بزرگنمایی:
در زمانه شدیداً «سیاسی» ما که افق فهم انواع مسائل چیزی نیست جز «افق سیاست»، هیچ ادبیاتی نمیتواند از اتصاف به آئینی بودن برخوردار باشد و در عین حال خود را از چنین افق فراگیری بر حذر بدارد.
به گزارش تبسم مهر «سیدجواد طباطبائی» که امروز دیگر در نظر عموم اهل فرهنگ شناخته شده است، در کتاب «دیباچهای بر نظریه انحطاط» تلویحاً اذعان کرد که در دوره اسلامی، «شعر و ادب ایران» به تدریج جانشین اندیشه سیاسی شد و به شالودهای برای وحدت و تداوم ایران تبدیل شد. اگر اجالتا با طباطبایی همراه شویم باید بدانیم که وقتی از ادبیات در ایران سخن میگوییم، تنها با یک پدیده ذوقی مبتنی بر لذت زیباییشناسانه و برساخت بنایی زیبا به مدد واژگان و کاربرد هنر و ذوق روبرو نیستیم؛ بلکه ادبیات و مخصوصاً شعر فارسی در ایران نوعی نظام معرفتی بنیادین بوده است که همچون یک نخ تسبیح از سویی رابطه بین مردم با عالمان، پادشاهان و خدا را برقرار میکرده و از سوی دیگر مقوم سنتها، حوزهها و جریانات مهمی چون دین، عرفان، فلسفه، اخلاق و سیاست بوده است. در واقع شعر و ادب، زبان گفتگو و ابزار خرد و عقلانیت در ایران بوده است و به مثابه عنصری وحدتبخش هویت تاریخی و اجتماعی ما را قوام بخشیده و حفظ کرده است.
شاید به همین دلیل بوده که با ورود ما به دنیای جدید و اصطلاحاً مواجهه ما با مدرنیته و مدرنیزاسیون غربی که همزمان با جنگهای ایران و روس و انقلاب مشروطه همراه بود، شعر و ادب هم دچار تحولات بنیادینی بر مبنای همان مواجهات نو شد؛ یعنی مثلاً از سویی شعر و ادبیات با خروج از دربار به سمت مردم رفت و بر این مبنا تحولات مهمی را در عرصه لفظ و مضمون تجربه کرد و از سوی دیگر نقش ملموس و تاثیرگذاری در رویدادهای اجتماعی-سیاسی دوران نو پیدا کرده و مثلاً در خلال انقلاب مشروطه و مبارزات سیاسی دوران معاصر و حتی در انقلاب 57 نقش حیاتی را ایفا کرد.
با اینحال اگر چه با تولد نقد ادبی در ادبیات نوی فارسی، به آرامی ادبیات به سمت ذوق و زیباییشناسی رجعت کرد و نقش تاریخی خود را تا حدودی به فراموشی سپرد، اما هنوز به تمامی از کارکرد معرفتی، تاریخی و سیاسی خود عاری نشده است؛ بویژه زمانی که این ادبیات و حوزههای متنوعی از آن در خدمت نوعی از «آرمان» درمیآید و اهدافی را مبتنی بر نظامی از ارزشها پیگیری میکند، بیشتر از هر زمانی بالضروره باید بر نقش و کارکرد اخلاقی، سیاسی و اجتماعی خویش واقف بوده و حدود چنین کارکرد را به رسمیت بشناسد. در این زمینه ادبیات یا شعر «آئینی» که در سالهای اخیر عنوانهای مختلفی هم پیدا کرده است، از جایگاهی ویژه برخوردار است. به این معنا، در زمانه شدیداً «سیاسی» ما که افق فهم انواع مسائل و پدیدهها چیزی نیست جز «افق سیاست»، هیچ ادبیاتی نمیتواند از اتصاف به آئینی بودن، مذهبی بودن، شیعی بودن و… برخوردار باشد و در عین حال خود را از چنین افق فراگیری بر حذر بدارد. آئینی / مذهبی / شیعی و… بودن در این معنا بالضروره همبسته با «سیاسی بودن» است، البته نه لزوماً همبسته با هر معنای سطحی، سبک و مبتذل از «سیاست»!
ذهنیت عمومی / تودهای در دوران جولان ابتذال، عموماً مفاهیم اصیل را در قوالبی سطحی، کاذب و مبتذل فهم میکند و خود این پدیده عموماً ناشی از تسلط ایدئولوژیهایی است که منفعتطلبانه نافی هرگونه «جدیت» و نگاه سیاسی هستند که میتواند دستهای پنهان منفعتجویی را رو کند. این جدیتزدایی و سیاستزدایی در دوران کنونی – که دوران تسلط ایدئولوژی سرمایهداری است - بهمیانجی مبتذلسازی، سطحی و تودهای کردن همه مسائل جدی که از قضا کاملاً سیاسی هم هستند، صورت میگیرد و مع الاسف باید اعتراف کرد که بسیاری از حوزههای دینی، اعتقادی و از این نظر آرمانی اسلامی-شیعی را هم درنوردیده است، از جمله موقف و ساحتی جدی و مقدس با عنوان «هیئت» را. موقف و جایگاهی که ادبیات و شعر آئینی در آن کاربرد و نقش بسیار زیاد و البته تعیینکنندهای دارد، ولی به دلایلی چند امروزه این کارکردها و سویهها، به شیوهای تقلیلیافته مسیرهایی را تجربه میکند که در نوع خودش جالب توجه، و البته نیازمند نوعی بازخوانی نقادانه است؛ این نگاه نقادانه به شعر هیئت – و نه خودِ هیئت - در پرونده «شعر هیئت؛ با یا بدون سیاست؟» خبرگزاری مهر مورد توجه و تمرکز قرار خواهد گرفت؛ پروندهای که در ایام دهه اول ماه محرم الاحرام و همزمان با برپایی مناسک عزای حضرت سیدالشهدا (ع) در هیئات مذهبی منتشر خواهد شد. این پرونده بر مبنای گفتوگوهای جدی و تا حدودی چالشی با شاعران «شعر هیئت» پیش خواهد رفت و تلاش خواهد کرد نسبت «شعر هیئت» با «سیاست» را در اشکال متعارف و کنونی هیئات مذهبی موجود در کشور را مورد توجه و بازاندیشی جدی قرار دهد.
***
در میان چهرهها و علمای تاثیرگذار دوران معاصر، تاثیر هیچکسی به اندازه تاثیراتی که امام خمینی (ره) در جامعه ایرانی گذاشته نیست؛ وقتی از وضعیت امروز شعر آئینی و انقلابی و مناسک عاشورایی مقید به قید «سیاسی» صحبت میکنیم، خواه ناخواه پای انقلاب اسلامی و به تبع آرا و اندیشههای تاثیرگذار امام در این حوزه به میان میآید؛ به بخشی از فرمایشات و نوشتههای اما درباره موضوع مذکور نگاه کنید:
«زنده نگه داشتن عاشورا یک مسئله بسیار مهم سیاسی - عبادی است. عزاداری کردن برای شهیدی که همه چیز را در راه اسلام داد، یک مسئله سیاسی است … این مظاهر و شعائر و اموری که در اسلام در آن سفارش شده باید فکر کنید که اینها یک مسئله سطحی نبوده است که میخواستند جمع بشوند و گریه کنند، خیر. ما ملت گریه سیاسی هستیم، ما ملتی هستیم که با همین اشکها سیل جریان میدهیم و خرد میکنیم سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است». (صحیفه امام، جلد 13، صفحه 327)
یا
«این مجالس را حفظ کنید. همه مجالسی که اجتماعات دینی است، اجتماعات اسلامی است، اینها اسلام را در قلوب ما زنده نگه میدارد. جماعات را حفظ کنید. جمعه را حفظ کنید. اعیاد اسلامی را، شعایری که در آن هست، حفظ کنید و مجالس عزا را با همان شکوهی که پیشتر انجام میگرفت و بیشتر از او، حفظ کنید و اهل منبر - ایّدهم الله تعالی - کوشش کنند در اینکه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامی و مسائل سیاسی - اسلامی. مسائل اجتماعی - اسلامی و روضه را دست از آن برندارید که ما با روضه زنده هستیم». (صحیفه امام، جلد 13، صفحه 330)
یا
«و از آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطهار و بویژه سید مظلومان و سرور شهیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین - صلوات وافر الهی و انبیا و ملائکه الله و صلحا بر روح بزرگ حماسی او باد - هیچگاه غفلت نکنند و بدانند آنچه دستور ائمه علیهم السلام برای بزرگداشت این حماسه تاریخی اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است، تمام فریاد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستمپیشه در طول تاریخ الی االبد. و میدانید که لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنی امیه - لعنه الله علیهم - با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شدهاند، فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریاد ستمشکن است و لازم است در نوحهها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق - علیهم سلام الله - به طور کوبنده فجایع و ستمگریهای ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود … و همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی است که حافظ ملّیت مسلمین، بویژه شیعیان ائمه اثنی عشر - علیهم صلوات الله و سلم - است». (از مقدمه وصیتنامه امام)
برجستهسازی عنصر سیاست نه در معنای بازیهای مبتذل سیاسی و جناحی و منفعتطلبیها و شیادیهایی که به اشتباه عنوان «سیاسی بودن» گرفته است، بلکه ایستادگی در برابر ظلم و ستم و عدالتطلبی انقلابی و بیموضع و خنثی نبودنها، در شرایطی که هر نوع خنثی بودن و موضع نداشتنی آب در آسیاب ظالمان و قدرتطلبان و منفعتگرایان ریختن است، دقیقاً همان چیزی است که مد نظر امام خمینی (ره) است. این همان دغدغهای است که پرونده «شعر هیئت؛ با یا بدون سیاست؟» در ایام محرم امسال از طریق بازخوانی شعر هیئتها در گفتوگو با شاعران فعال در هیئتهای امروزی پیگیری خواهد کرد.