بزرگنمایی:
مدرس و کارگردان تئاتر گفت: عکاسی تئاتر دو جنبه دارد؛ یکی وجه خبری و دیگر وجه هنری است. متاسفانه برخی عکاسان که کار هنری انجام میدهند، وجه اطلاعرسانی را فراموش میکنند.
به گزارش خبرگزاری تبسم مهر به نقل از روابط عمومی هفتمین همایش «10 روز با عکاسان»، در ششمین روز این رویداد نشست تخصصی «خواستههای متقابل عکاسان تئاتر و کارگردانها» با حضور حمیدرضا شعیری و مسعود دلخواه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
دلخواه در ابتدای این نشست، بر لزوم تعامل مناسب بین کارگردان و عکاس تئاتر تاکید کرد و گفت: خوشحالم که تعامل عکاسی و تئاتر افزایش پیدا کرده است و ما ارتباط نزدیکتری بین عکاسان تئاتر و کارگردانها شاهد هستیم. شاید در ایران کتاب و مقالات زیادی درباره عکاسی تئاتر وجود نداشته باشد اما در خارج از ایران مخصوصا در آمریکا و اروپا کتابهای زیادی درباره عکاسی تئاتر وجود دارد که به عنوان یک حرفه تخصصی به آن نگاه میشود.
او با اشاره به سابقه طولانی تئاتر گفت: تئاتر سابقه طولانیتری از عکاسی دارد اما با اختراع دوربین در امر اطلاع رسانی تئاتر از آن استفاده شده است، کما اینکه بیشتر اخبار تئاتر از طریق عکسها منتشر شده است. البته امروزه نیز عکس جایگاه خبری خود را در عین وجه هنری آن، دارد. عکاسی تئاتر، صرفا تئاتر نیست و میتواند کلیه فعالیتهایی را که روی صحنه رخ میدهد، شامل شود. از جمله موارد مهم در عکاسی تئاتر این است که عکاس بتواند از سوژههای در حال حرکت عکاسی کند. عکاس تئاتر باید خود را با نورپردازی فضا تطبیق دهد که خود، هنر بزرگی است. عکاسی تئاتر دو جنبه دارد یکی وجه خبری و دیگر وجه هنری است. متاسفانه برخی عکاسان که کار هنری انجام میدهند، وجه اطلاع رسانی را فراموش میکنند. در واقع ضمن هنری بودن، عکاس باید تصویری از طراحی صحنه و میزانسن را نیز ارائه کند.
شعیری نیز در ادامه این جلسه به طبقه بندی عکسها پرداخت و گفت: عکسها میتوانند مستند، چیدمانی، گزارشی، پرتره و یا شکار لحظه باشد. عکاسی تئاتر در زمره عکسهای رخدادی که نه صد در صد مستند و گزارشی و نه صد در صد شکار لحظه است؛ میگنجد. تئاتر اجرای زنده است و باید عکاس لحظهها را در فضایی که به نوعی آماده آن است، شکار کند.
شعیری خاطرنشان کرد: در عکس چیدمانی، همه چیز تحت کنترل است و کارگردان، خود عکاس است اما در تئاتر با شرایطی مواجه میشود که عکاس نمیتواند در آن، همه چیز را پیش بینی کند. در واقع درون عکاسی تئاتر، فاکتورهای زیادی در مسیر عکاسی دخالت میکنند که از جمله آنها جا به جایی درصحنه، حرکت، نور و ... است.
دلخواه در ادامه جلسه، علاقه به تئاتر را از جمله ضروریاتِ عکاسی تئاتر دانست و گفت: نگاه بازیگر، کارگردان و عکاس به تئاتر متفاوت است، به همین خاطر شاهد شکلهای متفاوتی از عکاسی هستیم. عکاس حرفهای تئاتر کسی است که در ابتدا به تئاتر علاقهمند باشد و بعد نمایشنامه را خوانده باشد.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: عکاس تئاتر باید لیستی از اکشنهای نمایشنامه ثبت کند تا در شبهای بعد بتواند به آن لحظات رجوع کند. عکاسی که تئاتر را میبیند؛ وضعیت سالن و میزانسنها را درمییابد و میفهمد چه لنزی به درد کار برای این نمایش میخورد. عکس خوب، اثری است که نشان میدهد متعلق به چه فضای تئاتری و چه اثری است؟ اما گاهی یک عکاس، از فرعیترین نقشها عکاسی میکند که به معنای عدم شناخت او از نمایش است.
دلخواه بر عکاسی از تئاتر تاکید کرد و گفت: ما امروزه آرشیو عکس غنی از تئاتر نداریم، به همین خاطر از تعزیههای گذشته، عکس و فیلم بسیار اندکی داریم. در حالیکه این دو تنها چیزهایی هستند که میتوانند تئاتر را به آیندگان یادآوری کنند. عکس از جمله ابزار مهم ثبت تئاتر است. متاسفانه امروز اسناد چندانی از کارهای مرحوم سمندریان یا بهرام بیضایی نداریم.
شعیری نیز در ادامه جلسه بر اهمیت عکاسی از تئاتر تاکید کرد و گفت: عکاسی، روایت تئاتر را تعریف میکند و آن را تبدیل به گفتمانی دیداری میکند زیرا در همان لحظه روی صحنه بودن به اتمام میرسد و عکس این گفتمان دیداری را ادامه میدهد. در واقع یکی از جنبههای مهم تئاتر ثبت اثری است که ردی از آن به جا نمیماند. در سینما صحنهها آماده عکاسی میشوند اما یک تئاتر برای عکاسی شدن آماده نمیشود و صرفا روی صحنه اجرا میشود بنابراین آشتی تئاتر با عکاسی یک نیاز جدی است.
* نشست آغاز عکاسی در دانشگاههای ایران
نشست «آغاز عکاسی در دانشگاه های ایران» به مدیریت محمد مهدی رحیمیان با حضور مجید دوخته چی، مهدی رحیمیان و مسعود زنده روح کرمانی در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان برگزار شد.
در ابتدای این نشست، محمد مهدی رحیمیان درباره روند عکاسی در ایران گفت: از اواخر دهه پنجاه وارد دوران جدید مدارس هنری و تولید سینمایی و تلویزیونی شدیم به همین دلیل، آموزش عکاسی دانشکده هنرهای دراماتیک و مدرسه عالی تلویزیون و سینما به شکل جدی آغاز شد.
مجید دوختهچیزاده در ادامه گفت: سال 1354 برای اینکه گرافیک و عکاسی بخوانم به مدرسه عالی تلویزیون و سینما رفتم، در آنجا دانشجویان تکنیک هایی را که می توانست عکاسی و گرافیک را با یکدیگر ترکیب کند، برای کار در تلویزیون یاد می گرفتند. طی دو دوره بعد در سال 56 عکاسی از گرافیک جدا شد. در آن دوره هیچ مرکز دیگری به آموزش تخصصی عکاسی نمی پرداخت و به عنوان واحد درسی تدریس می شد و از سال 56 تا انقلاب فرهنگی این دو درس از هم جدا شد. پس از آن مدرسه تلویزیون و سینما را منحل کردند و مرکز آموزش فنی ایجاد شد. در اولین دوره استاد خطیر و خانم نطاق به طور تخصصی عکاسی یاد می دادند و پس از آن بهمن جلالی و یحیی دهقان پور حضور داشتند. عزیز ساعتی آموزش لابراتوار عکاسی به ما می دادند و احمد عالی هم حضور داشت.
در ادامه مهدی رحیمیان در خصوص آموزش در عکاسی تشریح کرد: مدرسه سینما سال 47 تأسیس شد و درس عکاسی داشت. از سال 52 که به مدرسه پیوستم؛ احمد عالی، در دانشکده هنرهای دراماتیک، عکاسی درس می داد. مدرسه عالی تلویزیون و سینما دوره های دوساله ای داشت. رشته عکاسی گرافیک سال 54 شروع شد و در سال 56 این دو بخش به دلیل گسترش واحد خبر و شهرستان ها از هم جدا شد و بعد به زمان انقلاب فرهنگی رسیدیم. رشته عکاسی پای ثابت رشته ها در کنار هفت رشته هنری در سال 61 بود.
دوختهچیزاده در ادامه گفت: تلویزیون و سینما بنا به دلایلی تعطیل و پس از آن مرکز فنی صداوسیما تأسیس شد و رشته تولید که زیرمجموعه آن رشته های هنری بود، به وجود آمد. بر اساس پیشنهادی که همکاران تولید ارایه دادند، طرح تأسیس دانشکده صداوسیما به سازمان صداوسیمای آن زمان پیشنهاد شد و از سال 59 تا اواخر 60 این طرح در هشت رشته نوشته و به کمیته هنری ستاد انقلاب فرهنگی ارائه شد و در سال 61 اولین ابلاغ موافقت با تأسیس دانشگاه های هنری در کشور از طرف ستاد انقلاب فرهنگی به ستاد صداوسیما داده شد.
دوختهچیزاده با بیان اینکه تفکر اصلی این بود که بهترین هنرمندان هر رشته ای برای تدریس دعوت شوند، افزود: هشت رشته ای که طراحی شد، نیاز کشور بود و تا قبل از این برنامه ریزی برای رشته انیمیشن نداشتیم. قبل از انقلاب کارهای زرین کلک و علی اکبر صادقی به صورت فردی بود، اما به صورت آکادمیک چیزی در این رابطه نداشتیم. رشته دیگری که در ایران خیلی به آن احتیاج داشتیم فیلمنامه نویسی بود و این رشته را با حضور بزرگانی مانند مکی، رسائل و بیضایی تشکیل دادیم. رشته های دیگر کارگردانی سینما، کارگردانی تلویزیون، گرافیک و عکاسی در آن دوره بود. مرحوم بهمن جلالی در پایه گذاری و تدوین رشته عکاسی بسیار تلاش کرد. یحیی دهقان پور، احمد عالی، آقای خطیر در حوزه شیمی عکاسی، اکبر عالمی و … نیز بودند و رشته عکاسی با حضور این استادان تدوین شد و به عنوان اولین دانشکده ای که بعد از انقلاب اجازه تأسیس گرفت، این رشته را راه اندازی کردیم.
دوختهچیزاده گفت: در کمیته هنری ستاد انقلاب فرهنگی به عنوان یکی از نمایندگان سازمان صداوسیما حضور داشتم، استاد هادی شفاییه از مفاخر عکاسی ما و دکتر داروساز بود که فن مواد شیمیایی را میدانست. تا قبل از او تعداد مقالات ما در حوزه عکاسی بسیار کم بود و حتی کتاب مرحوم گل گلاب بعد از فارغ التحصیلی ما آمد. حمید دهقان پور، بهروز غریبپور، زرین قلم و دکتر حجت به عنوان رییس کمیته در آنجا بودند.
در ادامه مسعود زنده روح کرمانی گفت: سال 61 وقتی وارد دانشکده صداوسیما شدم 60 نفر دانشجو بودیم و کیفیت آموزش در دانشکده صداوسیما کاملا با دانشگاه های دیگر متفاوت بود. محمد گل محمدی مدیر دانشکده و مجید دوختهچیزاده مدیر عکاسی بودند و طراحی ساختار به شکلی بود که سرشاخه آن بهمن جلالی و بعد هم مسعود معصومی، یحیی دهقان پور، نصرالله کسرائیان، ضیاءالدین خطیر و اکبر عالمی بودند. دوران طلایی دانشکده صداوسیما را احساس می کردم و سرکلاس محمود دولت آبادی می رفتم و درکلاس نادر ابراهیمی، قباد شیوا و بهروز غریب پور و پرویز مرزبان(تاریخ هنر) درس خواندم.
* نشست فتوژورنالیسم و داستان گویی بصری
نشست «فتوژورنالیسم و داستان گویی بصری» با حضور ابراهیم حیدری٬ روح الله وحدتی و ابوالفضل نسایی عکاسان خبری در گالری تابستان خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست ابراهیم حیدری گفت: برای ساخت مالتی مدیا برای پروژه ای که تعریف می شود؛ از ابتدا سناریو لازم است. یکی از معضلات تولید مالتی مدیا درایران، بیش از حد آسان یا جدی گرفتن این شیوه است. اما واقعیت این است که بحران اصلی در بحث دید، ایده و اندیشه است و تکنیک الویت بعدی است.
ابوالفضل نسایی درباره پروژه عکاسی "بابا اسید ریخت" گفت: متاسفانه عکس مستند اجتماعی در مطبوعات ایران جایی برای ارائه ندارد.
نسایی که سالهاست از آمنه بهرامی، قربانی اسید پاشی عکاسی می کند؛ درباره انتخاب موضوع اسید پاشی برای عکاسی گفت: متاسفانه سال هاست که در کشور ما اسید پاشی زیاد شده سال ها پیش با آمنه بهرامی یکی از قربانیان اسید پاشی آشنا شدم و سال ها از او عکاسی کردم. او از جمله کسانی بود که خودش می خواست رسانه ای شود اما افرادی هستند که نمی خواهند رسانه ای شوند.
وی درباره نحوه آشنایی اش با دختر سه ساله و مادرش که توسط پدر قربانی شده بودند؛ گفت: در صفحه حوادث روزنامه ایران اردی بهشت 1391 ازاین جنایت دهشتناک که در روستایی در بم رخ داده ، مطلع شدم. بر روی صورت رعنا و مادرش درهنگام خواب، توسط مرد خانواده اسید پاشیده شده بود.
او درباره چگونگی ساخت مالتی مدیا «بابا اسید ریخت» گفت: از اول قصد نداشتم که عکاسی از سمیه و رعنا را در قالب مالتی مدیا ارائه کنم. در میانه عکاسی از این مجموعه، به پیشنهاد نیوشا توکلیان تصمیم گرفتم که مالتی مدیا بسازم. با کاستی هایی در این زمینه رو به رو بودم. با این که اسید پاشی یک موضوع اجتماعی است اما در این مجموعه تلاش کردم که به نگاه شخصی خودم برسم.
روح الله وحدتی درباره مالتی مدیا «سهم تو از تنهایی» گفت: سال گذشته روزهای پرتلاطمی داشتم. می خواستم با پروژه عکاسی با خودم کنار بیایم. پیش از سفری که با دوستانم به بوشهر داشتیم برای خودم یک پروژه عکاسی تعریف کردم که به روستاهای دورافتاده بروم و از افرادی که سال ها عکسی نگرفته بودند عکاسی کنم.
به گفته وحدتی٬ او سوژههای عکاسیاش را در این روستاها از میان کسانی انتخاب کرده که سال هاست به سفر نرفته اند و بیشترشان آلبوم عکسی از خودشان نداشتند.
به این فکر کردم که این پروژه را در شهر و با افرادی که سال هاست از خود عکس ندارند دنبال کنم افرادی چون معتادان و کارتن خواب ها که هر روز چهره شان در معرض تغییراست.
در پایان این نشست، دو مالتی مدیای هنرمند، برای حاضران پخش شد.
* تعهد در عکاسی ما را به نگاه شخصی میرساند
محمد خدادای مترجم زاده در سخنرانی خود با عنوان «نگاه-شاید- شخصی»گفت: نمی توان عکاسی را نادیده گرفت امروز یک عکاس می تواند یک واقعه را به قبل و بعد از عکس خود تقسیم کند. شاید عکاسی هنر قراردادن چیزی خاص در موقعیتی خاص باشد. فرهنگ جامعه، آموخته ها، قواعد استفاده از رسانه، حساسیت و تجربه های هنرمند و حمایت ها و تشویق ها یک نگاه شخصی را شکل میدهد.
این هنرمند عکاس درباره ویژگیهای داشتن یک نگاه شخصی اضافه کرد: وفاداری و تعهد به انجام کامل پروژه، درک شعف و لذت موجود در جهان و روشنگری و آموزندگی ویژگیهای داشتن نگاه شخصی است البته تعهد و وفاداری از اهمیت بالاتری برخوردار است. در عکاسی پویا دارای نگاه متعهد و لذت بخش و مفید برای خود و دیگران باشید. شاید با استمرار این کار به چیزی شبیه نگاه شخصی دست پیدا کنید.
* در جستجوی راهی نو
بخش در جستجوی راهی نو، با عنوان «عکسواره» و با سخنرانی حمیدرضا مجیدی در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
مجیدی درباره عکسواره گفت: این برنامه طرحی بود که مورد استقبال قرار گرفت و ما طی سه سال گذشته به اجرای آن پرداختهایم.
مسئول خانه عکاسان استان مرکزی، در ادامه کلیپی از فعالیتهای خود با عنوان جشنواره «عکس زمان» در اراک را برای حاضران پخش کرد و گفت: از آنجایی که این جشنواره به صورت ملی و حرفهای برگزار شد، استادان زیادی از شهرهای مختلف به اراک آمدند.
مجیدی ادامه داد: در طی اجرای این جشنواره متوجه شدم که جامعه عکاسی ما برای بخش هنری با مشکلات بسیاری روبه رو هستند. ما در بخش «عکسواره» فعالیت های مختلفی را با این رویکرد انجام دادیم و از عکاسان خواستیم که در برنامههای آموزشی ما که به صورت تخصصی رشته عکاسی را آموزش میدهد، شرکت کنند. در مسیری که پشت سر گذاشتیم، با مشکلات بسیاری روبه رو بودیم؛ ابتدا متوجه شدیم که عکسها دچار مشکلات فنی هستند و تمام تلاش خود را به کار بردیم تا عکاسان را به سمت و سوی بهتری سوق دهیم. پس از یکسال از برگزاری عکسواره به این نتیجه رسیدیم که آثار رو به رشد هستند.
مروری بر پشت پرده اقتصاد فرهنگ و حراجیها/ جای خالی آموزش اقتصاد به هنرمندان
نشست «اقتصاد فرهنگ و هنر؛پشت پرده حراجیها و نمایشگاههای جهانی» با سخنرانی داوود یاراحمدی دربخش در جستجوی راهی نو عصر روز دوشنبه 19 آذرماه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در این نشست، یاراحمدی فرهنگ و اقتصاد هنر را عاملی مغفول در ایران دانست و گفت: رویکرد اصلی فرهنگ و اقتصاد در کشور ما هنوز کاملا روشن نیست بنابراین نگاه به این مقوله گنگ و محو است. اقتصاد فرهنگ و هنر در ایران از سال 91 رسما کار خود را در دو دانشگاه هنر اصفهان و دانشگاه بینالمللی امام رضا(ع) در مشهد آغاز کرد. این مجموعه با زیرمجموعه اقتصاد هنر کار خود را آغاز کرد و چند سال بعد با مشکلاتی در بخش سرفصلها رو به رو شد. هنرمندان، عموما با یک نمونه بصری رو به رو هستند، در حالی که اقتصاد هنر عموما با ریاضی برخورد دارد.
این کارشناس ادامه داد: باید ابتدا کالا و خدمات فرهنگی را به شکلی مشخص تببین کنیم تا نحوه توزیع و فروش آن مشخص شود. کالا محصولی است که قابلیت لمس و جابه جایی را دارد در حالیکه محصول فرهنگی دارای چنین ویژگیهایی نیست و صرفا یک اثر تولید و برای به نتیجه رسیدن و تکثیر ایجاد میشود. در مورد محصول و کالاهای فرهنگی صرفا ریز هزینه مد نظر نیست و موضوعاتی چون محتوا و موضوع مورد توجه قرار میگیرد زیرا حذف این دو، محصول را به یک کالای صرف تبدیل میکند.
کمال از دیدگاه تفکر شرقی در عکاسی
نشست پایان نامه پریسا گماریان با موضوع «کمال از دیدگاه تفکر شرقی در عکاسی براساس دیدگاه سید حسن نصر» در گالری نامی برگزار شد.
پریسا گماریان در این نشست گفت: در این پایان نامه، هنر را از دیدگاه علم کلام و با توجه به نظریات سید حسین نصر بررسی کرده ام. کلام پیرامون اصول اعتقادی و جهان بینی برمبنای استدلال عقلی است.
گماریان افزود: استاتیک یا زیبایی شناسی توسط گروه فلاسفه، هنرمندان و منتقدان پیگیری می شود. در هنر شرقی کلمه هنر با حسن و جمال پیوستگی دارد. از نظر ارسطو فعالیت انسانی به سه بخش نظری٬ عملی و ابداعی که همان تخنه است تقسیم می شود.
او در ادامه گفت: سوالی که این جا مطرح می شود این است که هنر چیست؟ عده ای هنر را برابر زیبایی قرار می دهند و این جا این پرسش مطرح می شود که زیبایی چیست. زیبایی هر چیزی است که انسان را به خود جلب می کند و انسان خواهان تکرار و دیدن آن باشد. این تعریف هنر تمام ماهیت و چیستی آن را به واکنش مخاطب واگذار می کند. البته واکنش مخاطب موضوع مهمی است اما تنها عامل ارزشگذاری یک اثر هنری نیست. وجود جوهره شناخت در خون هنرمندان شرقی به ویژه ایرانی باعث روی آوردن آنان به آیین سلوک شد تا بتوانند صفات ملکوتی در آثار خود به نمایش بگذارند.