ناصر فکوهی:
ناسیونالیسم بازمانده فاشیسم است/ تکثر فرهنگی و مدیریت تفاوت
دینی و مذهبی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - ناصر فکوهی گفت: ناسیونالیسم در اروپا و حتی آمریکا، برابر با گرایشهای راست افراطی فاشیستی است. در اروپا که فاشیسم را تجربه کرده، ناسیونالیسم بازمانده فاشیسم است.
تبسم مهر - ناصر فکوهی گفت: ناسیونالیسم در اروپا و حتی آمریکا، برابر با گرایشهای راست افراطی فاشیستی است. در اروپا که فاشیسم را تجربه کرده، ناسیونالیسم بازمانده فاشیسم است.
به گزارش خبرنگار مهر ، نشست ناسیونالیسم ایرانی: نگاهی به روایتهای کلاسیک متقدم و متاخر روز گذشته در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
ناصر فکوهی عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در این نشست گفت: واژه ناسیونالیسم و ملی گرایی به لحاظ سیستم ارزشی متفاوت است. در اروپا و حتی آمریکا، ناسیونالیسم برابر با گرایشهای راست افراطی فاشیستی است. در اروپا که فاشیسم را تجربه کرده، ناسیونالیسم بازمانده فاشیسم است. فرانسه و آلمان زیر لوای ناسیونالیسم در طول صدسال میلیونها نفر را به کشتن دادند.
وی ادامه داد: اینکه ما به ملی گرایی احتیاج داریم یا نه؛ بحث دیگری است. مفهوم دولت-ملت یکی از اشکال دولت است که در دوره خاصی و در مکانهای خاصی ظاهر شده است. اینکه این تیپ از دولت خود را اولین و آخرین شکل سازمان یافتگی بداند از نظر نظری و تاریخی غلط است. ضرورت ما این است که دولت ملی داشته باشیم و مفاهیمی مثل هویت ملی و... داشته باشیم. اینها با مفاهیمی که ما در فرهنگ مثل هویت فرهنگی و... داریم متفاوت اند. سیستمهای ملی گرایشات متاخر و ناپایدار هستند. با توجه به اینکه ما به ملی گرایی نیاز داریم میتوانیم بگوییم این ملی گرایی نباید در مفهوم ناسیونالیسم شکل بگیرد. چون ناسیونالیسم به معنی یکدست سازی است.
وی افزود: ما از صد سال پیش در کشوری که پیشینه یکسان سازی مرکزی ندارد، شروع کردیم ناسیونالیسم ملی مدل فرانسه را گرفته ایم. این مدل که عمدتاً مدلی بر اساس قوم کُشی، زبان کُشی و یکدست سازی فرهنگی است، بر این پهنه نه امروز و نه هرگز قابل تحقق نیست مگر اینکه تجزیه اتفاق بیفتد. اگر بخواهیم ایران باقی بماند مدل ژاکوبینی فرانسه را باید کنار بگذاریم.
فکوهی گفت: مدل فدرالی هم در ایران پاسخگو نیست. به این دلیل که سیستم ایران قدیمی است و اختلاط کاملا زیادی بین فرهنگها رخ داده است. ما باید مدل تکثر فرهنگی مبتنی بر مدیریت تفاوت را برگزینیم.
وی ادامه داد: در دوره پهلوی اول، مدل فرانسوی را گرفتند و مدل انقلاب هم برای آنها انقلاب کبیر فرانسه بود. در حالی که یک خشونت مرکزی در انقلاب فرانسه وجود داشت و قتل عامهای زیادی رخ داد تا سیستم ژاکوبینی جا بیفتد. صد سال است که در ایران تلاش شده این مدل در ایران جا بیفتد و هرگز پیاده نخواهد شد. دلایل این مسئله پهنههای بزرگ جمعیتی فرهنگی است که نه تنها در ایران بلکه موقعیت فرامرزی دارند. بنابراین در چنین حالتی مدل ژاکوبینی راه به جایی نمیبرد جز اینکه به تنشهای داخل ایران دامن بزند.
وی افزود: ناسیونالیسم ملی نه تنها نتوانسته کاری کند بلکه یک چرخه باخت باخت ایجاد کرده است و به ناسیونالیسمهای قومی دامن زده است. روشنفکران هر قوم در واکنش به دولت مرکزی، مدل آن را گرفته اند و یک مدل پیرامونی برای خود ساخته اند. این باعث شده به جای اینکه نخبگان، لمپنها را درست کنند بلکه اتفاق برعکسی رخ داده است. لذا به این شکل ما یک الگوی غلطی را از مرکز به پیرامون منتقل کردیم و یک تقابل تصنعی رخ داده است.
فکوهی گفت: ناسیونالیسمهای قومی چون میخواهند مدل ناسیونالیسمهای مرکزی را پیگیری کنند تکثرها را در خود از بین میبرند. مثلا زبان کردی یا فرهنگ کردی یک زبان یا یک فرهنگ نیست و میخواهند این را یکدست کنند. در مورد آذریها هم همینطور است. ادبیات پیرامونی در ایران، ملی گرایی قومی است و بر آن متمرکز هستند.
وی ادامه داد: ما سیاستی داریم که میتواند برد-برد باشد که سیاست تکثر فرهنگی و سیاست گذاری فرهنگی بر اساس مدیریت تفاوت است. این سیاست شانس بسیار بیشتری دارد. از 2500 سال پیش تا امروز با فراز و فرودهای آن، این سیاستی بوده که خوب جواب داده است. در این مدل قدرت سیاسی موقعیت خود را به دیگران تحمیل نمیکند. اغلب در ایران کسانی که در قدرت بوده اند به آن قوم تعلق نداستند. آخرین قوم قاجار بودند که ترک بودند اما زبان ترکی را اجباری نکردند. در این مدل یک منطق وجود دارد که این پهنه بزرگ را باید بر اساس تکثر فرهنگی و به رسمیت شناختن موقعیتهای فرهنگی مختلف مدیریت کرد.
وی افزود: در این مورد نه در سیاست مرکزی و نه بین روشنفکران و نخبگان توافقی وجود ندارد. نخبگان باید در این مورد به توافق برسند. ما باید نگاه تاریخی و عمیق و تبارشناسانه داشته باشیم که نشان میدهد تمام سنتها باقی مانده است و سیاست تکثر فرهنگی در ایران جا افتاده است. باید سیاست گذاری فرهنگی بر اساس تفاوت شکل بگیرد. در یک شهر مدرن نمیتوان انتظار داشت که مردم یک جور فکر کنند و یک جور سبک زندگی داشته باشند.
فکوهی در پایان گفت: زبان فارسی که ما داریم ربطی به زبان فارسی قومی یا قوم فارس ندارد. این فارسی که ما با آن صحبت میکنیم یک فارسی مدرن است که در صد سال اخیر شکل گرفته است. ما باید قدر زبان خود را بدانیم و این یک زبان ارزشمند است. باید این را درک کنیم که داشتن دو یا سه زبان یک امتیاز است. زبان مهمترین پایه انسجام فرهنگی است.