فراری دادن سرمایه از هنر / کاش نام هنر فوتبال بود
فرهنگ عمومی
بزرگنمایی:
حسین هاشمپور در یادداشتی، از نگاهی متفاوت به ارزیابی مسالهی موسوم به ورود پولهای مشکوک به حوزهی فعالیتهای فرهنگی هنری پرداخته و خود این بحث را هم به چالش کشده است.
به گزارش تبسم مهر متن کامل یادداشت این کارشناس فرهنگی هنری و روزنامهنگار باسابقه این حوزه، به شرح زیر است:
یک: حتماً هر روز میبینید باشگاههای فوتبال ایران چند میلیارد، و چند میلیون دلار برای یک بازیکن پول میپردازند اما معمولاً جامعه ورزش کمتر به این و آن اتهام ورود پول مشکوک و پولشویی میزنند؛ به موازات این مشاهده عینی، احتمالاً شما هم این روزها به هر سرمایهگذاری که سودای حضور در فرهنگ و هنر را در سر داشته حق میدهید، بترسد و نیامده صحنه را ترک کند. چون اگر فقط دو سه میلیارد به هنر بیاورد از سوی خود جامعه هنری آماج اتهامهای ریز و درشت میشود.
به نظر شما این امر عادی ست؟
دو: یازدهم دی ماه در زیر تیتر "تشکیک در پولهای مشکوک" در ایسنا نوشتم: " پروژه تخریبی در سینما با نسخه قدیمی تجسمی و تئاتر کلید خورده است: "شائبه ورود پولهای مشکوک". موضوع چنان نگران کننده مطرح میشود و در رسانهها تیترهای هیجانی میگیرد که حتی جمعی از هنرمندان نیز با آن همراه میشوند و بدون آنکه یک برگ سند در دسترس باشد بسیاری از آثار شاخص این عرصه با تردید پولشویی تخریب حیثیتی میشوند. آن هم درست روزهایی که بودجه هنری دولت کم رمقتر از همیشه است، بیکاری و گرانی روزافزون، جامعه هنری را به ستوه آورده و تنها راه برون رفت جلب سرمایههای بخش خصوصی ست!
بعدتر، بیست و دوم دی ماه در ایران آرت نوشتم: " دستکم یک اتاق فکر در پی سازماندهی حملات همه جانبه علیه هنر است، این عده در پی تسویه حساب با دولتاند یا چشم دیدن هنر را ندارند، صورت مسئله را تغییر نمیدهد، اتاق فکر مزبور در اندیشه القای امنیتی شدن فضای فرهنگ و هنر است و یکی از اصلیترین کلید واژهها پول مشکوک، پول کثیف و پولشویی در هنر است. این عناوین حساسیتبرانگیز برای یک سکانس پیچیده طراحی شده است، آن هم در روزهای سخت اقتصادی که حتماً برخی اهالی هنر را هم به کارزار مبارزه میکشاند! … در حالی که روشن است هیچکس موافق ورود پولهای بدون شناسنامه به هیچ عرصهای نیست، در رسانه ملی اعلام میشود: " تأسف برانگیز است که ما به اینجا برسیم که شرعا، عرفا، قانونا و اخلاقاً برایمان مهم نباشد پول تولید محصولمان از کجا میآید"
رسانه ملی نمیگوید مگر هنرمند ابزار شناسایی پول سالم و ناسالم دارد؟ سالهاست همه به هم توصیه میکنند "قضاوت نکنیم"، "بدون سند تهمت نزنیم" آن وقت رسانه ملی به رسانههای خصوصی تیتر میدهد: " نگاه جنجالی به ورود پولهای مشکوک به سینما"!!
این در حالی ست که در این مملکت نهادهای نظارتی بسیاری مشغول به کارند و من و شما شرعا، عرفا، قانونا و اخلاقاً اجازه نداریم در رسانه آبروی افراد را به مخاطره اندازیم. به نظرم استراتژی آن اتاق فکر روشن است: "خالیتر شدن جیب فرهنگ و هنر در روزهایی که خزانه دولت زمین گیر احتیاجات روزمره مردم است و هنرمندان گرفتار بیکاری دامنه دار. "
به نظرم خوشبختانه در روزهای اخیر اظهار نظرهایی شده که تأیید کننده بخشی از گمانههایی ست که پیشتر طرح کردم و جامعه هنری میتواند با تحلیل محتوا به این اتاق فکر مرموز نور بیاندازد.
سه: سیدرضا میرکریمی در مواجهه با اتهام ورود پول مشکوک به فیلمش میگوید: " قصه اصلاً این نیست که منابع فیلم از کجا تهیه شده یا در این فیلم چقدر هزینه شده است. قصه این است که یک جریان و جمع محدودی ده، پانزده سال است سینمای ایران را در اختیار خود گرفتهاند و با فیلمهای بسیار سخیف چرخه ساخت تا اکران را در اختیار خود گرفتند و به محض آنکه احساس خطر میکنند، فرد را تهدید میکنند و به او تهمت میزنند و میپرسند که این پولهایت از کجا آمده و دستمزدهای نجومی به بازیگران دادهاید این در حالی است که هیچوقت از خودشان سوال نمیشود… "
نکتهای که محمدصادق رنجکشان، سرمایهگذار نوآمده و موفق تئاتر بینوایان و دو فیلم تحسین شده " متری شیش و نیم "و" سرخپوست" هم بدان اشاره میکند: " عمده مطالبی که هر از گاهی در رابطه با اینجانب در بعضی از سایتها و رسانههای مجازی عنوان میشود مربوط به افراد معلومالحالی است که در جایگاه تهیهکنندگی یا نویسندگی یا هر مورد دیگری در این چند سال اخیر توفیقی در سینما حاصل نکرده و بدون سند و مدرک بوده و بنا به همین دلایل نتوانستیم با هم همکاری داشته باشیم، لذا اقدام به نشر اکاذیب میکنند. البته لازم به ذکر است که قالب این افراد به دلیل تفکرات منفی خود سالهاست هیچگونه فعالیت هنری نداشته و به گفته خیلی از اهالی سینما صرفاً به اصطلاح چوب لای چرخ دیگران میکنند و نگذاریم حسادتهای فردی از توسعه فیلمسازی در کشور جلوگیری کند."
از سر اتفاق، شخص آقای رنجکشان بهترین مثال برای جهتگیری هدفمند اتاق فکر اشاره شده است، او چهره شناخته شده صنعت گردشگری است و در سالهای اخیر بارها از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری حائز رتبه برتر شده است؛ حتماً در سه دهه فعالیت طراز اول او در شغلش همه مراکز نظارتی و مالیاتی او را رصد کردهاند و… چرا تا شخصی مانند او که صاحب شناسنامه مالی در دسترس است وارد سرمایهگذاری هنری میشود، باید آماج حملات عجیب غریب شود؟ پیداست که هدف فراری دادن سرمایههای نو از هنر است.
در همین راستا، چند روز پیش سازندگان فیلم سینمایی" غلامرضا تختی" در قالب یک بیانیه رسمی با ادبیاتی مشابه چنین نشانی را از پشت پرده اشاعه شایعه ورود پول مشکوک به هنر ارائه دادهاند.
البته به زعم من این تنها یکی از سرشاخههای ناامن سازی فضای فرهنگ و هنر است و دسته نامبرده آگاهانه یا ناآگاهانه در زمین اتاق فکر بالادستی بازی میکنند. اتاق فکری که در پی تحدید فضای هنر است و " فیلم کوتاهی از یک تئاتر، عکسهایی از تئاتر دیگر و تصاویری از نمایشگاهی که هر کدام طی سه، هشت و پنج سال قبل اجرا و برگزار شدهاند، به نام تئاترهای روی صحنه و نمایشگاه در حال برگزاری در رسانهها منتشر میکند." از این رو تسریشائبه پولشویی در هنر یکی از دستور کارهایش است.
چهار: همچنان مینویسم: " روزنامهنگاری هستم که نیت خوانی بلد نیست، و به طبع علم غیب هم ندارم مردم ثروت شأن را از کجا درآوردهاند، مطمئن هم نیستم پول مشکوک وارد هنر شده یا نشده، آیا از دیروزها و دیرسالها بوده یا همین پنج شش ماه اخیر ناگهان به حساب هنر واریز شده؛ اما مثل شما معتقدم نباید بدون سند دیگران را قضاوت کرد. بد اخلاقیهای این روزها را دامن نزنیم، اگر کسی مدرکی دارد به قول دبیر جشنواره فیلم فجر به جای اتهام خشک و خالی در رسانهها، قوه قضائیه را مطلع کند...
از این منظر است که معتقدم طراحان نشسته در اتاق فکر، کارشان را خوب بلدند و در روزهایی که تنها راه زنده داشت هنر، جلب سرمایه گذاری بخش خصوصی ست با ناامن سازی فضا، سرمایهها را فراری میدهند و به جیب سرانه فرهنگی کشور دستبرد میزنند. کاش در این روزگار وانفسا، جامعه هنری دقت و هوشمندی بیشتری به خرج دهد. به قول وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که در محاصره پرسشهایی درباره احتمال وجود پولشویی در هنر گفته است: " در عین حساسیت و احساس مسئولیت نسبت به این مسائل از بزرگنمایی و اغراق در هر حوزهای جلوگیری کنیم که نه تنها کمککننده نیست بلکه میتواند خطرناک باشد."