نشنال اینترست بررسی کرد؛
ایران ریشه مشکلات منطقه نیست/ چرا پمپئو به عربستان نگاه نمیکند!
بین الملل
بزرگنمایی:
تبسم مهر - یک سایت آمریکایی در تحلیلی نوشت: پمپئو ممکن است فکر کند دلیل مشکلات منطقه نبود رهبری آمریکا یا ماجراجویی ایران است، ولی اشتباه میکند.
تبسم مهر - یک سایت آمریکایی در تحلیلی نوشت: پمپئو ممکن است فکر کند دلیل مشکلات منطقه نبود رهبری آمریکا یا ماجراجویی ایران است، ولی اشتباه میکند.
خبرگزاری مهر - گروه بین الملل : سایت امریکایی «نشنال اینترست» در تحلیلی به قلم «دنیل دیپتریس» به بررسی نقش آمریکا در حل ناآرامیهای خاورمیانه پرداخته است که ترجمه متن آن در ادامه آمده است.
«دانیل دیپتریس» عضو سازمان اولویتهای دفاعی آمریکا است. این سازمان سازمانی بی طرف در زمینه سیاست خارجی آمریکاست و تمرکز آن بر گسترش امنیت، ثبات و صلح است.
سفر هشت روزه «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا به خاورمیانه که در طی آن به اردن و پس از آن به عمان سفر کرد -قبل از به نتیجه رسیدن در عمان- به دستور دولت ترامپ در قالب یک تور پیام رسان به کار خود ادامه داد. در هفتههای اخیر پس از آن که دولت ترامپ اعلام کرد ظرف چند ماه سوریه را ترک خواهد کرد پمپئو قسمت عمده ای از سفر خود را صرف این کرد که رهبران عرب را مطمئن سازد که نفوذ واشنگتن در منطقه به عنوان عاملی فعال ادامه خواهد داشت.
طبق معمول وزرای خارجه آمریکا که در خارج از آمریکا سخنرانی میکنند اظهارات پمپئو پر از لطیفه و اظهارات پیچیده بود که تنها یک آمریکایی واقعی برجسته ممکن است دوست داشته باشد. او از آمریکا به عنوان «نیرویی برای نیکی» در منطقه یاد کرد که تمایل و آمادگی آن را دارد که در بحرانها در کنار متحدان خود پایداری کند.
واژههای امیدوار کننده آمریکاییها خوشبختی آفرینند هر چند چیز زیادی درباره اینکه چگونه آمریکا آنچه را باید برای آن که دوباره یک دهه دیگر در ریگهای روان خاورمیانه گرفتار نشود آموخته است به ما نمیگوید.
در واقع بر اساس آنچه پمپئو میگوید واشنگتن نه تنها نتوانسته بیاموزد و خود را وفق دهد بلکه به گونه ای خطرناک نزدیک است برداشتهای اشتباه خود را تکرار کند. در جریان سفر وزیر امور خارجه آمریکا، پمپئو، دستگاههای خط دهنده به سیاست خارجی آمریکا دلیل اینکه چرا خاورمیانه چنین گرفتار خشونت، رقابت و ازهم گسیختگی است را اشتباه مشخص کرده اند.
پمپئو ممکن است فکر کند دلیل مشکلات منطقه نبود رهبری آمریکا یا ماجراجویی ایران است، ولی اشتباه میکند؛ اگر کسی میخواهد توضیحی برای پیچیدگی سیاست خاورمیانه بداند برای یافتن پاسخ تنها باید نگاهی به دولتهای منطقه بیندازد.
تهران ثابت کرده است که یک بازیگردان حرفه ای برای دستیابی به اهداف خویش است، کشوری که رهبری آن در اینکه چگونه از اشتباهات رقیب خود در زمینه جغرافیای سیاسی به نفع خود استفاده کند استاد است.
پمپئو آنقدر نگران سیاست خارجی ایران است که او و همکارانش از اروپا، آسیا، خاورمیانه و آفریقا 13 و 14 فوریه در لهستان جمع خواهند شد تا استراتژیهای موثر برای تغییر رفتار ایران را مورد بحث قرار دهند.
دولت ترامپ، ایران را عامل همه مشکلات منطقه میداند در صورتی که این تحلیل درست نیست.
برای مثال عربستان. به طور سنتی عربستان از سیاست حمایتی (سیاستی که اجازه میدهد به روشنی از کمک مالی و سرمایه گذاری بین کشورها در جهت اهداف سیاسی خود استفاده شود) به عنوان سیاست خارجی استفاده میکند، استراتژی که از طریق آن سران سعودی پشت صحنه به عنوان تامین کننده منبع مالی نیروهایی هستند که دستورات آنها را اجرا میکنند.
همه اینها تا زمانی ادامه داشت که محمد بن سلمان، فرزند محبوب شاه سلمان در سال 2015 وزیر دفاع آن کشور شد. در حالی که او تنها کمی با پادشاهی فاصله دارد با انجام یک سری اقدامات اشتباه عربستان را در آسیبها و دخالتهای اشتباهی گرفتار کرده است.
اگر عربستان سعودی در خاورمیانه یک نمونه بود امروز ریاض مانند قدرتی است که حتی نمیتواند یک تیر را مستقیم شلیک کند.
عربستان سعودی با انجام اقداماتی از جمله ربودن و اجبار به استعفای نخست وزیر لبنان (از زمان کناره گیری) و تحریم اقتصادی قطر تا کمپین نظامی در یمن - عدم تشخیص درست، چهل و دو ماه بمباران که فضا را برای تروریستها در یمن باز کرد (اگر نخواهیم به آنچه سازمان ملل از آن به عنوان بدترین فاجعه حقوق بشر یاد میکند اشاره کنیم)- منطقه را بی ثبات کرده است.
فرقه گرایی (sectarianism) که پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 به وجود آمد مانند بیماری واگیرداری در خاورمیانه ادامه یافت و دستاویزی شد تا دولتها برای درخشش بیشتر نسبت به رقیبانشان از آن سود جویند. به جز در موارد نادری هدایت امور در منطقه توسط آمریکا به اندازه قبل بی تاثیر بوده است.
پمپئو برخی از این موارد را مورد بحث قرار داد ولی آنچه نتوانست به همکاران خود در پایتختهای مختلف جهان عرب انتقال دهد این بود که به عنوان یک خارجی که منافع ملی و امنیتی بسیار محدودی در این منطقه دارد آمریکا نه صبر، نه زمان و اگر صریح بخواهیم بگوییم نه توانایی حل این مسائل را دارد.
آمریکا برای کوه تیره و تاری که تنها سیاستمداران منطقه میتوانند برآوردش کنند نمیتواند با قالبهای شیرینی پزی ساخت آمریکا راه حل ارائه کند.
هم دولتهای دموکرات و هم جمهوری خواه بر این باورند که راه حل بسیاری از مسائل منطقه جایی در دولت نهفته است. اگر پیشگامان سیاست خارجی آمریکا با دقت لازم نگاه کنند فرمول جادویی را که خاورمیانه را به آرمانشهری با صلح، آرامش و دموکراسی شکوفا تبدیل کرده خواهند یافت.
هفده سال اخیر در آرایش صدها هزار نیروی آمریکا که انتهایی هم ندارد تریلیونها دلار از پولی که از راه مالیات به دست میآمد را مصرف کرد، ماموریتهای بی سرانجامی که در اهمیت آن تردید وجود دارد بهترین گواه این است که این فرضیه هم کاملا اشتباه است و هم پیامدهای منفی دارد.
مطمئنا مردم آمریکا نیز این طور فکر میکنند. یک تحقیق جدید انجام شده در موسسه چارلز کُچ (Charles Koch) نشان میدهد آمریکاییها معتقدند که دیگر ماندن نیروهای نظامی آمریکا در منطقه هایی که دچار درگیری هستند برای متوقف کردن آنها بی فایده است.
آنها به طور فزاینده ای توسط ملت دچار اضطراب میشوند که مسئولیت آمریکا این است که فرشته محافظ خاورمیانه شود یا اینکه سربازی آمریکایی از شهر بولینگ گرین ایالت کنتاکی باید به اتاقکی در مرز سوریه و اردن فرستاده شود.
شما ممکن است آمریکاییها را به خاطر ناامید شدن و دچار ابهام بودن گناهکار بدانید ولی آنها معتقدند این بهترین تصویری بوده که Beltway (نهادی سیاسی در واشنگتن متشکل کارفرمایانِ فدرال، لابی داران، مشاوران و مفسران رسانه ای) توانسته ارائه دهد.
در میان دست دادنها، سخنرانیها و عکسها پمپئو یک فرصت طلایی را از دست داد، فرصتی که در آن میتوانست پیامی را که دولت میبایست به سران عرب بگوید به آنها برساند: تا زمانی که آمریکا در منطقه به ایفای نقش ادامه میدهد تنها چیزی که تضمین میشود این است که فقط منافع ملی و امنیتی آمریکا تامین میشوند و این منافع که نسبتا کم هم هستند عبارتند از: محافظت کشور آمریکا از تروریسم، جلوگیری از چیرگی یک قدرت هژمونیک در سیاست منطقه و اینکه بازار نفت را برای مصرف کننده آمریکایی با ثبات نگه دارند.
هنگامی که منافع دیگر کشورها با منافع آمریکا همخوانی دارد آمریکا به سرعت از خود برنامههای واقع گرایانه و قابل انعطاف نشان میدهد ولی در غیر این صورت سران عرب نباید انتظار کمک و حمایت بی قید و شرط آمریکا را داشته باشند.
این الگو در مورد ترامپ نیز به خوبی صادق است ولی به نظر میرسد ممکن است به زودی کسی که این استراتژی در مورد او اعمال میشود خود او باشد.