بزرگنمایی:
دیدن مقام صبر و دیدن خود و دیدن اینکه من در مقام صبر مقیم هستم خود حجابی است برای ندیدن سرچشمه صبر و ندیدن سرچشمه به نحوی که مقید به تعینی نیست و این لب عرفان است.
به گزارش خبرنگارتبسم مهر، عبدالله صلواتی دانشیار دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در یادداشتی با عنوان میانه صبر و ترک صبر به تفسیر قطعه ای از فتوحات مکیه درباره ترک صبر پرداخته است:
در ادبیات عرفانی و قرآنی، «صبر» یکی از مقامات ستودنی است و برای آن اقسامی ذکر کرده اند و دعوت شده ایم بدین صبر.
اما جناب ابن عربی در باب 125 فتوحات از ترک صبر سخن می گوید: فی معرفه مقام ترک الصبر و اسراره: اعلم آن فی الصبرالمعروف عند العامه مقاومه القهر الالهی و سوء ادب....
با توجه به سیاق سخن ابن عربی که اظهار میدارد صبر در عامه مقاومت در برابر قهر الهی است، صبر در اینجا با یک لازم معنایی منفی همراه است و آن، ترک شکوه از خدا. مقاومت در برابر قهر اوست و ابن عربی با ترک صبر در واقع، به ترک شکوی توصیه میکند.
نگارنده چهار تقریر از این مقام را مطرح کردم:
یکم: تقریر با حد وسط استغنای عبد
1. صبر عامه به معنای ترک شکوی از حق است.
2. ترک شکوی از حق به منزله بی نیازی از حق است.
3. بی نیازی از حق سوء ادب است.
4. صبر عامه سوء ادب است.
5. سوء ادب از عارف جایز نیست.
پس صبر به معنای ترک شکوی از حق را باید ترک گفت.
دوم: تقریر با حد وسط توجه الهی
1. صبر عامه به معنای ترک شکوی از حق است.
2. شکوی از حق ما را در دریای توجه وجودی و الهی غرق میکند.
3. از هر آنچه ما را از توجه الهی باز می دارد باید خداحافظی کرد.
پس صبر به معنای ترک شکوی از حق را باید ترک گفت.
سوم: تقریر با حدوسط مقاومت الهی
1. صبر عامه به معنای ترک شکوی از حق است.
2. ترک شکوی از حق به منزله مقاومت در برابر قهر الهی است.
3. مقاومت در برابر قهر الهی نوعی مقاومت در برابر تعالی است و بستن در برکات اسم الجلال و در پایان، محرومیت از تعادل اسمایی میان اسمای جمال و جلال.
4. مقاومت در برابر تعالی برای عارف شایسته نیست.
پس باید صبر عامه را ترک گفت.
چهارم: تقریر با حد وسط شفا
1. شکوی از حق شفاست.
2. ترک شفا برای عارف جایز نیست.
3. صبر عامه به معنای ترک شکوی از حق است.
4. بنابر مقدمات یک تا سه، صبر عامه ترک شفاست.
پس صبر عامه را باید ترک گفت.
دیدن مقام صبر و دیدن خود و دیدن اینکه من در مقام صبر مقیم هستم خود حجابی است برای ندیدن سرچشمه صبر و ندیدن سرچشمه به نحوی که مقید به تعینی نیست و این لب عرفان است و رسیدن به مقام نی که از خویش تهی شدن است تا بهترین نواها در آدمی تعین یابند. به قول شیخ الرئیس در اشارات: من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثانی و من وجد العرفان کانه لایجده بل یجد المعروف به فقد خاض لجه الوصول.
بنابراین آنچه ابن عربی گفته در راستای بزرگداشت صبر و ستودن آن است اما او تلاش میکند تا تجربه های سالکانه عارف را از غواشی و محدودیت هایی رها سازد. صبر نیز از این مهم مستثنا نیست. او درصدد عرضه ناب ترین در هر موقف و مرتبه ای است. گاهی عارف به مرتبه ای از تعالی می رسد اما آفت هایی متوجه اوست از جمله دیدن خود، دیدن مقام و احیانا احساس، اندکی بی نیازی که همه اینها خار راهند.