مروری بر گفتههای مرتضی دلشب پیش از مرگ
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - مرتضی دلشب پیانو مینواخت و در طول حیاتش شاگردان زیادی را تربیت کرده بود. مهر ماه امسال بود که برای تولد مهدخت مخبر که او هم همین چند ماه قبل درگذشت، برای آخرین بار با دلشب دیدار و گفتوگویی داشتیم. در آن دیدار او از اوضاع پیشروی موسیقی و ترانهها ابراز ناراضی و آرزو کرد که ای کاش این وضع بهتر شود و این روند ادامه نداشته باشد. مرتضی دلشب حتی از اشعاری که در تبلیغات صداوسیما استفاده میشد هم آگاه بود و آنها را نقد میکرد. این موسیقیدان باسابقه کشورمان شنبه (دهم اسفند ماه) در سن ۷۳ سالگی دار فانی را وداع گفت.
تبسم مهر - به گزارش ایسنا، مرتضی دلشب اسفند سال 1325 در تهران متولد شد. او در سال 1346 از هنرستان موسیقی ملی فارغالتحصیل شد، پس از آن در سال 1349 ادامه تحصیلات موسیقی خود را در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران پی گرفت و در سال 1352 مدرک کارشناسی موسیقی را دریافت کرد. او از همان سال به تدریس موسیقی مشغول شد.
دلشب دارای گواهینامه درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
او سابقه تدریس در مدرسه هنر اداره ارشاد مشهد، دانشگاه علامه طباطبایی مشهد، مرکز موسیقی بینالمللی وابسته به مرکز آموزش صدا و سیما، هنرستان صدا و سیما، هنرستان موسیقی دختران و پسران، دانشگاه تربیت معلم، جهاد دانشگاهی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی را داشت و در دوران کاری خود شاگردان زیادی را تربیت کرده بود و در این اواخر در خانه آسایشگاه صبا در خیابان جردن روزها را به سر میبرد.
در ادامه گزارشی از مکالمات ایسنا با این هنرمند فقید که در دوران حیاتش شکل گرفت را میخوانید:
دوم مهر بود که به بهانه تولد مهدخت مخبر که خود او نیز یک ماه بعد در هفتم آبان درگذشت، به آسایشگاه صبا رفتیم و گپی هم با دلشب زدیم. او فرد خوشبرخوردی بود و در آن روز با وجود ناتوانی جسمی خود کمی هم برایمان پیانو نواخت.
دلشب در نقد کار خوانندههای لسآنجلسی و تقلب در دنیای امروز هنر گفت: از طرف ماهوارههای خارجی به برخی از خوانندههایی که کار درستی ارائه نمیدهند، کمک میشود. کسانی هستند که اصلا در ایران نمیخوانند. یکی از خوانندههای زن قدیمی را میشناسم که اکنون سن بالایی دارد و مردم نیز او را دنبال میکنند. اگرچه که اصلا صدای خودش را نمیشنویم و در جوانی هم که صدای بهتری داشت، با اطواری که پدرش به او یاد داده بود، میتوانست صحنه را در دست بگیرد و مخاطب را جذب کند. چرا باید هنر به این وضع دچار شود؟! افراد زیادی را میبینیم که تقلب میکنند.
او ادامه داد: در اینجا آقایی هست که چون پدرش هنرمند معروفی بوده، وقتی که آهنگ میسازد به او چک سفید امضا میدهند. چنین چیزی غلط است. آهنگ ساختن برای پول نیست. آهنگ ساختن استعدادی میخواهد که در همه کس نیست. آن وقت ایشان روی یک سریال موسیقی را گذاشته که دقیقا متعلق به دوره کلیساست. استفادههای تجاری میکنند. ما از این مسائل خیلی رنج میکشیم.
دلشب همچنین درباره موسیقی پاپ که خیلی از هنرمندان از وضع آن ناراضی هستند، گفت: من اسمی نمیبرم چون نمیخواهم سوءتفاهم شود. موسیقی پاپ را کسی به این کشور آورد که اصلا چیزی نمیدانست. او آمد و گفت که بهتر است موسیقی پاپ را راه بیندازند و اسم آن را موسیقی جوان گذاشتند. در نهایت اینگونه شد که این موسیقی از دهه 60 به بعد به دلیل سود تجاری که داشت، ماندگار شد. اگر خود رادیو را هم گوش دهید کار خوبی نمیشنوید. پول، زندگیهای این افراد را میگرداند. من با تدریس به بچهها پولی که میتوانستم داشته باشم را از دست دادم ولی خوشحالم که نتیجه خوبی برایم داشت. نتیجه این بود که مثلا آقای علی جعفری که ویولن میزند برای من بزرگداشتی میگیرد که بچههای هنرستان در آن شرکت و کمک میکنند. این برای من بهترین پول و ثروت است که قدر ما را دانستند.
دلشب و مخبر
شب بیداریهای بدون اجر مانده استاد موسیقی
در ششم آبان سال 1394 نیز یکی از خبرنگاران ایسنا، در ٦٩ سالگی این استاد موسیقی در زمان درمان و طی کردن دوران نقاهتش پس از حادثه زمین خوردن و عمل جراحی از ناحیه پا به عیادت او رفت. در همان زمان نیز دلشب علیرغم ناتوانی جسمی خود با نواختن قطعاتی از موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی کلاسیک با پیانو لحظات خاصی را برای حضار رقم زد.
او در این دیدار به یادآوری خاطراتی از فعالیتها و تدریس در آموزشگاهها، دانشگاه و همکاریاش با مرحوم نوری، کامبیز روشن روان و ... در شورای نظارت و ارزشیابی موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداخت.
این هنرمند همچنین به احوالپرسیهای تلفنی و پیامکی دوستان و استادانی همچون سعید شریفیان، بیژن کامکار، مهربانو توفیق، اسفندیار قره باغی و ... اشاره داشت.
دلشب در ادامه از جوانی خود و تدریس در هنرستانهای موسیقی دختران و پسران و همچنین از شب بیداریهایش در زمان همکاری با صداوسیما و ماندن در آن سازمان برای کار گفت؛ «با چنین سابقهای و با توجه به اینکه من هیچ تجربه و تخصصی در امور اداری و استخدامی یا بیمه و بازنشستگی نداشتم و تنها کار در امور موسیقی در آن سازمان برایم مهم بود، روزی به خود آمدم که به من گفتند، امکان استخدام شما نیست. در حالی که میتوانستند شرایطی را فراهم کنند که امروز نگران حقوق و بازنشستگی خود نباشم.»
انتهای پیام