بزرگنمایی:
یک اندیشکده آمریکایی در گزارشی شناخت مباحث داخلی و افکار عمومی ایران را از جمله موضوعات مهمی تلقی کرد که آمریکا باید در تنظیم هرگونه توافق با تهران در نظر بگیرد.
به گزارش خبرنگارتبسم مهر، گروه بینالملل: اندیشکده رند در مقالهای به قلم «آریانه طباطبائی» به موضوع امنیت ملی ایران پرداخته و از این منظر استنباط هایی را درباره آینده مذاکرات واشنگتن-تهران ارائه داده است.
نگارنده بر این باور است که نظام ایران علیرغم برخوردهای به زعم وی محدودکننده، به دنبال اجماع نظر است و به همین دلیل وابسته به نتیجه مباحثات داخلی و عمومی است.
در ادامه، نگارنده علیرغم تردید درباره نقش دموکراسی در ایران به این حقیقت اذعان میکند که نمیتوان برخی عناصر دموکراسی در این کشور را نادیده گرفت که از آن میان میتوان به برگزاری انتخابات در قوای مجریه و مقننه اشاره کرد که این علاوه بر ارتقای وجهه مردمی نظام، موجب مشروعیتبخشی به آن در داخل و خارج از ایران نیز میشود.
به این ترتیب، نویسنده گزارش اینگونه نتیجهگیری میکند که افکار عمومی در ایران از جایگاه مهمی برخوردار است و به همین دلیل جناحهای مختلف به دنبال جلب حمایت مردمی و طرح مباحثی هرچند محدود در این حوزه هستند.
با توجه به این ارزیابی، نویسنده نکتهای را گوشزد میکند مبنی بر اینکه اینگونه مباحث داخلی ایران معمولاً از سوی سیاستگذاران آمریکایی نادیده انگاشته میشود حال آنکه این مباحث به شناخت حوزههایی که میتوان به آنها در پیشبرد مذاکره با ایران امید بست؛ کمک میکند. از سوی دیگر، اشراف به این موضوعات تضمینی خواهد بود مبنی بر اینکه هرگونه توافق قابل حصول با ایران در داخل نظام با مقبولیت مواجه شده و در طول زمان دوام میآورد.
نویسنده این گونه ارزیابی میکند که آن بخش از عناصر امنیت ملی ایران که از سوی نظام به بحث گذاشته میشوند؛ زوایایی از توافق احتمالی را تامین میکنند و میتوانند به تنظیم توافقی منجر شوند که از حمایت فراگیر در تهران برخوردار شده و ماندگاری خود را با تغییر دولت حفظ خواهد کرد.
نهایت آنکه «آریانه طباطبائی» در انتهای مقاله خود اینگونه نتیجهگیری میکند که آمریکا 2 راه پیش رو دارد: نخست آنکه میتواند راهکار دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا را آزمایش کند و به دنبال توافقی همهجانبه با ایران باشد که همه جنبههای رفتاری نظام ازجمله برنامه موشکی و رویکردهای منطقهای را در بر میگیرد. اما این روش با کاستیهایی همراه است و سخت به نتیجه میرسد چراکه نظام به چنین مذاکراتی به چشم کاپیتولاسیون (واگذاری امتیازهای ویژه) نگاه میکند.
راه دوم آن است که آمریکا رویکردی مشابه مذاکرات هستهای 2012-2015 را در پیش بگیرد و با تفکیک موارد اختلاف، مذاکرات جامعی را برای هر یک از آنها تدارک ببیند که این امر میتواند همزمان یا مرحله به مرحله پیش برود. با تفکیک موارد مورد اختلاف، آمریکا و ایران میتوانند چارچوبی را برای دست یافتن به آنچه مورد پذیرش حاکمیت فعلی است، فراهم کنند.
به این ترتیب، هردو طرف میدانند که هدف مذاکره عادیسازی روابط نیست و در عوض میتوانند بر ایجاد کانالهای ویژه ارتباطی و محدود کردن جنبههای کلیدی برنامههای نظامی و فعالیتهای منطقهای ایران تمرکز کنند.