بزرگنمایی:
فرقه دموکرات پی برده بود که هیچ یک از اهالی پاوه جذب آنها نمیشود، از این رو در فکر این بودند تا از آنها انتقام بگیرند.
به گزارش خبرنگارتبسم مهر، روایتهای مختلف حصر پاوه در سال 1358 را که مرور میکنیم، بیشتر پی میبریم که حمله حزب دمکرات و دیگر گروهکهای ضد انقلاب وتروریستی بیش از آنکه حمله به انقلاب اسلامی باشد، حمله به مردم انقلابی بود. مردم انقلابی یعنی همان اهالی پاوه که جان و مالشان را در دست گرفتند، تقدیم کردند، اما یک وجب از خاک شهر و کشورشان را به معاندین انقلاب ندادند. روایت یکی دیگر از مدافعین شهر در خصوص آن 6 روز سخت در پاوه روایتی خواندنی است که در اینجا تقدیم میگردد.
چرا گروهکهای ضد انقلاب اینطور علیه مردم پاوه تاختند؟
همزمان با شروع نهضت حضرت امام (ره) مردم پاوه نیز علیه رژیم ستم شاهی در سراسر ایران به پا خواستند. مردم شهر پاوه هم گام با مردم تهران و تبریز علیه رژیم ستمشاهی قیام کردند و شروع به تظاهرات نمودند. راهپیمایی میکردند، شبها درخانه جلسات متعددی را برگزار میکردند تا همه را برای آمدن به صحنه تشویق کنند.
مردم شهر پاوه همزمان با مردم تهران و تبریز به فرمایشات حضرت امام(ره) لبیک گفتند و از همان اولین روزها تاکنون با نظام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ومقام معظم رهبری عهد کرده بودند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در داخل شهر پاوه یکسری از احزاب مثل حزب منحله دمکرات و کومله تشکیلاتی را راهاندازی کرده بودند. اما بدلیل نداشتن پایگاه اجتماعی و ترویج افکار ضددینی خصوصا در توهین به اعتقادات وباورهای اسلامی از جمله اهل تسنن ، مردم با اینها همراه نبوده و اساساَ این احزاب را قبول نداشتند. در همان زمان کمیته انقلاب اسلامی در سطح شهر تاسیس شد و مردم گرایش به آنها پیدا کردند و به صورت خودجوش بدون هیچ چشمداشتی وارد کمیته شدند و اسلحه به دست گرفتند تا از نظام جمهوری اسلامی وارزشهای دینی و انقلابی حفاظت و صیانت کنند.
زمانی که احزاب دیدند در سطح شهرهواداری ندارند، دنبال این بودند که به طریقی در پاوه درگیری ورعب، وحشت ایجاد کنند و به همین خاطر در داخل شهر با التهاب آفرینی مانورهایی میدادند. اما مردم آنها را نپذیرفتند و علیه احزاب منحله ای همچون دمکرات و کوموله برخاستند. اعضای گروهکها مجبور شدند به محلی بنام قوری قلعه بروند و درآنجا کل اعضاء رادور هم جمع کردند و بالاخره باهدایت و کمک استکبار جهانی توطئه علیه نظام انجام دادند. چون هنوز نظام نوپا بود در آن زمان به این نتیجه رسیدند که همه با هم به شهر پاوه حمله کنند و جنگ نابرابری را علیه مردم شهر به پا کردند. اما مردم با اتکال به خداوند تبارک و تعالی و با اسلحه هایی که از اول انقلاب در دستشان بود به صورت خودجوش از نظام دفاع کردند. 20مرداد 58مصادف با ماه مبارک رمضان هم بود، گروهکها جنگ ناجوانمردانهای را برعلیه مردم شروع کردندوبه صورت شبانهروزی این جنگ ادامه داشت، حتی زمانی که مردم روزه بودند.
تعداد عناصر ضد انقلاب چقدر بود؟
خیلی بیشتر از مردم شهر بود، آنقدر که این جنگ تبدیل به جنگ نابرابری شده بود. جمعیت مردم شهر پاوه دو هزار نفر بودند که مسلح بودند، ولی طرف مقابل حدود 20 هزار نفر اعضای گروهکهای ضد انقلاب بودند. با این حال همین 2 هزار نفر در مقابل آن 20 هزار نفر ایستادگی کردند و هیچگاه تسلیم خواستههای آنها نشدند.
بیست و ششم ماه مبارک رمضان محاصره شهر را تنگتر کردند و تقریباً نزدیک شهر شده بودند. ارتفاعات شهر را گرفته بودند و چهار طرف شهر را محاصره کرده بودند. حزب منحله دمکرات آنقدر به شهر نزدیک شده بود که وقتی فریاد میزدند صدایشان شنیده میشد. آنها اعلام میکردند که خودتان را تسلیم کنید، ولی مردم نپذیرفتند و در داخل خانههای خودشان سنگر گرفتند و اعلام کردند تا آخرین قطره خون هم از انقلاب اسلامی دفاع میکنیم و هم از شهرمان.
فرمان امام خمینی (ره) چطور ورق را برگرداند؟
پیام تاریخی و سرنوشتساز حضرت امام(ره) از اولین اتفاقات تاریخی ایران بعد از انقلاب بود. ایشان به عنوان فرمانده کل قوا دستور دادند به نیروهای ژاندارمری و ارتش و شهربانی که اگر ظرف 24 ساعت کل مجموعه نیروهای نظامی و انتظامی به شهر پاوه نروند و غائله را ختم نکنند، با سران ژاندارمری و شهربانی با قدرت برخورد انقلابی خواهند کرد. در 26 مرداد ماه بود که به دنبال پیام امام(ره) حدود ساعت 5 صبح هواپیماها و هلیکوپترها آمدند و ارتفاعات را با هلیکوپترهای کبرا زدند و حزب دمکرات که در آنجا بودند پا به فرار گذاشتند.
وقتی شهر را محاصره کرده بودند، چه اقداماتی از طرف اعضای گروهک ها سر زد؟
زمانی که کل شهر را محاصره کرده بودند، خیانتهای بسیار زیادی انجام دادند. منجمله غارتهایی که در ضلع شرقی شهر و نزدیک بیمارستان کردند. آنجا خانههای سازمانی فرهنگیان بود. کلی از اموالشان را به سرقت بردند. بیمارستان را غارت کردند. در بیمارستان خانمی به نام فوزیه شیردل از پرستاران بیمارستان بودند که در بیمارستان مجروح شدند.
ایشان غیر بومی و متولد کرمانشاه بودند و بعد از مجروحیت قرار بود با هلیکوپتر از پاوه خارج شوند که با سقوط هلیکوپتر، ایشان به شهادت رسیدند. یک سری بچههایی که در آن صحنه سقوط هلیکوپتر بودند تعریف کردند که وقتی ما مجروحین و جانبازان را داخل هلیکوپتر گذاشتیم به محض اینکه هلیکوپتر قصد بلند شدن از زمین را داشت یک سری از افراد که در خانههای سازمانی پنهان شده وهمگی از اعضای حزب منحله دمکرات بودند، به سمت هلیکوپتر تیراندازی کردند و باعث سقوط آن شدند. بچه ها گفتند که بلافاصله به سمت هلیکوپتر رفتند و مجروحین را از آن خارج کردند، اما متاسفانه تعدادی شهید شده بودند. بقیه مجروحین را که زنده ماندند به ساختمان هلال احمر انتقال دادند و بعد مجدداً یک هلیکوپتر دیگر آمد که آنها را انتقال بدهد.
پس هلیکوپتر مجروحین را اعضای حزب دمکرات هدف قرار دادند؟
بله اون هلیکوپتر را هم آنها انداختند. آنقدر به سمتش تیراندازی کردند که باعث سقوطش شدند. گویا خلبان میخواسته در آن فشار تیراندازی سریعتر پرواز کند که با دیوار برخورد و متأسفانه سقوط میکند.
افراد مدعی حزب دمکرات خداترس نبودند و هیچ کس و هیچ چیز برایشان مهم نبود، واقعاً غارتگر بودند. خداراشکر در شهر پاوه هواداری نداشتند و مردم از آنها متنفر بودند و هیچگاه هیچ استقبالی هم از آنها نشد. شهر پاوه در شروع نهضت حضرت امام(ره) اولین شهری بود که در کردستان لبیک گفت و هیچ وقت از این احزاب منحله مثل حزب دمکرات طرفداری نکرده است.
از خاطرات اقدامات شهید چمران بگویید؟
شهید چمران در همان کمیته انقلاب اسلامی که الان سپاه پاسداران هست مستقر بود. کمی آن طرفتر هم یک کلانتری و پاسگاه بود و مردم داخل آن پاسگاه رفته بودند و پناه گرفته بودند. الحق و انصاف یک تنه از پاسگاه دفاع کردند و پاسگاه را تحویل گروهک و حزب منحله دمکرات ندادند.
شهید چمران آن زمانی که آمده بود، میخواست واسطه گفتگو شده و مسئله را حل کند. شهید چمران میخواست به داخل گروهها برود و با آنها مذاکره کند و در این بین جنازههای شهداء را هم تحویل بگیرد (برای کُردها احترام به میت و دفن قبل از غروب آفتاب آن اهمیت بسیار بالایی دارد). ولی مردم پاوه فهیم بودند و چند نفر از بزرگان شهر که آنجا بودند جلوی شهید چمران را گرفتند و گفتند ما اصلا راضی نیستیم شما بروید و جنازهها را هم نمیخواهیم. بگذارید آنها جنازهها را ببرند، حاضر نیستیم شما بروید با آنها مذاکره کنید.
شهید چمران انسان بسیار بزرگوار و شریفی بودند و زمانی که با آقای تیمسار فلاحی به پاوه آمدند، وقتی وضعیت را دیدند که بسیار نامناسب است وجنگ نابرابری در حال رخ دادن است و وقتی مردم به ایشان گفتند وجود حضرتعالی در این شهر میتواند مثبت و موثر برای مردم باشد و مایه دلگرمی است، با بزرگواری و منشی که داشتند اعلام کردند که من بر نمیگردم و همراه مردم میمانم.
ابتدا از مردم پرسیدند که راههای ارتباطی شما با بیرون از شهر چگونه است؟ در آن زمان ما اصلاً راههای ارتباطی نداشتیم، چون تمام راهها مسدود بود. شبها در داخل مساجد جمع میشدند و مینشستند و بدون هیچ توقعی برنامهریزی میکردند. هم در خروجی و هم ورودی شهر نگهبان مشخص میکردند که در بین اینها تنها یک نفر اسلحه داشت و مابقی با چوب و چماق همراه او بودند و شبها به نگهبانی میپرداختند و این چنین مردم فداکاری و ایثار کردند، چون به هیچ وجه حزب دمکرات را قبول نداشتند.
الحمدلله همان وجود ایشان مایه خیر و برکت شد و هر لحظه که تماس با دفتر حضرت امام(ره) داشتند و مشکلات را مطرح میکردند و مواردی که منعکس کردن به گوش حضرت امام(ره) رسید و نیروها هم آمدند و حصر پاوه را شکستند.
نسبت مردم با این گروهکها چگونه بود؟
در آن زمان شرایط آنقدر سخت شده بود که مردم یک گلوله هم برای خودشان و خانوادهشان گذاشته بودند که اگر خدای ناکرده پاوه سقوط کرد، خودشان را بکشند.
نزدیک های بیست و چهارم بود که محاصره تنگتر شده بود و رسیده بودند به باغ انگور که در جاده گردشگری قرار دارد. در همان زمان بود که آب و برق را قطع کردند، ولی باز با این که مردم را تهدید کردند که ما آب و برقتان را قطع کردیم و باید تسلیم شوید ولی هیچ کدام تن به ذلت ندادند و تسلیم حزب دمکرات نشدند.
دلیل این موضوع هم این بود که چون مردم شهر پاوه به حضرت امام(ره) لبیک گفته بودند و به اعتقاد خودشان به نظام جمهوری اسلامی پایبند بودند و در هیچ زمان حاضر نبودند از این احزاب استقبال کنند. مردم فقط به انقلاب اسلامی گرایش داشتند و با کمیته انقلاب اسلامی همکاری میکردند.
مردم اوایل داخل میدان مولوی با حزب دمکرات درگیر شدند، چرا که یک سری کارهایی انجام می دادند و قصدشان این بود که یک درگیری بین مردم پاوه و حزب منحله دمکرات ایجاد شود و به این شیوه مردم را سرکوب کنند و این توطئه بود که توسط استکبار پیاده سازی شده بود چون انقلاب اسلامی نوپا بود.
در آن زمانی که آنها دفتری در داخل شهر داشتند، پی برده بودند که هیچ یک از اهالی پاوه جذب آنها نمیشود و گرایش به افکار حزب دمکرات و بقیه احزاب ندارد و در هیچ شرایطی تحت تاثیر تبلیغات آنها قرار نمیگیرد. وقتی دیدند که هوادار در داخل شهر پاوه ندارند، در فکر این بودند تا از آنها انتقام بگیرند.
بعد از اینکه دو مورد درگیری در میدان مولوی رخ داد مردم دست به تحصن زدند و به فرمانداری اعلام کردند که از این به بعد افرادی که به عنوان حزب دمکرات یا کومله هستند، باید دفترهایشان در داخل شهر را تعطیل کنند و بروند.
گروهکها که دیدند چارهای ندارند، رفتند تا برنامهریزی کنند و به شیوهای از مردم انتقام بگیرند و به همین جهت حمله ناجوانمردانهای را علیه مردم شهر پاوه تدارک دیدند. الحمدالله این توطئه با اتحاد و همدلی و ایثار و رشادت مردم و همچنین فرمان تاریخی حضرت امام(ره) شکست خورد و گروهکها پا به فرار گذاشتند.