بزرگنمایی:
«یوجینو باربا، کارگردان و تئوریسین صاحب نام تئاتر دنیا سال ۱۳۹۵ وقتی به ایران آمد، در آخرین ساعات حضورش شاهد مجلس تعزیه در سالن انتظار تئاتر شهر بود و چنان از این گونه نمایش حیرتزده شد که گفت چرا آن را به دنیا معرفی نمیکنید؟ این نمایش همه چیز دارد و همین که از جدال خیر و شر حرف میزند بسیار مهم است. نکته تأسفبرانگیز این است که حتی وقتی وی چنین پیشنهادی را نیز مطرح میکند ما هیچ اقدامی نکردیم. (۱)»
به گزارش تبسم مهر یک دهه از ثبت جهانی تعذیه در یونسکو میگذرد اما تنها زمان برونگرایی این نمایش، روزهایی اندک از ماه محرم به وقت عزاداری برای امام حسین (ع) است. این به محاق بردن فقط خاص تعزیه نبوده، پردهخوانی و نقالی، سیاهبازی و جلوههایی دیگر از هنر نمایش، چنین سرنوشت غمانگیزی داشتهاند که گاه تا مرز محوشدگی رفتهاند.
حقیقت آن است فرهیختگانی از سراسر جهان که حتی با عنوان گردشگر به ایران میآیند، در پی فرصتی برای آشنایی با گوشهای از سنتها و آیینهای ایران به هر شکل هستند، درحالیکه چنته ما خالی است.
هماینک جز یک خانه موزه خیمه شببازی در تهران و قهوهخانههایی که گاه به پردههای نقالی ساکتی مزین شدهاند و جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی که هر دو سال یکبار در تهران برپا میشود، هیچ کجای دیگری برای مواجهه با این بخش از فرهنگ، تاریخ و هویت ایران وجود ندارد.
محمدحسین ایمانی خوشخو، رییس کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی که در فاصله سالهای 1382 تا 88 معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و عضو انجمن علمی گردشگری ایران است و درباره تئاتر و گردشگری روایدادمحور مقالاتی متعدد داشته است، به این چالش میپردازد و درباره اینکه جشنوارههایی با محتوایی از شبیهخوانی، معرکهها، آیینها و بازیهای سنتی، نمایشهای عروسکی سنتی، نقالی و روایتهای ملی چقدر توان متبدیل به رویداد جذاب گردشگری را دارند، به ظرفیتها و خلاءهای موجود اشاره میکند و میگوید: امروزه در بین گونههای مختلف گردشگری، یک گونه به نام «گردشگری رویداد» وجود دارد که هدف اصلی آن، رونق گردشگری و استفادهی گردشگر از جنبههایی فراتر از سرگرمی و تاریخ یک کشور است. این اثر متقابل، «گردشگری رویدادمحور» را در سطحی فراگیر و بینالمللی مطرح کرده است و کشورها با توجه به سبقه خود در موضوعاتی از قبل ورزش، آیینهای مذهبی و سنتی، هنر، تاریخ و ادبیات رویدادهای متناسبی را برگزار میکنند که سبب رونق گردشگری بینالمللی میشود.
این استاد دانشگاه بیان میکند: متاسفانه در ایران کمتر به این جنبهها توجه شده است. شاید جاذبههای مهمی مثل میراث ملموس فرهنگی، جذابیتهایی متاثر از آب و هوا و یا مکانهای دینی آنقدر بزرگ شده که شعاع گسترده آنها باعث میشود از رویدادهای دیگر غافل شویم. درحالیکه بسیاری از رویدادهای موجود در ایران این قدرت را دارند که به عنوان جاذبه گردشگری روی آنها حساب کنیم.
وی اظهار میکند: همه آیینهایی که ما فکر میکنیم قدیمی شده است و یا به شکل محدود فقط ایرانیها میتوانند از آن استفاده کنند برای گردشگران خارجی که طالب دیدن رویدادهای جدیدی هستند، یک جاذبه به شمار میآید.
ایمانیخوشخو میگوید: به استناد تحقیقی که انجام دادم دریافتم بسیاری از آیینها در حوزه محرم برای گردشگران به مراتب جذابتر از رویدادهای سایر کشورها است، ولی ما از این قضیه غافلیم و یکسری موانع برای خود درست میکنیم که در نتیجه آن، دیگران نمیتوانند از این جذابیتها بهرهای ببرند.
وی اضافه میکند: هرچند اخیرا شهر یزد از ظرفیت رویداد محرم در گردشگری استفاده کرده و برای مشاهده گردشگران خارجی از آیینهای عاشورایی، مکانهایی را هماهنگ کرده است که شاید روزی این نگاه رونق داده شود و به شهرهای دیگری که این آیینها با هنر و فرهنگ آنها عجیبن شده است، تسری یابد.
او با اشاره به ظرفیت جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی که هیچ پیوندی با گردشگری ندارد اما در هفته گذشته بخشهایی از فضاهای عمومی شهر را آنچنان درگیر کرد که نظر رهگذر عادی را هم جلب کرد، اظهار میکند: رویدادهای هنری فراوان داریم که سرمایههای بینظیر برای گردشگری هستند، جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی، یک مثالهای خوب است. این جشنواره چندسالی است در کشور برگزار میشود. در دورهای که در وزارت فرهنگ و ارشاد حضور داشتم از این رویداد بسیار حمایت کردم، چون گونههایی از نمایشهای سنتی درحال محو شدن بود و نسل جوان هیچ شناختی نداشت. این جشنواره سالهای سال به سختی اجرا شده است. با وجود چنین مصائبی برای حفظ این هنرهای نمایشی و سنتی اگر خود را به جای یک گردشگر خارجی بگذاریم میبینیم چقدر این هنرهای نمایشی جذاب هستند. شخصا تجربه درک این شرایط را در یکی از جشنوارههای بینالمللی داشتم و شاهد استقبال تماشگران از یک نمایش سنتی ایرانی بودم، با اینکه ارتباط کلامی بین تماشاگر و بازیگر آن برقرار نمیشد اما آن نمایش برای خارجیها جذاب بود و با جدیت و علاقهمندانه سعی میکردند با صحنه ارتباط برقرار کنند.
وی اضافه میکند: به هر حال زمانی پیش میآید که مشکلات مالی از اجراها و حضور گروههای بینالمللی مانع میشود، ولی این راه ارتباطی را به نحوی میتوان حفظ کرد. برای مثال نمایشهایی که در داخل اجرا میشوند را به محافل خارجی ببریم و یا تماشگران خارجی را وارد این حوزه کنیم. البته این اقدامات هماهنگیهای بین سازمانی نیاز دارد که ما نوعا در این حوزه ضعیف هستیم. فکر میکنیم اگر بخواهیم تماشگر خارجی جذب کنیم از صفر تا صد آن را وازرت فرهنگ و ارشاد باید انجام دهد، درصورتیکه همه نهادها باید درگیر شوند. دیگر آن زمانی که خود را بینیاز از گردشگری میدانستیم گذشته است. امروزه به هر شکل میتوان گردشگر جذب کرد. فقط همت جمعی نیاز است که برنامهریزی کند و به رویدادها از جمله هنری رونق بیشتری ببخشد و این گونه گردشگری را در ایران گسترش دهد.
این استاد دانشگاه درباره ضرورت اختصاص مکانهایی ویژه برای برگزاری مدام این نمایشهای سنتی و آیینی در گردشگری، با نگاهی به تجربههای جهانی میگوید: در کنار گردشگری رویدادمحور، گونه دیگری وجود دارد که مرتبط با این بحث است؛ «گردشگری هنری» به این معنی که نمایشهای خاص در مکانهای خاص به شکل مستمر اجرا شوند، در آن صورت است که به یکی از جاذبههای گردشگری تبدیل خواهند شد و همیشه در پکیج تور تعریف میشوند. مثل نمایشهایی که به مدت 10 سال روی صحنه هستند و هرگز جنبه تکراری برای گردشگر پیدا نمیکنند. این همان بُعد از گردشگری است که در آن خیلی ضعیفیم و به عبارتی اصلا گردشگری هنری نداریم.
وی اضافه میکند: زمان که میخواستیم تئاتر نصر را به موزه نمایش تبدیل کنیم، به این جنبه توجه کرده بودیم، قرار بود بخشی از سالن آن به اجرای نمایشهای سنتی اختصاص داده شود که متاسفانه این اتفاق رخ نداد.
او ادامه میدهد: اختصاص مکانی ثابت برای اجرای تعزیه، خیمه شببازی و پردهخوانی یعنی ایجاد موزه برای نمایشهای سنتی که برای گردشگران خارجی بسیار جذاب خواهد بود. با این ایده گردشگری هنری را توسعه دادهایم و نیازی را در گردشگران به وجود آوردهایم که برای آن پاسخی روشن وجود دارد؛ مکانهایی ثابت که در زمان و مکان مشخص، گوشهای از هنرهای سنتی و آیینهای این کشور را در دسترس قرار میدهد.
ایمانیخوشخو بیان میکند: در حقیقت «گردشگری رویداد» و «گردشگری هنری» که برای گردشگر جذابیت بالایی دارد، ظرفیتی مغفول در کشور است که شاید علت اصلی آن جاذبههای دیگری باشد که تحت تاثیر آنها فکر میکنیم غیر از اینها چیزی برای عرضه به گردشگران خارجی نداریم.