بزرگنمایی:
مراسم رونمایی از «تئوریسین خشونت» عصر روز گذشته در نخلستان اوج برگزار شد.
به گزارش تبسم مهر مراسم رونمایی از مستند سینمایی «تئوریسین خشونت» به کارگردانی محسن کوقان و تهیه کنندگی مهدی مطهر که به زندگی و اندیشه دکتر سیداحمد فردید می پردازد، عصر روز گذشته 27 مردادماه در نخلستان اوج برگزار شد.
در ابتدای این مراسم مسعود فروتن به عنوان مجری روی صحنه آمد و ضمن بیان این مطلب که جسارت محسن کوقان به عنوان کارگردان در به تصویر کشیدن اندیشه های این اندیشمند ستودنی است از مهدی نصیری استاد و پژوهشگر دعوت کرد تا روی صحنه بیاید و درباره سیداحمد فردید به سخنرانی بپردازد.
نصیری بیان کرد: از سازمان اوج، کارگردان و تهیه کننده فیلم بابت ساخت این مستند تشکر می کنم. فکر می کنم این کمترین ادای دینی است که جمهوری اسلامی می توانست نسبت به مرحوم فردید انجام دهد چرا که پیش از این جامعه ای که مدعی مدارا بود با یک استاد، فیلسوف انقلابی و پیرمردی که در پی سیاست و کار سیاسی نبود، به گونه ای برخورد کرد که کسی جرات نداشت به افکار او گرایش پیدا کند این در حالی است که آن مرحوم به دنبال ایجاد فردید دیگر یا فردیدیسم نبود چون اصولاً مکتبسازی اختصاص به امام معصوم دارد و این در حالی است که شیعه هیچکس را به جز خداوند غیر قابل نقد نمی داند بنابراین تمام حرف ما این است که فردید مثل خیلی از متفکران دیگر حرف هایی برای تامل کردن دارد حتی کسانی که بعداً با اندیشه فردید زاویه پیدا کردند تمام شهرت خود را از آثاری گرفتند که در مخالفت با او نوشتند.
وی افزود: برخی می گویند اندیشه او موجب انفعال می شود اما به نظرم بهترین دلیل رد این موضوع این است که مخالفان او هرچند میانه ای با او نداشتند اما برخی از اندیشه های او را می پسندیدند باید بگویم اندیشه های فردید نه باعث انفعال، نه باعث سیاست زدگی با دنیای مدرنیته و ... نمی شد بلکه اندیشه او ما را به برخورد با دنیای جدید سوق می دهد البته نه برخورد سطحی.
نصیری با بیان اینکه اندیشه فردید از آن جهت اهمیت دارد که می تواند ضعف غرب شناسی را در جمهوری اسلامی ایران حل کند، توضیح داد: یکی از مهمترین عناصر اندیشه فردید «اصل انتظار» است که آوینی از این عنصر الهام گرفته است. به نظرم این اندیشه می تواند برای جمهوری اسلامی ایران راهگشا باشد.یکی از مهمترین عناصر اندیشه فردید «اصل انتظار» است که آوینی از این عنصر الهام گرفته است. به نظرم این اندیشه می تواند برای جمهوری اسلامی ایران راهگشا باشد
در ادامه احمد رهدار پشت تریبون قرار گرفت و عنوان کرد: می خواهم فردید را به مثابه یک متفکر مورد مداقه قرار دهم. از او به عنوان فیلسوف شفاهی نام برده اند، بخشی از تفکر او نتوانسته جلوه کند چراکه بخشی از جلوگاه تفکر مربوط به قلم است و این نقص در او دیده میشود. هرچند سطحی از فکر و نوعی از تفکر صرفا در گفتن حاصل می شود اما تصور کنید متفکری نتواند صحبت کند در این صورت بی شک چنین متفکری بخشی از موضوعات را از دست می دهد. از این حیث می توان گفت فردید در مقام گفتن فرصتی برای جولان اندیشه داشته، هرچند گفته شده او ننوشتن را انتخاب کرده است اما این موضوع به هر دلیلی که باشد، من می گویم سطحی از تفکر در اندیشه او غایب است.
وی اظهار کرد: من فکر می کنم فردید تا آخر اسیر هایدگر و ابن عربی ماند. باید بگویم من 10 سال با اندیشه های شاگردان او به ویژه داوری اردکانی، مددپور و آوینی محشور شدم و نوشته های آنها را کامل خواندم حتی بعد ها که فرصتی شد تا فراتر از این اندیشه تلمذ کنم این برداشت را داشتم که او همچنان اسیر ماند.
رهدار ضمن بیان این مطلب که فردید را یک محقق فلسفه نمی داند بلکه او را فیلسوف می داند، عنوان کرد: در دنیای غرب فیلسوفان معمولا طیفی از مبلغان و شارحان را دارند اما به گمان من فردید تنها مبلغ داشته نه شارح و اگر بخواهیم شارحی بین شاگردان او پیدا کنیم می توانیم به سیدجلال آل احمد برسیم که البته آنها به هم تاخته بودند. از سوی دیگر اگر بخواهم فردید را به مثابه یک کنشگر اجتماعی مورد ملاحظه قرار بدهم باید بگویم او همراه با انقلاب شد ولی انقلابی نبود. او از مسیری که انقلابی نبود به انقلاب رسید یعنی در ذیل هایدگر به آن رسید نه با اندیشه های امام خمینی (ره).
وی با بیان اینکه معتقد است ماندن در اندیشه فردید نتیجه ای جز یاس فلسفی ندارد، گفت: نسل من فردید را ندیده است اگرچه او تا اوایل دهه هفتاد زنده بود اما ما بیشتر اندیشه های اخلاقی او را در شاگردانش دیده ایم. گفته شده فردید تزلزل اخلاقی داشته، مردمی نبوده است و ... بنابراین اگر فردید را به مثابه یک حلقه در یک زنجیره بررسی کنم او حلقهای از جریان روشنفکری است که می دانیم روشنفکری مختصاتی دارد همچنان به نظرم فردید در ذیل روشنفکری قابل دسته بندی است از همین رو نقدهایی که به اخلاق او می شود به کل جریان روشنفکری قابل تعمیم است.
سپس مهدی مطهر تهیهکننده «تئوریسین خشونت» پشت تریبون قرار گرفت و گفت: یک سری افراد هستند که منظومه فکری دوستان جبهه ما را شکل دادهاند که یک عده از آنها مثل سلبریتی ها شده اند که بیشتر درباره آنها حرف زده می شود اما برخی از آنها حذف شده اند و فردید از همین دسته است. ما در این مستند به صورت ذوق زده نسبت به فردید حرف نزدیم بلکه سعی کردیم مواضع مختلف دوستان را نشان بدهیم بنابراین «تئوریسین خشونت» در حد بضاعت ماست. توجه داشته باشید که سال ها از مرگ فردید گذشته است و ما حالا اقدام به ساخت مستندی درباره او کرده ایم. مرحوم فردید متفکر بسیار مهمی است و شاگردانی از طیف های مختلف دارد.
این تهیهکننده عنوان کرد: من خوشحالم که این فیلم زمینه رشد یک فیلمساز جوان و جسور را فراهم کرد چراکه همین موضوعات دغدغه اوست. توجه کنید که از فردید نوشته و آرشیوی وجود ندارد بنابراین محسن کوقان جوان جسوری است که این فیلم را ساخت.
پس از صحبت های مطهر، محسن کوقان کارگردان روی صحنه آمد و ضمن قدردانی از تیم سازنده این اثر با اشاره به صحبتهای رهدار عنوان کرد: صحبت های آقای رهدار یک جاهایی غیرمنطقی بود. ما درباره فردید 2 دغدغه داشتیم که یکی از آنها غرب زدگی بود. متاسفانه فضای حوزه و دانشگاه بسیار سطحی است در حالی که نسل ما این دغدغه را داشت که به سراغ کسانی برود که کمی عمیق تر هستند. من به جز فردید کمتر کسی را دیدم که درباره غرب زدگی بداند بنابراین در این فیلم بیشتر به سراغ غرب زدگی رفتیم.
وی افزود: فردید بعد از انقلاب قربانی انحصار طلبی از سوی حوزه و دانشگاه شد این انحصار طلبی بد است چراکه اجازه نقادی نمی دهد. ما باید به سمت فضای آزاد و گفتگو برویم وگرنه با این برچسب ها راه به جایی نمی بریم. چهل سال از جمهوری اسلامی گذشته است ولی نسل ما فردید را نمی شناسد، منظورم افراد حوزوی و دانشگاهی است نه افراد کف جامعه. سوال من این است که این انحصار طلبی از کجا می آید؟ باید بگویم حوزوی ها ها به یک نحو و دانشگاهی ها از یک سو دچار انحصار طبی هستند.
سپس محمد رجبی محقق و جامعه شناس پشت تریبون قرار گرفت و عنوان کرد: عنوان تئورسین خشونت را آقای عبدالکریم سروش و همفکران او رواج دادند. افرادی پیش از سروش، خشونت را به تمام نظام نسبت می دادند چراکه آب نظر آنها نظام حجاب را اجباری کرده، موسیقی را محدود کرده، گزینش گذاشته، سه سال دانشگاه را بسته، احزاب را تعطیل کرده بود و ... اینها را کسانی می گفتند که به نظام دلبسته نبودند. در این میان عبدالکریم سروش بدون هیچ پیشینه ای از خارج آمد، سوگولی نظام شد و به یکباره در راس امور قرار گرفت به طوری که هفته ای یک بار سخنرانی او از رادیو پخش می شد، کتاب او در مدرسه و دانشگاه اجباری شد، در گزینش ها، مطالب از کتاب او انتخاب می شد، یعنی کتاب او به عنوان یک فیلتر برگزیده شده بود، وقتی دانشگاه ها را تعطیل کردند او در ستاد انقلاب فرهنگی همه کاره بود و بقیه کاره ای نبودند، آقای سروش 25 واحد را به دوران لیسانس دانشجویان اضافه کرد مثلا دروس زیست شناسی و نجوم را به علوم انسانی اضافه کرد. این خشونتها از طرف کسی اعمال شد که برای نظام همه کاره بود. به یاد دارم یکی از زندانیان می گفت «خشن ترین بازجوی من سروش بود و من را به شدت مورد فشار روحی قرار میداد چون فکر می کرد من اعدام می شوم و درباره کارهای او چیزی نمی گویم.»
وی افزود: آقای سروش به محض اینکه قدرتی پیدا کرد یک دفعه از آموزش و پرورش 56 معاون و مدیر کل را تصفیه کرد که یکی از آنها من بودم. همان زمان می گفتند وی با رییس جمهور وقت شب شعر دارد یعنی در عالی ترین سطوح با او ارتباط داشتند. در واقع آنها با کسی که به اهرم های اصلی چسبیده و مروج خشونت بود کاری نداشتند اما با فردید که حتی یک کلاس درس نداشت برخورد کردند به طوری که همه چیزش ممنوع و خانه نشین شد و در نهایت در خانه فوت کرد، حالا سوالی که پیش می آید این است که فردید به قدرت چسبید؟ او تئورسین خشونت است؟فردید مثل سقراط بود که نوشته ای نداشت ولی فیلسوف آفرین بود، مثل شمس تبریزی که مولوی ساز بود. فردید با وجود اینکه چیزی نوشت در موسیقی، سینما، تئاتر، ادبیات، فلسفه و علوم انسانی موثر بود در سینما اولین تاثیر او بر داریوش مهرجویی بود، درواقع داریوش مهرجویی شاگرد فردید بود به طوری که حضرت امام (ر)، «گاو» از ساخته های مهرجویی را پسندیدند
رجبی توضیح داد: اندیشه فردید از چند طرف کوبیده می شد یکی از طرف کسانی که رادیو و تلویزیون در اختیار داشتند، یک عده دیگر کسانی بودند که افرادی مثل شهید مطهری را الگو می دانستند یعنی در حالی که مطهری خودش شهید آزاد اندیشی بود و او را به همین دلیل ترور کردند، وقتی در میان برخی مذهبی ها حرف میزدیم، نمی گذاشتند مطالبمان را عنوان کنیم و می گفتند درباره این چیزی که می گویی شهید مطهری حرفی نزده است. چپی ها هم که اصلا انقلاب را قبول نمی کردند، لیبرال ها هم هرچه غربی ها می گفتند می پذیرفتند به طوری که حالا هم مجله «اندیشه پویا» و تجربه نماینده آنها هستند.
وی گفت: فردید مثل سقراط بود که نوشته ای نداشت ولی فیلسوف آفرین بود، مثل شمس تبریزی که مولوی ساز بود. فردید با وجود اینکه چیزی نوشت در موسیقی، سینما، تئاتر، ادبیات، فلسفه و علوم انسانی موثر بود در سینما اولین تاثیر او بر داریوش مهرجویی بود، درواقع داریوش مهرجویی شاگرد فردید بود به طوری که حضرت امام (ر)، «گاو» از ساخته های مهرجویی را پسندیدند. همین مهرجویی الگویی برای عباس کیارستمی شد که آثار او افتخار جمهوری اسلامی ایران شد.
رجبی عنوان کرد: یک عده به صرف اینکه نمی دانند فردید چه گفته با او مخالفند یک بار یک جامعه شناس بی سواد که ساکن آمریکاست در مجله «اندیشه پویا» نوشته بود فردید مثل هایدگر بی سواد بود.
وی تصریح کرد: فردید در اواخر عمر خانه نشین شده بود و من یک بار نزد او رفتم و از او پرسیدم چرا نمی نویسید؟ او گفت «اندیشه مثل رودخانه جاری است اگر اندیشه را متوقف کنم و بنویسم جریان آن دیگر جاری نمی شود و متوقف می شود.» او می گفت با هایدگر هم سخن است ضمن اینکه مردید، ابن عربی نبود بلکه حرف خود را می زد باید بگویم باطن او هم کلام الله مجید بود. وی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع تظاهرات با روزنامه رستاخیز مصاحبه کرد و گفت نجات ایران با شیعه ای علوی و با اتکا به کلام الله مجید صورت می گیرد در واقع او آن زمان از ظهور ولی عصر گفت در حالی که دکتر سروش می گفت او بعد از انقلاب امام زمانی شد.
در ادامه بیژن عبدالکریمی استاد دانشگاه به سخنرانی درباره او پرداخت و گفت: به اعتقاد من موضع ما نسبت به فردید و رضا داوری به این بر می گردد که ما به فلسفه چه نسبتی داریم. من بارها گفته ام فردید یگانه متفکر تاریخ ماست، این حرف اسطوره سازی نیست ما می دانیم که با دکتر سروش اتفاق مبارکی افتاد و وی سطح مباحث را ارتقا داد بنابراین جامعه ما به دکتر سروش هم مدیون است اما فردید کوشید تا سطح گفتمان وجودشناسانه را ارتقا بدهد و درواقع هر کجا چنین بحثی پیش می آید بی تردید برگرفته از تفکر اوست. فردید غرب را یک نوع مواجه با جهان می داند و شرق از نظر او یک نوع مواجهه با وجود است. ما این درک را در حوزه و در دانشگاه نمی بینیم به خاطر همین او یک سر و گردن از بقیه برتر است. گفته شد او انقلابی نیست اگر قرار است انقلابی صورت بگیرد آن انقلاب باید در نحوه مواجهه ما با جهان باشد چراکه با شعارهای سطحی و از دیوار بالا رفتن نمی شود انقلاب را فهمید.
وی با بیان اینکه فلسفه حتی در میان اساتید فلسفه هم مظلوم است و با آن با استهزا برخورد می شود، اظهار کرد: یکی از ویژگی تمدن کنونی ما، پوپولیست است که یکی از وجوه تمدنی ماست چراکه با آن همه به درس خواندن پرداختند اما نخبگی و فرهیختگی از بین رفت. در روزگار ما توده ها به صحنه آمده و طغیان کرده اند، این روزها همه رسانه دارند. باید بگویم ما با دستان خودمان بزرگان خود را نابود می کنیم. تفکر با تورق فرق دارد و تفکر صرف تکان دادن دهان و سوژه محور نیست.
در پایان این مراسم، مستند «تئوریسین خشونت» برای حضار به نمایش در آمد.