یادداشت|وضع مالیات بر ارزش افزوده در امارات، علیه مبادلات ارزی ایران
اقتصادی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - اعمال مالیات بر ارزش افزوده در امارات متحده عربی، لزوما برای مقابله با ایران نبوده است اما اجرای این رویه در ترکیب با استقرار سی تی اف تی و اوفک در دبی توان تحریمی آمریکا را ارتقا میبخشد.
تبسم مهر - اعمال مالیات بر ارزش افزوده در امارات متحده عربی، لزوما برای مقابله با ایران نبوده است اما اجرای این رویه در ترکیب با استقرار سی تی اف تی و اوفک در دبی توان تحریمی آمریکا را ارتقا میبخشد.
- اخبار اقتصادی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، تشدید مجدد تحریمها توسط آمریکا گام به گام و مبتنی بر واکنش یا عدم واکنش ایران در هر مرحله بوده است و بطور مثال روند اعمال تحریم کاتسا موید این موضوع است. لازم است تاکید کنیم که منظور از "تحریم" صرفا یک مصوبه مجلسین امریکا یا یک فرمان اجرایی رییس جمهور آمریکا با هدف رسمی تخریب اقتصاد ایران نیست. چه بسا قانونی توسط کشوری دیگر اجرا شود و هدف رسمی آن هم تخریب اقتصاد ایران نباشد، اما در ترکیب با زیر ساخت تحریم قوت آن را دو چندان کند.
بهترین مثال در این زمینه اعمال مالیات بر ارزش افزوده در امارات متحده عربی است. این قانون با هدف اعلامی تخریب اقتصاد ایران اعمال نشده اما قانون گذار در ابوظبی به نیکی میدانسته که با اعمال این قانون جدای از اثرات درونی بر اقتصاد داخلی، اثرات جنبی مهمی بر اقتصاد سیاسی داخل امارات وجود خواهد داشت و نیز مهمترین بازنده خارجی آن اثرات جنبی، دولت ایران است.
مجددا تاکید میکنم که علت اعمال این رویه مالیاتی-اطلاعاتی لزوما مقابله با ایران نبوده است اما اجرای این رویه در ترکیب با استقرار سی تی اف تی و اوفک در دبی توان تحریمی آمریکا را جدا ارتقا میبخشد و گزندگی آن را بسیار بالا میبرد و این نکته ای است که قانون گذار اماراتی از آن به وضوح مطلع بوده است.
در این مورد هم با یک ساختار مرحله ای مواجهیم. ابتدا در سال 2016 و در حضور سران شورای همکاری خلیج فارس، خانم کریستین لاگارد اجرای این جنس مالیات را به سران پیشنهاد میکند. در سال 2017 در یک روند عمدا بطئی، امارات با صحنه گردانی ابوظبی قبل از سایر اعضا زیر ساخت و ثبت نام این نوع مالیات را کلید میزند و در اول ژانویه 2018 این مالیات اعمال میشود. اثر رویه اطلاعاتی اعمال VAT فورا خود را در افزایش صرف ریسک عملکرد صرافیها و محدود شدن تعداد حسابهای فعال صرافان ایرانی مستقر در دبی نشان داد. در همه این مراحل "واکنش" ایران به عنوان مهمترین" دولت" ای که از این فرایند آسیب میدید، دقیقا همان "هیچ" بود.
سوالی که در این بخش از این نوشتار طولانی مایلم مطرح شود این است:" منظور از واکنش چیست؟"
همچنین ممکن است به ذهن مخاطب محترم آمده باشد که " آیا علت اصلی این واکنش نشان ندادن این نیست که اصلا نمیتوانیم واکنشی نشان دهیم؟"
اندازه اقتصاد ایران در جهان معلوم است. اثر گذاری آن بر اقتصاد دنیا اندک و سهم آن از بازار نفت هم با اما و اگرهایی قابل پوشاندن توسط سایر رقباست. بگذارید صریحتر بگویم کشوری که به قول رییس جمهورش مشکلاتی در حد کنجاله و ذرت دارد اساسا واکنش ویژه و موثری آن هم در حوزه اقتصاد میتواند نشان دهد؟ پاسخی که بر آنم خواننده محترم را تا پایان این مجموعه نوشتار با آن هم دل کنم آن است که : بله، واکنش نشان دادن هم ممکن و هم حیاتی است.
برای رسیدن به نتیجه در ادامه علل واکنش نشان ندادن ایران تا این لحظه ( با تاکید بر بعد اقتصادی) بیشتر تشریح میشود تا ببینم این علل ذاتی است یا عارضی؟ قطعی است یا چاره پذیر؟
برای واکنش نشان دادن سه پیش نیاز ضروری وجود دارد.
1️" باید اگاه باشید که کنشی بر علیه شما در حال انجام است."
2️"شما باید تمایل به نشان دادن واکنش داشته باشید."
3️"شما باید توان واکنش نشان دادن داشته باشید."
این سه لایه اگر چه بر هم کنش دارند اما هر یک وزنی مستقل در نتیجه نهایی دارا هستند.همچنین دارای تقدم و تاخر زمانی هستند( ولو از جنس کسری از ثانیه) و اگر پیش شرط اول فراهم نباشد اساسا بررسی دو پیش شرط بعدی بلا موضوع است.
*مجید شاکری
انتهای پیام/