بزرگنمایی:
استان سیستانوبلوچستان به عللی چون خشکسالی شدید و بیتوجهی دولتها در گذشته وضعیت مناسبی ندارد و اهالی در محرومیت هستند، گردشگری و برند کردن صنایع دستی راهی برای نجات این استان است.
به گزارش تبسم مهر در کتاب «عجایبنامه» محمد بن محمود همدانی، دو روایت مهم درباره سیستان و همچنین رود هیرمند وجود دارد. روایت نخست: «عجایب نهرها و چشمهها، نهر هندمند: آبی ست به سیستان. از هزار جوی آب در آن درآید و زیادت نشود و هزار نهر از آن بیرون میآید. از حدِ غور آید، در بحیرهی زره میافتد. سی فرسنگ طول وی بُوَد و در آن ماهی بسیار بُوَد.»
روایت دوم: «عجایب اقالیم و بلاد؛ سیستان اقلیمی است بزرگ، جایی مبارک، پرنعمت. حدود وی از خراسان تا مفازهی کرمان و تا بامیان. شهرهای نیکو چون غور واَسفِزار و بُست و زرنج و بزرگترین جوی آنجا نهر هندمند است. در بحیره زره آید و زره دریایی است کوچک سی فرسنگ گرد بر گرد وی و در آن ماهی باشد بسیار.» بله تاریخ سیستان تاریخ عجیبی است و شرایط امروز این استان هیچ شباهتی با تاریخ آن ندارد و شاید این روند تخریب از دوران قاجاریه شروع شده بود و برای این مساله شواهد تاریخی وجود دارد.
روایت مصائب استان سیستان و بلوچستان
در سفرنامه ادوارد براون با عنوان «یکسال در میان ایرانیان» داریم: «18 ژوئن مطابق با 8 شوال، امروز بعد از ظهر افضل خان بلوچ یک مرتبه دیگر به ملاقات من آمد و درخواست کرد که توصیهنامهای برای او برای دوستم میرزا حسن علی خان نواب که در مشهد است بنویسم و بعد از من تقاضا کرد که با او به مشهد بروم و سپس از راه قندهار و کلات ناصری به طرف مسقط الراس او بلوچستان بروم. افضل خان گفت من میدانم که شما جهانگرد هستید و میل دارید که سیاحت کنید و بلوچستان هم یک منطقه تماشایی است و در آنجا چیزهای جالب توجه را خواهید دید ولی بلوچستان ایران جای خوبی نیست و فقیر و ویران است در صورتیکه بلوچستان انگلستان برعکس جای خوبی است.»
پس از حکمیت گلداسمیت در منازعه میان ایران ناصرالدین شاهی و انگلستان، مرزهای استان سیستان و بلوچستان محدود شد و به دلیل قرار گرفتن سرچشمه رود هیرمند در داخل خاک کشوری جدید به نام افغانستان، نظام آبیاری سنتی در این استان از بین رفت.استان سیستان و بلوچستان موطن دو قوم مهم سیستانی و بلوچ در تاریخ تمدن ایران است. همچنین این سرزمین یادآور کهنترین تمدنهای جهان (شهر سوخته) است. در منابع کهن از این سرزمین با عناوینی چون موطن جنگاروان و خردمندان و رادمردان یاد شده است. شاهد مثال این مدعا ابیاتی از شاهنامه فردوسی به این شرح است: «ز کوه و ز هامون بخوانم سپاه / سوی باختر برگشایم راه» و «از ایران و از زابل و نیمروز / همان کاردانان گیتی فروز». این ابیات البته مرزهای گسترده استان سیستان و بلوچستان در گذشته را نیز نشان میدهد. همچنین در این متون از سیستان به عنوان انبار غله آسیا یاد شده است، این مساله از رونق کشاورزی و اشتغال بیشتر مردمان این دیار به این حرفه حکایت میکند.
روباه پیر و حکمیت گلداسمیت
متاسفانه پس از حکمیت گلداسمیت در منازعه میان ایران ناصرالدین شاهی و انگلستان، مرزهای استان سیستان و بلوچستان محدود شد و به دلیل قرار گرفتن سرچشمه رود هیرمند در داخل خاک کشوری جدید به نام افغانستان، نظام آبیاری سنتی در این استان از بین رفت. از آن تاریخ تاکنون حکومتهای وقت ایران نتوانستهاند از طرق دیپلماتیک حق این استان (و البته کل ایران) را از آب هیرمند دریافت کنند و رفته رفته این استان به خشکسالی شدید دچار شد. دریاچه هامون یکی از بزرگترین دریاچههای آب شیرین در جهان، که زمانی غذای بسیاری از مردم را تامین کرد و همه چیز استان به آن وابسته بود، خشک شد و اکنون فقط گرد و غبار و شنهای کف آن نوازشی به چشمهای اهالی میدهد. این در صورتی است که از نظر مواهب طبیعی و غنای سرزمینی این منطقه واقعاً از بهترین نقاط ایران بود و هیچکس در آن گرسنه نمیماند.
پس از تسلط طالبان بر افغانستان، بیشترین کشتزارها و مزارع این کشور که با آب هیرمند و سرچشمههایش مشروب میشوند، به زیر کشت خشخاش رفت. صادرات تریاک و دیگر مواد افیونی به حدی سودآور شد که ایالت متحده آمریکا نتوانست از آن چشمپوشی کند. اکنون نیز با وجود دولت مردمی در افغانستان و حضور نیروهای بینالمللی، کشت خشخاش به مقیاسی وسیعتر از دوران طالبان در این کشور انجام میشود. نخستین مرز زمینی برای صادرات این خشخاش و مواد افیونی حاصل از آن قطعاً مرز استان سیستان و بلوچستان ایران است. سادگی است اگر تاثیر این ترانزیت مخدر بر اهالی استان سیستان و بلوچستان را ناچیز بدانیم.
دغدغه مرد خدا
متاسفانه پس از جریان خشکسالی گسترده در استان سیستان و بلوچستان دولتها در ایران از دولت هویدا گرفته تاکنون نسبت به این استان توجه چندانی نداشتهاند. در خاطرات امیراسدالله اعلم بارها به اقدامات نابخردانه دولت هویدا اشاره شده. اعلم چون خود مدتی فرماندار سیستان بود و زمینهای زراعی داشت بارها در خاطراتش اعلام نوشته است که برنامهای که دولت هویدا در پیش گرفته باعث خشکسالی و نابودی همه زیرساختها در سیستان دهههای بعدی میشود. حتی اعلم به این نکته اشاره میکند که دولت هویدا اعلام کرده که سیستان و بلوچستان به لحاظ اقتصادی درآمدی برای ایران ندارند بنابراین مهم هم نیستند که دولت برای آنها پول خرج کند.
در اوایل پیروزی انقلاب نیز امام خمینی (ره) با وجودیکه به نیاز شدید به حضور آیت الله خامنهای در تهران داشت، به دلیل اهمیت منطقه ماموریتی تاریخی به ایشان داد تا به آنجا رفته و دردها و مشکلات و حرفهای مردم را مستقیماً بشنود.از آن دوران تاکنون صرفاً تنها کسی که مدام دغدغه این استان را داشته است مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنهای است. دوره تبعید ایشان در زمان ستمشاهی به استان سیستان و بلوچستان منشا خیر برای این استان شده است. در اوایل پیروزی انقلاب نیز امام خمینی (ره) با وجودیکه به نیاز شدید به حضور آیت الله خامنهای در تهران داشت، به دلیل اهمیت منطقه ماموریتی تاریخی به ایشان داد تا به آنجا رفته و دردها و مشکلات و حرفهای مردم را مستقیماً بشنوند. بعدها نیز اگر دستور ویژه رهبری به اعطای تسهیلات برای پیشرفت این استان نبود، معلوم نمیشد که خدای نکرده چه بلایی بر سر این منطقه میآمد. بگذریم.
متاسفانه کشاورزی و ماهیگیری و دامپروری در استان سیستان و بلوچستان تقریباً نابود شده است و خشکسالی بیداد میکند و مردم شریف این منطقه در محرومیت کامل هستند. در مقابل اما این استان به لحاظ میراث فرهنگی و باستانی غنی است. همچنین با توجه به آنکه بسیاری از روستاها و حتی شهرها بافت معماری سنتی خود را حفظ کردهاند، میتوانند بسیار مورد توجه گردشگران خارجی قرار بگیرند. بله این صنعت گردشگری است که استان سیستان و بلوچستان را نجات خواهد داد. توریستها بویژه اروپاییها عاشق بازدید از مناطقی مانند سیستان و بلوچستان هستند و باید از این فرصت در توسعه این استان پهناور محروم بهره برد. قدم نخست برای اینکار انتشار کتابهای مناسب برای شناخت هرچه بیشتر و بهتر پیشینه این استان است تا پتانسیلهای گردشگری و صنایع دستی آن عیان شود.
معرفی یک کتاب
یکی از بهترین کتابهایی که در زمینه گردشگری و صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان منتشر شده «کشکول هنرها و صنایع دستی سیستان» نوشته ایرج شهامی پور است. این کتاب در سال 1396 با شمارگان هزار نسخه، 170 صفحه و بهای 14 هزار تومان توسط انتشارات ارسطو که ناشری فعال در شهر مقدس مشهد است با همکاری مرکز چاپ و نشر ایران در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
اشاره شد که سیستان به واسطه «شهر سوخته» از تمدنهای کهن بشری است. همچنین این منطقه عزیز به کشاورزی و دامپروری و حتی ماهیگیری شهره بوده و از اینجا به عنوان انبار غله آسیا یاد میکردند. به همین دلیل این سرزمین ثروتمند بوده و به دلیل همین ثروت نیز زیرشاخههای فرهنگ نیز در آن رشد کردهاند. کتاب «کشکول هنرها و صنایع دستی سیستان» 9 فصل دارد. در فصل نخست صنایع دستی مرتبط با آهنگری و کشاورزی و شرح داده شدند و این فصل مقدمه خوبی هم دارد درباره قدمت آهنگری در سیستان.
در فصل دوم بازیهای فراموش شده و البته در حال فراموشی سیستان معرفی شده و نحوه انجام دادن آنها نیز شرح داده شدند. فصل سوم به پوشاک سیستان اختصاص پیدا کرده و در آن البته لباس بلوچی هم معرفی شده و نحوه دوخت آن نیز شرح داده شده است. لباس سیستانی و بلوچی بویژه لباس خانمهای این منطقه بسیار زیبا و در عین حال گرانبهاست. در فصل چهارم صنایع دستی سوزن دوزی منطقه معرفی شدند. تصاویر مهمی از این هنر نیز در این فصل درج شده است.
فصل پنجم به سفالگری سیستان اختصاص پیدا کرده و فصل ششم درباره ماهیگیری در سیستان است. ماهیهای دریاچه هامون از خوش خوراکترین ماهیهای منطقه خاورمیانه بودند و البته شهرتی هم در کشورهای منطقه داشتند. قدمت ماهیگیری در سیستان و صنایع مربوط به آن هم زیاد است. این قدمت مقدمه فصل ششم کتاب را تشکیل میدهد. انواع فنون ماهیگیری و همچنین قایقها و لوازمهای دستی که با آن به سطح آب میرفتند، نیز در این فصل معرفی شدهاند.
با توجه به بیمیلی دولتها به ساخت این منطقه تنها راهی که نجات این استان پهناور را ممکن میشود و درآمد شایانی را نصیب اهالی و بومیان و همچنین دولت میکند مساله گردشگری است و تبلیغ صنایع دستی این استان.فصل هفتم کتاب درباره وسایل سنتی تهیه و پخت نان در سیستان است. انواع آسیابها برای آرد کردن نان مثلاً آس دستی یا دستاس معرفی شدند و نویسنده تاریخچه خوبی از آنها ارائه داده است. فصل هشتم به برخی دیگر از صنایع دستی سیستان اختصاص پیدا کرده مثل چگونگی توتن سازی پرده بافی دایره سازی، هاون، دوک نخ ریسی و...
و در نهایت فصل نهم کتاب به گردآوری بخشی از اشعار و ترانههای محلی این منطقه اختصاص پیدا کرده است. کتاب البته بسیار جذاب است و قطعاً ترجمه آن به زبانهای اروپایی و انتشار در آن کشورها به خوبی میتواند در زمینه جذب گردشگر مفید باشد. میتوان امیدوار بود که اروپاییها با مطالعه این کتاب وسوسه دیدن این سرزمین را هم پیدا کنند. البته کتاب به زعم راقم این سطور یک ضعف عمده دارد و آن نپرداختن به غذاهای محلی است. نوعی آبگوشت مقوی و لذیذ در این منطقه طبخ میشود که بسیار میتوان روی آن تبلیغ کرد. همچنین اهالی سیستان یک غذای مقوی و بسیار لذیذ به نام «کشک زرد» دارند که شاهکاری است و طبخ آن هم استادی بسیار میخواهد. این غذا به قدری مقوی است که در صورت مصرف آن در ظهر دیگر احتیاجی به شام نخواهید داشت.
این منطقه به شدت به انتشار کتابهایی از جنس «کشکول هنرها و صنایع دستی سیستان» نیاز دارد. همانطور که اشاره شد با توجه به بیمیلی دولتها به ساخت این منطقه تنها راهی که نجات این استان پهناور را ممکن میشود و درآمد شایانی را نصیب اهالی و بومیان و همچنین دولت میکند مساله گردشگری است و تبلیغ صنایع دستی این استان. اگر اهالی و بومیان به دانشهای مربوط به صنعت گردشگری مجهز شوند، قطعاً میتوانند پای گردشگر اروپایی را به آنجا بکشانند و همچنین میتوانند صنایع دستی آن را در سطح جهان تبدیل به برند کنند. همچنین نهادهایی مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و دیگر ناشرانی که در سطح جهان فعالیت دارند، باید به ترجمه و انتشار چنین کتابهایی در کشورهای اروپایی اقدام کنند. شاید جذابیت این کتابها توریستها را مجاب به حضور و بازدید از منطقه کند. بجز شهر سوخته این استان مکانهای تاریخی دیگری هم دارد از جمله «دهانه غلامان»، «کوه خواجه»، «آتشکده کرکویه»، «کوه تفتان»، «قلعه بمپور»، «قلعه قصرقند»، کاروانسراها و خانههای متعدد و… استانی که این اماکن بسیار را دارد نباید فقیر باشد.