینکه قصه «متری شیش و نیم» نیز کاملا دو قسمت است. در قسمت اول با داستانی به شدت اکشن و پلیسی مواجه هستیم که تلاش دامنهدار مجیدی و دوستانش را برای دستگیری ناصر رقم میزند و قسمت دوم که بعد از دستگیری ناصر آغاز میشود و فیلم کاملا به سمت و سوی آسیب شناسی اجتماعی، فرهنگی و رفتاری میرود.
به نظر میرسد که این دو قسمت شدن داستان سبب شده تا مخاطبی که درگیر قسمت اول آن شده در مواجهه با قسمت دوم به اصطلاح پس بزند و مخاطبی که قسمت دوم برایش جذاب بوده با قسمت اول مشکل ارتباط برقرار کند.
این موضوع در اثر قبلی روستایی وجود نداشت و قصه از همان ابتدا یقه مخاطب را میگرفت و تا انتها نیز رها نمیکرد اما در اثر جدید روستایی به هر شکل این اتفاق رخ نداده است.
ساختار اما در این فیلم بسیار جذابتر از ساختار فیلم قبلی روستایی است و حتی بر فیلمنامه هم برتری داشته و از آن جلوتر است؛ سکانس نفسگیر ابتدایی فیلم که در نهایت با زنده به گور شدن آن جوان مواد فروش به پایان میرسد. صحنه به شدت تاثیر گذار و قابل تامل تعقیب معتادان در یکی از اتوبانهای تهران که دوربین افرادی را نشان میدهد که چون مور و ملخ از لابلای درختان وسط اتوبان بیرون آمده و در امتداد اتوبان به هر سو میگریزند.
صحنههای متعدد ورود دسته دسته معتادان زندانی شده به بازداشتگاه و به ویژه صحنه حضور دسته جمعی معتادان و فروشندگان در دادگاه از یکطرف و مواجهه آنان با خانواده هایشان از طرف دیگر از جمله جذابیتهای بصری و ساختاری اثر به شمار میروند.
به همه اینها باید صحنه اثر گذار خیس شدن خودخواسته بازداشت شدگان به دست ناصر را اضافه کنیم که هم در شکل و هم در محتوا تاثر برانگیز بوده و شرایطی را روایت میکند که جامعه خودخواسته و به هر دلیل برای وجود داشتن و بزرگ شدن ناصر و امثال او فراهم میکند. به ویژه سکانس آخرین ملاقات ناصر با اعضای خانواده اش و حرکات نمایشی برادرزاده اش در مقابل او که در انتها نیز به دلیل شرایط تنش آلود به وجود آمده از دیگران جا میماند و مجبور میشود تا برهنه به دنبال خانواده برود.
همه این صحنهها کدهای موثری هستند که روستایی برای هر چه بیشتر و گستردهتر شدن ارتباط تماشاگر با فیلم وقصه اش در اثر گنجانده و به همین دلیل به نظر میرسد که ساختار فیلم چند قدم از قصه جلوتر حرکت میکند. بازی پیمان معادی در نقش سرگرد صمد مجیدی یکی از تک بازیهای دیدنی و خوب این فیلم است همچنین نابازیگران فیلم که گویا همگی معتادان واقعی هستند نیز از پس وظایف خود به خوبی برآمده اند.
در مجموع «متری شیش و نیم» ادامه همان مسیر قبلی سعید روستایی اما اینبار به شکلی دیگر است. این فیلم نیز مانند «ابد و یک روز» بدون تردید فیلم موفقی است که قطعا نظر مخاطبان را نیز جلب خواهد کرد اما هرقدر که روستایی در کارگردانی این فیلم پیشرفت داشته و موفق بوده، فیلمنامه موفقیتی برای او محسوب نمیشود.
نساء نیکو - عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران
فراهنگ**9246** 9053
انتهای پیام /*