روزنوشت| به خطیب و کاشانى
ورزشی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - قرار است تا ۱۸، ۱۹ روز بعد، رئیس تازه براى فوتبال انتخاب شود! مردى که قرار است تا بیاید، آیا به فاجعه مدیریتى در حال اعمال وقوف دارد؟
تبسم مهر - قرار است تا 18، 19 روز بعد، رئیس تازه براى فوتبال انتخاب شود! مردى که قرار است تا بیاید، آیا به فاجعه مدیریتى در حال اعمال وقوف دارد؟
خبرورزشی / اردشیر لارودی؛ همه دنیا، از فوتبال لذت مىبرند و ما، با فوتبال خودمان را عذاب مىدهیم!
همه دنیا، فوتبال را وسیلهاى مىدانند براى به تماشا گذاردن یک سلسله زیبایىهاى ناب حرکتى و مهارتى، ما با عقل و شعور کامل کارى مىکنیم که هر چه لذت است و زیبایى است، از دماغمان بریزد!
ما، تعمد داریم که گویا اجازه ندهیم هیچ اتفاقى با خوشى و خوبى رقم بخورد و به پایان برسد! ما که ماییم و انگار که وارونه کیمیاگرانیم، وقتى کیف کرده و کیفور مىشویم که اتفاقات خوش، به ناخوشىهاى غیر اتفاقى و غیر تصادفى، بدل شود و منجر شود!
خشم بىدلیل، کین و کینهتوزى، نفرت از نوآورى و خلاصه، وارونگى و باز هم وارونگى! هم خود را به زحمت و دردسر انداختن و هم دیگران را حیرتزده خواستن!
راه گمشده
فوتبال ما، راهش را گم کرده است! فوتبال ما، راهش را به بیراهه کشانده است! فوتبال ما، عرصه خلق و پدیدآورى دیدنىهاى تکنیکى و لحظههاى ماندگار نیست و عزمى را بر خود مسلط کرده که گویا ظرافت بد است، قشنگى زشت است و زیبایىها را باید که در انبوهى از نازیبایى دنبال کرد!
خشم بىدلیل، عصبیت کور، عصبانیت فاقد منطق، «من مىگویم» هاى بسیار! نادوستىهاى دشمنانه و خود را به آماج همه بدىها تبدیل کردن!
چگونه باید از این دور که به بطالت خود را و همه را مشغول آن کردهایم، دور شد و خارج شد؟ چگونه باید مهر، خلاقیت، هنر و هنرمندى را ملکه ذهن خود کرد؟ چگونه باید «تئاتر» فوتبال را در جایگاه اخلاقى و در پایگاه کردارى اش قرار داد؟
کار بزرگ و مردان خُرد
در ماجراى نقش جهان و در دعواى سپاهان- پرسپولیس، نقش حضور مردمان باتجربه و شخصیتهاى درجه اول، چقدر بود؟
آیا باز هم کار بزرگى را به کارگزاران فاقد معرفت و فاقد توانایى ندادیم؟ آیا کارکشتگى و اهلیت و بلد بودن را مراعات و رعایت کردیم؟
به کارهاى گران (که مسابقه سپاهان- پرسپولیس، نمود کاملى از آن است) نباید مردانى کاردیده فرستاد؟ آیا نباید از سپردن کارهاى درشت به دست مردمان خُرد، سر باز زد؟
مردان درجه اول فوتبال- همین درجه اولهاى الکى- کجا بودند؟ مهمترین مسابقه سال در حال انجام است و آنها در سلسله مراتب خودساختهشان بالاترند، نیستند، پس این حضرات کجا باید «هست» باشند؟ کجا باید «هستى» کنند و کجا باید بودن خود را، مؤثر بودن خود را و نقش داشتن خود را بروز دهند؟
وزن فوتبال ما، با وزن مدیریت حاکم بر آن یکى نیست که نزدیک هم نیست! مردانى استخوان درشتتر لازم است!
بىهنرانِ هنرمند
قرار است تا 18، 19 روز بعد، رئیس تازه براى فوتبال انتخاب شود! مردى که قرار است تا بیاید، آیا به فاجعه مدیریتى در حال اعمال وقوف دارد؟ آیا داوطلبان و نامزدهاى انتخاب، مىدانند که وارد چه «غرقابه» اى خواهند شد؟ قریب و کاشانى، آیا مىدانند که کار تا چه اندازهاى جدى است و فراگیرى دارد؟ و آیا براى ریشهکن کردن غلطهاى حاکم، برنامه اجرایى دارند؟
خطابمان به قریب است و روى سخن با کاشانى! آیا نیروى کافى- هم نیروى فکرى و هم نیروى عملى- دارند؟ سپاهان را و پرسپولیس را، به اینجا کشیدن که کشانده شده است، خیلى بىهنرى مىخواهد! خیلى بىهنرى لازم دارد! فوتبال ما دستاویز این بىهنرانِ هنرمند شده است!