بزرگنمایی:
یک پژوهشگر معتقد است، در موسیقی اقوام ایرانی، موسیقی و ترانهای که مختص شب چله یا یلدا ساخته شده باشد، نداریم اما باید درباره این موضوع تحقیقات گستردهتری انجام دهیم؛ زیرا هنوز پژوهش کامل و کافی درباره آن صورت نگرفته است.
به گزارش تبسم مهرعلی مغازهای ، درباره موسیقی قومی مرتبط با شب «چله» یا «یلدا» بیان کرد: بر طبق کتابها و منابع علمی محققان و ایرانشناسان بزرگ، به نظر میرسد مفهوم یا موضوع شب یلدا یک موضوع التقاطی شده است؛ چرا که میتوان چند موضوع را از درون این واژه تفکیک کنیم.
او اضافه کرد: در لغتنامه دهخدا آمده که یلدا لغتی سریانی است. میدانیم سریانی از زبان آرامی است که تاریخی حدود 2000 ساله دارد. اعراب نیز یلدا و یولَد را از زبان آرامی گرفتهاند و به معنی تولد و میلاد است. بعدها به دلیل آنکه این مفهوم یعنی روز زایش نور یک بحث فرهنگی و تقویمی جالب و با اهمیتی در فرهنگهای باستانی بوده، مسیحیان آن را با تولد مسیح آمیختند و این مفهوم خود به خود با تاریخ زایش مسیح تلفیق شده است و به این ترتیب مبدا تاریخ مسیحیان با یکی از مناسبتهای مهرپرستی یعنی «خرم روز» درآمیخته است.
دبیر هنری فستیوال آینهدار افزود: این دو مفهوم از سوی دیگر در پیوند است با یکی از مهمترین مفاهیم فرهنگی نزد اقوام ایرانی که با کشاورزی و دامداری زندگی میگذراندند؛ به این معنا که مناسبتهای تقویمی آنان به وضوح ریشه در چرخش زمین و تغییرات فصلی و طبیعی و باورهای تمدن ایران دارد.
مغازهای بیان کرد: در بین اقوام ایرانی به ویژه اقوام ترک زبان و آذری که میتوان ریشه مشترک فرهنگی این اقوام را در مادها و حتا پارتهای ساکن مناطق شمالی ایران باستان دید، مساله شب و شبهای چله همواره بسیار مهم بوده است. برخی اقوام آداب و رسومی دارند که هنوز در میان مردمان این اقوام ترک زبان تداوم دارد. برای مثال در شب چله برای نوعروسان خوانچههایی از هدایا درست میکنند به اسم "چیلله لیک" برای عروس و خانواده عروس پیشکش میکنند. اما در هیچ یک از این رسوم موسیقی مشخصی ثبت و ضبط نشده است.
او در توضیح زمان آغاز و انجام شبهای چله گفت: چلهی بزرگ از اول دیماه آغاز و تا 10 بهمن ماه ادامه دارد. روزهای چله بزرگ همزمان با آغاز فصل زمستان و رسیدن سرما و لاجرم پایان کشاورزی و گردهماییهای خانوادگی در درون خانهها و قلعههای خانوادگی است.
این پژوهشگر افزود: در باورهای کهن، این چله که آغازش همزمان است با زایش مهر و کاسته شدن از شب اهریمنی یا همین شب یلدای امروزی، کشاورزان به استراحت و داد و ستد و بهرهبرداری از محصول و دسترنج خود مشغول هستند و شبها پای کرسی و گرداگرد آتش و گرمای درون کرسی که خود نشان از فرهنگ مهری دارد به خوردن و آشامیدن و شبنشینی پای حکایات و روایات کهنسالان میگذرانند. پس از چله بزرگ، چله کوچک از راه میرسد که سرمای طاقت فرسا را با خود همراه دارد. برخی منابع این چله کوچک را بیست روز و برخی چهل روزه دانستهاند. در افسانهها و مَتلها به ویژه فرهنگ کوچه شاملو اشارههای خوبی به پیرزن که همان ننه سرما است، میشود.
مغازهای با بیان اینکه این پیرزن دو بچه به نامهای اهمن و بهمن دارد که با پایان چله و آمدن گرما میمیرند، افزود: مردم ایران در فرهنگ قدیم هر روز از این چلهی کوچک را به یک نفر تشبیه میکردند. برای مثال اگر هوا خیلی سرد بود، آن را به آدمی که دوست نداشتند، تشبیه میکردند.
این کارشناس هنری اظهار کرد: با مراجعه به فرهنگ عامه برای تمام این روزها میتوان شرح احوال و روایات جالبی را جستجو کرد زیرا با کشاورزی آمیخته بوده اما در هیچ متنی نمیتوان موسیقیای در این باره پیدا کرد و ما امروز هیچ موسیقی مربوط به اقوام ایرانی برای این مناسبت با اهمیت در دسترس نداریم.
او ادامه داد: اگر واژه یلدا در ترانهها و تصنیفها میآید لزوما اشاره به جشن شب چله یا یلدا نیست و بیشتر مربوطه به درازای شب است. به نظر میرسد نمونهی آن نیز از موسیقی مطربهای دورهگرد رایج شده است که شاید در موسیقیهای رو حوضی نیز بیشتر نمود پیدا میکرده که یک نمونه هم از زندهنام مرتضی احمدی در دست است و در آن اشاره به اهمیت شبهای چله در قدیم میشود.
این پژوهشگر اضافه کرد: علی اکبر شیدا شعری دارد که در آن به یلدا اشاره کرده است و این مشهورترین ترانهای است که به این شب اشاره دارد. اما درباره ماهیت و واژهی یلدا، ترانه، تصنیف و سروده مستقل موسیقیایی در بین اقوام و موسیقی رسمی وجود ندارد مگر آنکه با تحقیق بیشتر به چیز جدیدی دسترسی پیدا کنیم.
مغازهای با بیان اینکه حتی ممکن است شیدا نیز خود این شعر را نساخته باشد و روایتی باشد که از دوره قاجار وجود داشته، گفت: ما یا فقدان منبع داریم یا باید قبول کنیم که منبعی در این باره نداریم یا به تحقیق بپردازیم اما پذیرفتن اینکه منبعی وجود ندارد به نوعی ساده سازی مساله و شانه خالی کردن از پژوهش در این زمینه است.
او اضافه کرد: ابوریحان بیرونی نیز در کتاب آثار الباقیه برای اول دیماه به خرم روز اشاره میکند و اسمی از یلدا نمیآورد. اما میبینیم دو قرن پس از او عبارت یلدا در اشعار شاعرانی مثل سعدی و خاقانی، سنایی بسیار استفاده شده است.
این پژوهشگر با بیان اینکه ایرانیان در دی ماه چهار جشن داشتهاند که در حال حاضر یا در قرنهای اخیر همهی آنها در شب چله خلاصه شده است، افزود: از آنجا که شیوه کار و زیست کشاورزی و دامداری امروزه کمتر رواج دارد، اصطلاح و فرهنگ شبچله نیز در حال کمرنگ شدن است در حالی که استفاده از شب یلدا که مفهومی کاملا شهری شده است در حال رواج و گسترش است.
مغازهای بیان کرد: در جامعه پیش از مدنیت مدرن با تعریف امروزین، جشنها و مناسبتهای تقویمی بر اساس نقش آن در طبیعت شکل گرفته بود و بر همین اساس یلدا با تعاریف امروزین در باستان کارکردی ندارد و جشنی است که در اسناد تاریخی روی آن چندان توجه نشده است. شاید یلدا در پیوند با مسیحیت در ایرانِ امروز مورد توجه روزافزونی قرار میگیرد و شاید بر اساس میل ایرانیها در هم آوایی با جشن و سرور مسیحیان جهان به این اندازه پررنگ شده است.