بزرگنمایی:
لبرز؛ سرزمین اقوام ایرانی در آستانه شب یلدا شاهد مراسم و آیین مردمانی از جایجای ایرانزمین است.
به گزارش تبسم مهر با رسیدن به آخرین روز فصل پاییز، بوی یلدا در شهر پیچیده است. امشب تمام مردم ایران به رسمی قدیمی و خوشایند گرد هم میآیند و در شبنشینی خود، گل میگویند و گل میشنوند و البته استان زیبای البرز شاهد اجرای رسومی رنگارنگ از تمام قومیتهای ایرانی ساکن در این سرزمین کهن است که به انتظار شب «چله» نشستهاند.
یلدا شبی است در جستجوی رد پای پاییز در مسیر برفها برای رسیدن از تاریکیها به نورانیهای خورشید، شبی سرد به قدمت هزار شب که بهانهای میشود برای گرم شدن ارتباطات خانوادگی.
هرسال سیام آذرماه که از راه میرسد کتاب خاطراتمان را از گنجه قدیمی و رنگ و رو رفته بیرون میکشیم به یاد گذشتههایی که در شبهای یلدا داشتیم خاطره بازی میکنیم.
همان شبهای یلدا که به خانه مادربزرگ میرفتیم و بساط کرسی را زیر سقف گنبدی آسمان پهن میکردیم و از حفره کوچکی که سوسوی سرما میزد نظارهگر بارش برف به کاسه انار روی کرسی بودیم. همان شبهایی که فارغ از هر دغدغهای تا صبح شاهنامهخوانی داشتیم و چندین و چندبار به حافظ تفأل میزدیم.
ثانیهها درگذرند و لحظهبهلحظه به بلندترین شب سال نزدیک تر میشویم و باغداران انارهای شب چله را از دل باغها دستچین کرده و روانه بازار ساختهاند.
شهر در همهمه و هیاهوی خرید مردم برای شب یلدا است، خیابانها و مغازهها امشب چراغشان پرنورتر است گویی، بوی میوههای شب یلدا و شیرینیهای تازه میآید. هندوانه یکی از میوههای ثابت شب چله به شمار میرود، از قدیمالایام معتقدند هر که در شب چله هندوانه بخورد تا پایان زمستان دچار بیماری نمیشود و هر قوم و فرهنگی بنا به عقیدهای خاص سعی میکنند میوه هندوانه را شب یلدا داشته باشند.
البرز رنگینکمان آیینها در طولانیترین شب سال
استان البرز به جهت آنکه سرزمین اقوام ایرانی به شمار میرود در جایجای آن میتوان شاهد برپایی مراسم متفاوتی از آیینهای شب یلدا بود، هرچند که این روزها آیینهای شب یلدا متفاوتتر از قبل شده است اما ریشههایی از آن را در مراودات شبانه میتوان دید که نخستین وجه تشابه آن در گرد هم آمدن و شبنشینیهای اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر تجلی پیدا میکند.
فال سوزن همدانیها در شب چله
همدانیها در این شب فال سوزن میگیرند بهاینترتیب که همه دورتادور اتاق مینشینند و پیرزنی بهطور پیاپی شعر میخواند، دختربچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آبندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند.
سفره رنگارنگ شیرازیها
شیرازیها در شب چله سفرهای به رنگارنگی رنگینکمان پهن میکنند و انواع مرکبات و هندوانه و خرما و رنگینک فراهم میآورند، حافظ خوانی هم جزء جداییناپذیر شب چله شیرازیها است.
تزئین ماهی شب چله در اقوام گیلان
در گیلان هندوانه را حتماً فراهم میکنند و معتقدند که هر که در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. در شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب طبقهایی تزیینشده به خانهٔ تازهعروس یا نامزد خانواده میفرستند، مردم آذربایجان در سینی خود هندوانهها را تزئین کرده و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند، درحالیکه مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین کرده و به خانهٔ عروس میبرند.
گیلانیها «آوکونوس» میوهای است که حتماً در شب چله مصرف میکنند و روش تهیه آنهم به این شرح است که در فصل پاییز ازگیل خام (چند روز مانده به ریختن و رسیدن کامل) را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اتاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی، پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس ازگیل در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده پیدا میشود و ازگیل تروتازه و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینهکش آفتاب میخورند.
شب موسیقیهای مردمی برای تبریزیها
تبریزیها نیز در موسم یلدا «عاشیقها» مینوازند. عاشیقها خنیاگران محلی هستند که اشعار و موسیقی آنها برگرفته از موسیقی مردمی است، آنها در حین اجرای برنامه، داستان میخوانند، فیالبداهه شعر میسرایند و ساز میزنند. قصههایی که عاشیقها در شب یلدا میگویند ریشه در افسانههای کهن ایرانی دارد. قصههای قهرمانی مثل «کوراوغلو» و قصههای مهر و محبت شبیه «قربانی و پری» از قصههای مشهور عاشیقهاست.
تناول گندم شیره خاص لرستانیها
اما لرستانیها در شب چله «گندم شیره» میخورند، گندم شیره، گندمی است که در شیره میخیسانند و زردچوبه و نمک را با آن مخلوط میکنند سپس آن را روی ساج برشته میکنند و همراه خلال بادام، گردو، کشمش، سیاهدانه و کنجد مخلوط میکنند و میخورند. یکی دیگر از رسوم زیبای لرها به این شکل بوده که پسران کوچک و نوجوان، شب یلدا بر پشتبام خانهها میرفتند و کیسهای را به همراه طنابی از سوراخ دودکش خانهها به داخل خانه آویزان میکردهاند و شعری محلی میخواندند با این مضمون که صاحبخانه، انشا الله خیر به خانهات ببارد و کدخدای خانهات نمیرد چیزی بده این پسر کوچک بیاورد. صاحبخانه از تنقلاتی که برای شب چله تدارک دیده بود، داخل کیسه میگذاشت.
آیین بختگشایی در میان تهرانیهای قدیم با پنبهزنی
تهرانیهای قدیم اما به آیین «بختگشایی» معتقد بودهاند. که میگویند کاروبار شغل «پنبهزنی» و افراد پنبهزن در چند روز مانده به این شب کاملاً رونق پیدا میکرده. حکایت جالبی که دراینباره نقلشده این است که خانوادههای دارای دختر دم بخت علاوه بر سپردن تشک و متکاهای خود به پنبهزن هدف خاصی را دنبال میکردهاند. آن هدف هم چیزی بهجز اعتقاد بهرسم بختگشایی نبوده است. نقلشده که والدین دختران دم بخت هنگامیکه پنبهزن به هر دلیلی دست از کار میکشیده و آنها کمان پنبهزنی را تنها مییافتهاند فوراً دختر موردنظر را از میان کمان عبور میدادهاند و معتقد بودهاند که بخت دختر همانند زه کمان بهزودی گشوده خواهد شد. چون طبعاً زه کمان بهمحض ورود دختر از آن پاره میشده است. طبیعی است که پاره شدن چله کمان آنهم در شبی چون شب «چله» که کاروبار سکه است برای پنبهزنها بهعنوان یک مصیبت قلمداد میشده و آنان معمولاً سعی میکردهاند که چهارچشمی مواظب کمان خود در خانوادههای دارای دختر دم بخت باشند.
یکی از سرگرمیهای مردم تهران در دوران قدیم حضور در قهوهخانهها و گوش سپردن به اوراد نقالان و تماشای تردستی و شعبدهبازی بوده است. کسانی دیگر هم گاهبهگاه به خانه همدیگر میرفتهاند و تا پاسی از شب گل گفته و گل میشنیدهاند.
نقشآفرینی روحانیون با فرارسیدن طلوع خورشید
روحانیان تهران قدیم در شب یلدا مسئولیت سنگینی را بر عهده داشتند. آنان با فرارسیدن سپیده صبح و شنیدن صدای اذان به پشتبامها میرفتند و با دعوت مردم به تقوی تا طلوع آفتاب به خواندن اشعار مذهبی و ادعیه میپرداختند و دعا میکردند. در آن زمان روی بام اکثر خانهها چهارطاقی مخصوص شب خوانها وجود داشته که مخصوص مراسمهای گوناگون بوده است.
صبحانهای مفصل در فردای شب یلدا
یکی دیگر از مراسم مخصوص شب یلدا همانگونه که گفته شد بیدار ماندن تا صبح بوده و کسانی که موفق به این کار میشدهاند صبح روز بعد باانرژی تمام صبحانه مفصلی نوش جان میکردهاند. صبحانهای که در صبح روز بعد یلدا در خانهها رواج پیدا میکرده شامل چای، چایدارچین، شیر چای، کلهپاچه، عدس پخته، حلیم، آب لبو و لبو بوده که این نوع غذاها تا آخر زمستان در اکثر جاها ادامه پیدا میکرده و هماکنون نیز اکثر قهوهخانهها و رستورانهای امروزی از آن پیروی میکنند.
استان البرز، سرزمین اقوام ایرانزمین در آستانه شب یلدا در سراسر نقاط شاهد مراسم و آیینهای مردمانی از جایجای ایرانزمین است، در این شب به یاد سنتهای دیرینه تا صبح در انتظار طلوع خورشید و داشتن زمستانی مطبوع شب را تا صبح به انتظار مینشینند.