نقد فیلم دِرِساژ؛
تمثیل طغیان در بازنمایی نوجوانی
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران-ایرنا- جدیدترین فیلم این روزهای سینمای اکران فیلمی است اجتماعی با مضامینی روانشناختی که بدون شک به دلیل تلنگرهایی که برای خانواده دارد، دارای مضامینی تامل برانگیز و باارزش است.
تبسم مهر - تهران-ایرنا- جدیدترین فیلم این روزهای سینمای اکران فیلمی است اجتماعی با مضامینی روانشناختی که بدون شک به دلیل تلنگرهایی که برای خانواده دارد، دارای مضامینی تامل برانگیز و باارزش است.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، برای کسانی که از مترو استفاده میکنند، شاید تبلیغی متفاوت و خلاقانه در روزهای اخیر جلب توجه کرده باشد. تبلیغ فیلم «درساژ» با پوستری که جای چهره دختر نوجوان و نقش اصلی آن برچسبی با عنوان «مرا ببین» درج شده است. ایده ای جذاب که در همین اولین قدم میتواند عاملی مشوق برای تحریک شدن مخاطبان بالقوهی فیلم باشد. این ایده شاید بی ربط به سابقهی کارگردان اثر «پویا بادکوبه» نداشته باشد.
بادکوبه پیش از این تجربه سالها فعالیت موفق در زمینه ساخت آگهیهای بازرگانی و آژانسهای تبلیغاتی داشته است. بادکوبه که پیش از این فیلمهای کوتاه «گنجشک»، «دروغ»، «سیگار» و «همسایه طبقه بالا» را ساخته، در اولین فیلم بلند داستانی خود به سراغ سوژه ای متفاوت و کمتر پرداخته شده رفته است؛ بحرانهای نوجوانی و بلوغ.
** تمثیلی از اسب
دِرِساژ (dressage) یا خَرامِش رشتهای در ورزش سوارکاری است که در آن سوار اسب خود را به اجرای مجموعه حرکات دقیق و هماهنگ با ترتیب و زمانبندی مشخصی وامیدارد تا میزان هماهنگی خود با اسب و آزمودگی حیوان را نشان دهد.
بر این اساس درساژ آن دسته از مسابقاتی را شامل میشود که سوارکار با اسب به اجرای حرکات موزون و نمایشی میپردازد. اسب هایی که برای این منظور تربیت میشوند به جای این که در محیطهای طبیعی و دشت تحت تعلیم قرار بگیرند، صرفا در میدانهای مخصوص با سوارکارشان به تمرین میپردازند. در واقع اسبهای درساژ محکومند تا به جای طبیعت و حیات وحش صرفا در محیطی ایزوله تحت آموزش هایی خاص قرار بگیرند. نکته ای که نقش اول فیلم آن را غیرطبیعی و نادرست میخواند.
برای کسانی که فیلم را دیده اند، تحلیل شخصیت گلنسا با بازی نگار مقدم به عنوان دختر نوجوان و نقش اول فیلم با این تمثیل، بسیار ملموس است. دختر آرامی که در عین حالی که یکه تاز است، سرکش است و به جای رقابت با دیگران دوست دارد تا مسیر مخصوص به خودش را برود. دختری که مانند هر نوجوان دیگری در این سنین خواستههای و نیازهای روحی و روانی خاص خودش را دارد که مهمترین آن نیاز به دیده شدن است؛ اتفاقی که البته نمیافتد و او را در مسیر سرکشی قرار میدهد. همچون اسبی که به رغم آرامی، در مواقعی میتواند سرکشی کند و صاحبش را به زمین بزند. در اینجاست که عنوان فیلم به لحاظ معنایی با آنچه داستان قصد روایتش را دارد عنوانی بامعنا جلوه میکند.
**داستان فیلم
داستان فیلم در مهر شهرکرج شروع میشود؛ جایی که دختری با دوستانش که مرفهینی بی درد به نظر میرسند، صرفا برای شوخی به سوپرمارکتی دستبرد میزنند و پس از مسخره بازی و برداشتن مقداری جنس و 87 هزارتومان پول نقد، وقتی از آنجا خارج میشوند یادشان میافتد که دوربین مدار بسته ای هم در آنجا بوده است. برداشتن این فیلم دوربین مدار بسته اولین چالش فیلم میشود و پس از بحث هایی که بین این جوانان برای این که چه کسی برود و آن فیلم را بردارد، در میگیرد، در نهایت نقش اول داستان گلنسا که به نظر پایگاه اجتماعی و وضعیت اقتصادی پایینتری دارد، مامور میشود تا تن به این کار دهد؛ ماموریتی که البته مسیری متفاوت را طی میکند. چالش دیگر فیلم تصمیم خانواده و پدر و مادر گلنسا (با بازی علی مصفا و شبنم مقدمی) برای جابه جایی از کرج به تهران برای زندگی است و این دختر به دلیل علاقه ای که به اسبی در کرج دارد، موافق این جابه جایی نیست.
دختری که مدام هندزفری در گوش دارد و والدینش را در جریان رفت و آمدش قرار نمیدهد، و اسبی که در مواجهه با آن شخصیتی دیگر از دختر میبینیم، کلیت تماتیک داستان درساژ است.
** بزرگسالان در حاشیه متن نوجوانان
مشکل اصلی این فیلم ضعف فیلمنامه است و به رغم داستان جالب و روایت جدیدی که برای گفتن دارد نمیتواند آنطور که شایسته است، حرف خودش را بزند و منظورش را برساند. ضعف فیلمنامه که به ویژه در مورد شخصیت گلنسا دارای نواقص و نارساییهای بسیاری است باعث شده تا این شخصیت به رغم بازی خوب و قابل قبول شخصیت جدید سینمای ایران یعنی نگار مقدم، نتواند به خوبی پخته و پرداخته شود؛ در نتیجهی این ضعفها فیلم درگیر تناقضات زیادی شده به صورتی که گلنسا دارای دو چهره و شخصیت متفاوت در فیلم است و تکلیف بیننده با روحیات او مشخص نیست.
رابطه انسان با اسب که در بسیاری از فیلمهای مطرح دنیا به ویژه این سبک فیلمهای نوجوان محور پرداخته شده، رابطه ای است جذاب اما پیچیده که همانطور که گفته شد به دلیل ضعف فیلمنامه چیزی فراتر از یک سری تصاویر و ابهامات برای بیننده ندارد.
از سوی دیگر و برخلاف تصور، بازیگر نوجوان و تازه کار فیلم که بار اصلی قصه را به دوش میکشد به خوبی از پس نقشش برآمده است و این در حالی است که والدین مشهورش با بازی مصفا و مقدمی نتوانسته اند همپای او پیش بیایند و نقش او را تکمیل کنند. در نتیجه بازی آنان در سایه بازی نوجوانان فیلم به حاشیه رانده شده است.
در نهایت و به شرط بهبود نواقص موجود، این فیلم به دلیل داستان و روایت جذابی که در دل دارد میتوانست خوش ساختتر و خروجی بهتری از آنچه امروز شاهدش هستیم را داشته باشد.
**داستان نوجوانی، تلنگر والدین
توجه و تمرکز بر جمعیت جوانی که اصطلاحا به دهه هشتادی از آنان یاد میشود و ویژگیهای شخصیتی و مشکلات تربیتی آنان امروزه به شوخی و جدی یکی از دغدغههای برنامه ریزان و مسوولین تربیتی کشور است، یکی از مهمترین نکات قابل تقدیر در فیلم دِرِساژ است که کارگردان روی آن دست گذاشته است. یکی از عمدهترین گلایههای این نسل مقایسه (به ویژه در باب) اقتصادی خود و خانواده شان با دیگرانی است که دارای وضعیت به نسبت بهتر هستند؛ و همین جا میتوان انتخاب مهرشهر کرج را با آن ویلاهای لوکس که نمادی از اختلاف طبقاتی در جامعه ایران امروز هستند را انتخابی هوشمندانه در نظر گرفت.
نگاهی آسیب شناسانه به روابط دختران و پسران در این سنین و آگاهی و عدم آگاهی والدین از آنچه که نوجوانانشان انجام میدهند، از دیگر مسائل در خور توجهی است که در خلال داستان اصلی مطرح میشود. جمعیت نوجوان و پرداختن به چالشها و مشکلات آنان نه تنها یکی از دسته بندیهای دغدغه مند سینمای جهان که یکی از ژانرهای جذاب به دلیل سروکار داشتن خانوادههای با مباحث آنان است که متاسفانه در ایران کمتر شاهد پرداختن به آن بوده ایم. با توجه به همه این عوامل، فیلمساز در این فیلم دغدغههای درستی را نشانه گرفته است؛ و به رغم این که نقش اول آن دختری نوجوان است اما به لحاظ محتوایی همه نوجوان در این سن را مخاطب قرار داده است و میتواند همراهی آنان را به دست آورد. ضمن این که این فیلم به دلیل تلنگرهای احتمالی که به والدین خواهد زد، ارزش دیده شدن از سوی آنان را نیز دارد.
اگر چه ضعف هایی در مباحث فنی و سینمایی این فیلم وجود دارد اما به لطف آشنا بودن کارگردان با تصویر و جلوههای بصری، درساژ به عنوان یک فیلم اول برای بادکوبه در مقام کارگردان، قابل ستایش است.
این نکته را نیز نباید از ذهن دور داشت که در شرایط امروز سینمای ایران و شیوع کمدیهای بی مضمون و تک صدایی، ساخت فیلم هایی دغدغه مند با محوریت موضوعات اجتماعی در هر کیفیتی که باشند اقدامی مثبت و قابل تقدیر محسوب میشود.
پژوهشم**س.ب**1552
انتهای پیام /*