آیت اللهی تشریح کرد:
تفاوت فلسفه دین تحلیلی با فلسفه دین قاره ای چیست؟
دینی و مذهبی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - رئیس انجمن علمی فلسفه دین ایران گفت: در فلسفه دین تحلیلی بیشتر صدق مطابقت مهم است و در فلسفه دین قاره ای بحث انسجام بیشتر اهمیت دارد.
تبسم مهر - رئیس انجمن علمی فلسفه دین ایران گفت: در فلسفه دین تحلیلی بیشتر صدق مطابقت مهم است و در فلسفه دین قاره ای بحث انسجام بیشتر اهمیت دارد.
به گزارش خبرنگار مهر ، نخستین روز از هفتمین همایش بین المللی «فلسفه دین معاصر» صبح امروز 9 بهمن ماه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی به همت انجمن علمی فلسفه دین ایران و گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی برگزار شد.
در بخش اول سخنرانیها در سالن فارابی با موضوع «فلسفه دین تطبیقی» حمیدرضا آیت اللهی گفت: در فلسفه قاره ای تحرک جدیدی برای نگاه به فلسفه دین به وجود آمده است. فلسفه دین در فلسفههای قاره ای جایی نداشت و در سنت فلسفه تحلیلی رشد و نمو پیدا کرد. در حوزه آنگلوساکسون آن را بیشتر میبینیم یعنی انگلستان و ادامه دهنده آن آمریکا. با این تلقی جدید که در فلسفه دین به وجود آمده باید آشنا شویم. پیرامون موضوع مقایسه بین فلسفه دین تحلیلی و فلسفه دین قاره ای و علل اوج گیری فلسفه دین قاره ای صحبت خواهم کرد. اگرچه هنوز در میان این حوزهها گفتگویی شکل نگرفته است.
رئیس انجمن علمی فلسفه دین ایران افزود: در فلسفه دین تحلیلی بررسی صدق و کذب گزارههای دینی کار اصلی است و این صدق و کذب به بیان و اهمیت استدلال راجع است. این استدلال عقلی، تجربی، تاریخی و به صورتهای مختلف میتواند باشد. در تحول فلسفه تحلیلی این مسائلی که در زمینه دین داشتیم در معرض نقد و ارزیابی نحلههای فلسفه تحلیلی قرار میگرفت. مثلاً اگر در دورانی، معناداری مهم میشد، میبینیم در همین زمان در فلسفه دین هم معناداری گزارههای دینی اهمیت پیدا میکرد یا در 1980 تدریجاً میبینیم که بحث پلورالیسم دینی شروع میشود.
وی سپس گفت: حدود 10 الی 15 سال است که تحرک خوبی در فلسفه تحلیلی نمیبینیم و کمتر میبینیم کسانی را که ایدههای نویی مثل پلنتینگا و سوئین برن داشته باشند. در سالهای اخیر بحث فلسفه دین قاره ای به طور جدی در اروپا مطرح شد. نحله هایی از فمینیستها را نیز در این حوزه میبینیم. در الهیات پست مدرن هم حدود 20 الی 30 سال است که در این زمینه دارد کار میشود. همچنین در فلسفه تاریخی هم این مطلب را میبینیم. نگاههای هرمنوتیکی به دین هم در فلسفه قاره ای دیده میشود.
حمیدرضا آیت اللهی اضافه کرد: چه مشکل و کمبودی در فلسفه تحلیلی بود که در فلسفه دین قاره ای باید مطرح شود و ضرورت فلسفه دین قاره ای را به ما نشان میدهد؟ فلسفه دین تحلیلی با استدلال و اثبات گزارههای دینی سر و کار دارند، اما وقتی از گزارههای دینی صحبت میکنید از عناصر دینی صحبت میکنید؛ مثل خدا، تجربه دینی و ... و سپس استدلال میکنید. یکی از مشکلاتی که در فلسفه باید حل کنید، مشکلات تصدیقی نیست، بلکه مشکلات تصوری است. چون مشکلات تصدیقی را با استدلال میتوانیم حل کنیم، اما گاهی در استدلال با این مواجه هستیم که تک تک مفاهیمی که در این استدلال به کار رفته به چه معناست.
وی همچنین عنوان کرد: به نظر بنده فلسفه دین قاره ای به نظر خودش کمبودهای تفکر غربی در زمینه تصورات دینی را دارد بسط میدهد. در صورتی که در فلسفه دین قاره ای بیشتر استدلالها مطرح بود. لذا نگاههای جدید به دین را فلسفه دین قاره ای میبینید. وقتی نیچه میگوید خدا مرده علی رغم ظاهر آن که از مرگ دین صحبت میکند رفته رفته میبینیم که الهیات مرگ خدا شکل میگیرد. مفاهیم مدرن دینی، ما را میان الحاد و دین داری مخیر میکند، اما آیا میتوانیم از این دوگانه نگری که پاشنه آشیل فلسفه غرب است بیرون بیاییم؟ فیلسوفان پست مدرن سعی در ارائه راه میانه ای داشتند که هم از سکولاریسم جدا شوند و هم تفکر دینی سنتی را نپذیرفته باشند.
حمیدرضا آیت اللهی افزود: دریدا موضوع را این گونه کاهش داد که مفاهیمی مثل مغفرت، رحمت و ... در دین وجود دارد و به این عناصر باید توجه کنیم به جای توجه به بودن یا نبودن خدا. لذا عنوان خدا بدون وجود را میبینید یا مفهوم امر الوهی. در نتیجه تفسیرهای جدیدی از دین جای خودش را باز میکند؛ معانی استعلا، حلول و ... که در فلسفه دین قاره ای باید راجع به آن صحبت کرد. نگاهی مردانه به خدا و زدودن این نگاه در تفکر غربی جای بحث دارد. این مباحث مربوط به مباحث تصدیقی نیست.
وی در انتها خاطرنشان کرد: فلسفه میان فرهنگی در اروپا در حال حاضر بسیار فعال است. سال گذشته تفاوت آن را با فلسفه دین قاره ای گفتم. باید از این به بعد فعالیتهای مان در حوزه فلسفه دین از صرف استدلال بیرون بیاید و به سمت مفاهیمی برویم که در فلسفه قاره ای در حال طرح است. در فلسفه دین تحلیلی بیشتر صدق مطابقت مهم است و در فلسفه دین قاره ای بحث انسجام بیشتر اهمیت دارد. کم و بیش ترجمه هایی از فلسفه دین قاره ای انجام گرفته است. این حیطه هم در اروپا و هم در جامعه ما جدید است. یادمان باشد نوع دیگری باید با اینها مواجه شد و نوع مواجهه ای که در فلسفه دین تحلیلی داشتیم، نمیتواند در این حیطه مناسب باشد. فلسفه دین در نحلههای تحلیلی و اروپایی نشاطی که در میان ما است را دیگر ندارد و زمینه کار برای متفکران ایرانی در این حوزه بسیار مهیاست و امیدوارم به این حوزه ورود کنیم و نوآوری داشته باشیم.