ابراهیم فیاض در گفتگو با مهر:
سند الگوی پیشرفت، راهبردی نیست/ توسعه یا عُمران؟ مسأله این است
دینی و مذهبی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - ابراهیم فیاض با بیان اینکه سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، بر اساس جامعه شناسی و علوم غربی طراحی شده و راهبردی نیست، گفت: علوم انسانی اسلامی بر اساس علم عُمران است، نه توسعه و پیشرفت.
تبسم مهر - ابراهیم فیاض با بیان اینکه سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، بر اساس جامعه شناسی و علوم غربی طراحی شده و راهبردی نیست، گفت: علوم انسانی اسلامی بر اساس علم عُمران است، نه توسعه و پیشرفت.
ابراهیم فیاض، استاد مردم شناسی دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و نقایص آن نسبت به نگاه اسلامی و قرآنی به مفهوم پیشرفت، به ارائه دیدگاههای خود پرداخت که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر میگذرانید؛
ابراهیم فیاض گفت: هر نظام دانشی یک غایت دارد و بر طبق آن تعریف میشود. مثلاً علوم انسانی اروپایی، پیشرفت محور است. علوم انسانی آمریکایی میخواهد به توسعه برسد و پیشرفت اروپایی را قبول ندارد و بر آن نقد دارد و بعد از جنگ جهانی دوم به سمت مقوله توسعه ( Development ) رفتند. کسانی همچون آقای هاشمی رفسنجانی در کشور ما به دنبال این غایت بودند. اگر ما صحبت از علوم انسانی اسلامی و دانشگاه اسلامی میکنیم، مهمترین نکته این است که مشخص کنیم به چه میخواهیم برسیم. این که تمام دانشگاههای ما ISI برایشان مهم است به معنای حاکم بودن علوم انسانی آمریکایی بر دانشگاههای ایران است.
استاد مردم شناسی دانشگاه تهران افزود: ما آمدیم و این را مطرح کردیم که ما نه رویکرد اروپایی را قبول داریم و نه آمریکایی. در قرآن میفرماید: هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا. در این آیه هم به انسان شناسی اشاره شده و هم به عمران. عمران در فارسی به معنای آبادی است که میشود مفهوم غایی علوم انسانی اسلامی. الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، بر اساس رویکرد اروپایی است و ربطی به اسلام ندارد. اگر بگوییم پیشرفت، یعنی بر اساس تئوری سیاسی دولت- ملت ( Nation-State ) داریم صحبت میکنیم. تمام فیلسوفان اروپایی از دکارت تا هگل، کانت و ... از مفهوم دولت- ملت صحبت کردند.
در دعای عهد آن جا که میگوید وَاعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَک وَ أَحْی بِهِ عِبَادَک یعنی خدایا به وسیله امام زمان (عج) آبادی و عمران را به وجود بیاور و بنده هایت را زنده کن. حال آن که در پیشرفت و توسعه انسان میمیرد وی ادامه داد: بعد از رنساس هم اینها کلیسا را رها کردند و به طرف دولت پادشاهی رفتند و امپراتوریهای مختلفی را شکل دادند که منجر به جنگهای بسیار و کشتارهای چند صد میلیونی شد. بوش پدر و پسرش هم میخواستند همین مسیر را طی کنند و امپراتوری جهانی شکل دهند که در نهایت شکست خوردند و به این بدبختی که امروز میبینید دچار شده اند. شعار دولت- ملت و ملی گرایی برای ما هم مهم بوده و سپس به سمت رمانتیسم و حماسه ملی گرایی و مسابقه بر سر پیشرفت و آن را به رخ همسایگان کشیدن، حرکت کردیم.
ابراهیم فیاض در ادامه گفت: پیشرفت اروپایی کاری به علوم انسانی نداشت و مبنای خود را بر تکنولوژی قرار میداد و رویکرد تجربی، محور آن است. حتی به جامعه شناسی ابتدا میگفتند فیزیک اجتماعی. فیزیک یک دینامیک دارد و یک استاتیک و بر این اساس گفتند جوامع نیز همین گونه هستند یا پویا و در حال حرکت اند و یا دچار سکون و ثبات اند. در توسعه آمریکایی این را قبول نداشتند و رفاه را مطرح کردند. آمریکا کشوری بزرگ بود و اطرافش را اقیانوس فرا گرفته بود. توسعه به این معناست که جامعه باید وسعت پیدا کند. این رویکرد به پراگماتیسم یعنی عمل گرایی منجر شد. فلسفه پیشرفت را تبدیل به فلسفه ای تجربی و بدون آرمان و هدف کردند و زندگی را رفاه معنا کردند.
وی خاطرنشان کرد: بعد از دوران پیشرفت گرایی اروپاییان و جنگهای متعددی که با هم انجام دادند و نتیجه آن کشتار بسیار و نابودی شد، توسعه مطرح شد که توجه به زندگی روزمره، بدون توجه به حماسه و ملی گرایی و ... محورهای آن بود. در نهایت به این هدف رسیدند که آمریکا باید پیشرفت کند و دیگران باید نابود شوند. سخنرانی بوش پسر در کنگره آمریکا را به یاد داریم که گفت هر که با ما نیست علیه ماست.
علوم انسانی اسلامی باید به عمران و آبادی بینجامد و نه به توسعه یا پیشرفت، ابن خلدون این را خوب فهمیده است که حکم اسلامی، عمران است و علوم اجتماعی اسلامی هم که منجر به عمران میشود، نامش میشود علم عمران؛ یعنی علم آبادی، پس علوم انسانی اسلامی که مطرح میشود، باید بر اساس علم عمران باشد ابراهیم فیاض افزود: اما در مفهوم عمران و آبادی علاوه بر این که به زندگی روزمره به شدت توجه میشود، به انسان هم توجه میشود. مشکلی که در پیشرفت اروپایی و در توسعه آمریکایی وجود دارد، این است که از انسان غافل میشوند. انسان را از خود بیگانه، از طبیعت بیگانه، بیگانه از دیگران و دچار بیگانگی مطلق و گسترده کردند. اما در اسلام این گونه نگاه نمیشود. در بحث "وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا" و مباحث مربوط به مهدویت و ... این را شاهد هستیم. درباره امام، بحث انحرافی انسان کامل را مطرح کردند، در صورتی که باید همان تعبیر امام را به کار برد. آدم میتواند هم اسماء را یاد بگیرد و هم آنها را بیان کند. بیان به بُعد ارتباطی اسماء اشاره دارد و بعد، وارد عمران و آبادی میشود که بحثی بسیار جدی است.
وی همچنین گفت: وقتی میگوید "کلها" یعنی هیچ نقصانی در آن نیست. از طرفی به بیگانگی منجر نمیشود، چون محور آن انسان و امام است. درباره مهدویت هم این را میبینیم. در دعای عهد آن جا که میگوید "وَاعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَک وَ أَحْی بِهِ عِبَادَک" یعنی خدایا به وسیله امام زمان(عج) آبادی و عمران را به وجود بیاور و بنده هایت را زنده کن. حال آن که در پیشرفت و توسعه انسان میمیرد. بحرانهای انسان شناختی از جمله بحران هویت، افسردگی، خودکشی، طلاق، فاصله طبقاتی و ... نتیجه این رویکرد است. در جامعه خودمان هم به نسبت حاکم شدن توسعه و پیشرفت غربی، فروپاشی جامعه را شاهد هستیم.
ابراهیم فیاض تأکید کرد: ما میگوییم علوم انسانی اسلامی باید به عمران و آبادی بینجامد و نه به توسعه یا پیشرفت. حالا آمدیم گفتیم عدالت و پیشرفت. این در واقع همان عمران و آبادی است که مهمترین مقوله آن بحث عدالت است. در قرآن بلافاصله بعد از صحبت کردن راجع به "وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا" راجع به عدالت صحبت میکند که مبنای آن عمران و آبادی است. آن هم عدالتی که به انسان بر میگردد. این عدالت به معنای عدالت سوسیالیستی و حزبی و اجتماعی نیست. عدالتی است که ابتدای آن عدالت فردی است که به آن تقوا میگوییم و سپس عدالت اجتماعی را بر آن بنا میکنیم. مکانیزم این مسأله به فطرت بر میگردد که حسن و قبح عقلی را در این باره علمای ما اشاره کرده اند.
سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یک سند رمانتیک است. همه ارزشها در آن است اما ساختار ندارد. یک شعر رمانتیک درباره پیشرفت است. از همین الان شکستش را میتوان پیش بینی کرد. مانند یک شب شعر صرفاً برای لذت بردن است و هیچ راهبردی در آن نیست. این سند نه راهبردی است و نه کاربردی. یک تقلید ناقص است که متأسفانه بر اساس جامعه شناسی و علوم غربی طراحی شده و تنها مقداری لعاب اسلامی به آن زده شده است
وی با بیان این که عدالت بر مبنای فطرت بنا میشود، گفت: مبنای عدالت از دید ما انسان است و از فطرت شروع میشود. مردم با فطرت شان عدالت و ظلم را تشخیص میدهند. در بعد اجتماعی هم حکمت و مصلحت ارکان این نوع عدالت است. یک حکومت آهنین مانند حکومتهای کمونیستی از آن بیرون نمیآید. نه حکومت استالینی و نه ناپلئونی و نه نظام بردگی که آمریکاییها بر سر سرخ پوستها و آفریقاییها آوردند. ما حسن و قبح عقلی بر مبنای فطرت را مطرح میکنیم و در بعد اجتماعی به حکمت میرسیم و عدالت اجتماعی را بر حکمت بنا میکنیم.
فیاض اضافه کرد: مهمترین مقوله حکمت، عقل عملی است که ریشه در حسن و قبح عقلی دارد و بر اساس آن یک عدالت اجتماعی ایجاد میشود که آهنین نیست و مصلح محور است. دو اذن دخول در مفاتیح الجنان داریم که در آن جا میگوید ائمه ما باعث حفظ نظام اجتماعی اند. حفظ نظام اجتماعی بر تمام احکام مقدم است. وارد و مورود است و حتی حاکم و محکوم هم نیست. در حاکم و محکوم، حکم برداشته میشود، اما در وارد و مورود موضوع حکم هم برداشته میشود و نه تنها حکم و احکام اولیه محسوب میشود و نه ثانویه.
وی سپس گفت: در نظام اسلامی ساختار ولایت فقیه و تشخیص مصلحت را داریم که بر محور حکمت و عدالت و مصلحت است. در نتیجه یک چنین ساختاری فروپاشی اجتماعی، از خود بیگانگی اجتماعی، بحرانهای سیاسی و اجتماعی و ... رخ نخواهد داد. البته این مباحث مفصل است و فرصت بیشتری میطلبد. ابن خلدون این را خوب فهمیده است که حکم اسلامی، عمران است و علوم اجتماعی اسلامی هم که منجر به عمران میشود، نامش میشود علم عمران؛ یعنی علم آبادی. پس علوم انسانی اسلامی که مطرح میشود، بر اساس علم عمران باید باشد. ویکوی ایتالیایی بحث علم عمران ابن خلدون را میگیرد و تاریخ نگاری جدید را مطرح میکند و این نگاه وارد اروپا شد و در نهایت به جامعه شناسی تبدیل شد.
فیاض افزود: سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یک سند رمانتیک است. همه ارزشها در آن هست، اما ساختار ندارد. این سند یک شعر رمانتیک درباره پیشرفت است. از همین الان شکستش را میتوان پیش بینی کرد. مانند یک شب شعر صرفاً برای لذت بردن میماند و هیچ راهبردی در آن نیست. این سند نه راهبردی است و نه کاربردی. یک تقلید ناقص است که متأسفانه بر اساس جامعه شناسی و علوم غربی طراحی شده و تنها مقداری لعاب اسلامی به آن زده شده است. ساختار و فلسفه آن با این مبنایی که درباره آن صحبت کردم کلاً متفاوت است. به همین دلیل علی رغم درخواستها در آن مشارکت نکردم. با این که مرکز آنها رو به روی دانشکده ماست. کسانی در آن مشارکت دارند که اساساً ارتباطی با این بحثها نداشته اند. اینها کسانی بوده اند که بر روی توسعه غربی کار کرده اند.