بزرگنمایی:
استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: ما متخلق شدن داریم نه متخلق کردن. متخلق شدن از خود فرد میجوشد در حالی که متخلق کردن یعنی تأثیر بیرونی تا فردی منفعلانه اخلاقی شود.
به گزارش تبسم مهر، حمیدرضا آیت اللهی استاد بازنشسته فلسفه دین دانشگاه علامه طباطبایی در نشست «ارتقا اخلاق و تعاملات دینداری» در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران درباره «چالشهای متخلق شدن» به ارائه سخن پرداخت.
در ادامه گزارشی از این سخنرانی ارائه میشود.
برای آنکه جامعهای اخلاقی داشته باشیم و یا برنامهای برای ارتقا اخلاقی در دانشگاه تنظیم کنیم با برخی چالشها روبرو خواهیم بود که در این نوشتار به دستهای از این چالشها که از آن به عنوان چالشهای متخلق شدن تعبیر شده است اشاره میگردد.
1- چرا متخلق و نه اخلاقی
عنوانی که من برای صحبتهایم گذاشتهام چالشهای متخلق شدن است. تخلق به اخلاق با آموزش اخلاق فرق میکند اخلاق میتواند در حوزه نظری باشد، اما تخلق امری است که در درون افراد نهادینه شده است. کار اصلی ما متخلق کردن افراد به ملکات اخلاقی مثل صبر، شکر، صداقت است و نه آموزش نظری آنها. برای اینکه امری بهصورت ملکه در بیاید نوع مداخلات فرق اساسی با آموزش اخلاق دارد.
2- تربیتی و نه آموزشی
مسألۀ دیگر این است که اخلاق یک نوع کار تربیتی است، اخلاق با آموزش تنها محقق نمیشود. آموزش عهده دار تغییر درونی افراد نمیشود در حالی که تربیت بدنبال تغییر درونی افراد است.
3- عقل عملی و نه عقل نظری
ما یک عقل عملی داریم یک عقل نظری. افرادی مانند هیوم و مور در جریان تاریخ فلسفه اعتقاد دارند اصلاً عقل عملی احکام مختص خود را دارد و عقل نظری هم همینطور و این دو به یکدیگر ارتباط پیدا نمیکنند. اگر چه من بشخصه این مغایرت تام را قبول ندارم ولی دیدگاه هیوم به درستی تلازم تام این دو را (مخصوصاً آنگونه که افلاطون معتقد بود) نفی میکند و نشان میدهد این دو حوزه فضاهای متفاوتی را دارند. حتی نوشتن طرحنامه برای ارتقا اخلاقی خود در محدوده عقل نظری است و باید به این تمایز دقت کرد. بنابراین نوع کارهایی که در عقل عملی داریم و نوع برنامهها و نوع ارزیابیها که در عقل عملی است باید با نوع ارزیابیها و کارهایی که در عقل نظری میکنیم متفاوت باشد. نمرۀ درس اخلاق کسی اگر بیست شود معلوم نیست که متخلق هم باشد.
4- مبتنی بر روشهای تجویزی و نه توصیفی
متخلق شدن مبتنی بر روشهای تجویزی است نه روشهای توصیفی. در متخلق شدن ما باید بیندیشیم که چه تجویزی را انجام دهیم که اساتید صداقت بیشتری داشته باشند. خیلی وقتها ما در همان سطح مسائل توصیفی میمانیم. مثلاً در شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها از وضعیت اخلاقی گروه یا جامعه اشکال گرفته میشود و با آمار یا مواردی نشان داده میشود که چه مقدار بی اخلاقی در جامعه وجود دارد (مثل جوکهای سیاه). این نتایج آماری کاری توصیفی است و ذکر آن باعث تعاملی اثر گذار برای متخلق شدن افراد جامعه نمیشود. آنچه مهم است این است که چه کاری باید انجام دهیم تا پدیدهای زشت در جامعه (مثل عادت به طرح جوکهای سیاه) کم شود و یا صفتی نیکو در آن رشد یابد. شما بیایید یک راه تجویزی بدهید که مردم جوک سیاه نگویند برخی کارشان شده غرغر کردن؛ و خیال میکنند دارند افراد را متخلق میکنند. این نوع کارها نمیتواند تأثیری در اخلاقی شدن جامعه داشته باشد. در دانشگاه هم با این مسائل مواجه هستیم مثلاً میگویند وضعیت حجاب در دانشگاه خوب نیست. این یک توصیف است، اما سوال این است که ما اگر بخواهیم حجاب را در دانشگاه افزایش دهیم چه راهحلهای تجویزی وجود دارد (که قابل ارزیابی باشد)؟ ما بهعنوان اساتید دانشگاه بیشتر تمایل به همان مباحث توصیفی داریم؛ ما باید از این فضای توصیفی عبور کنیم تا بتوانیم در فضای تجویزی کار کنیم.
5- نقش انتخاب و اختیار در متخلق شدن
نکته بعدی در متخلق شدن این است که متخلق شدن ارتباط بسیاری با انتخاب و اختیار دارد. اخلاق باید توسط دانشجو استاد و دیگر افراد انتخاب شود. اگر دانشجو از ترس یا حتی از روی عادت یک کار اخلاقی خوب انجام دهد یا کار اخلاقی بد را انجام ندهد، باید او را به جهتی سوق دهیم که خودش مختارانه رفتارهای اخلاقی از خود نشان دهد. متأسفانه ما افراد را به سمت رفتار اخلاقی وادار میکنیم این با اخلاق سازگار نیست. تمام کارهایی که میخواهیم در زمینه اخلاق انجام دهیم باید در شرایطی باشد که آزادی عمل به طرف مقابل داده شود. اگر یک نفر استاد در دانشگاه تقلب علمی نکرد وقتی اخلاقی میشود که اجبارهای بیرونی تأثیر اصلی را در آن نداشته باشد. اما اگر بخاطر برخی آئیننامهها و کیفرها استادان تقلب علمی نکنند در آن صورت تخلق صورت نگرفته است. پس ما تا آنجا که میتوانیم باید کاری بکنیم که این انتخاب در افراد تحقق پیدا کند، یعنی با اینکه افراد میتوانند تقلب علمی کنند خودشان نپسندند که تقلب کنند. این یعنی بجای روشهای توبیخی باید روشهای تقویت اراده فرد مورد توجه قرار گیرد. فرق رویکرد تقویت اراده فرد با رویکرد تنبیه و توبیخ در این است که دومی بدنبال رفتار اخلاقی با انتخاب فرد است نه نتیجه آن یعنی انجام رفتاری ظاهراً اخلاقی.
6- متخلق شدن نه متخلق کردن
نکته دیگر اینکه ما متخلق شدن داریم نه متخلق کردن. متخلق شدن از خود فرد میجوشد در حالی که متخلق کردن یعنی تأثیر بیرونی تا فردی منفعلانه اخلاقی شود. ما نباید به دانشجو بگوییم اخلاقی شو بلکه باید بگوییم اگر اخلاقی شدن خوب است خودت انتخاب کن اخلاقی باشی. امور تجویزی باید بستری برای متخلق شدن باشد همانگونه که تربیت امری شدنی است. تربیت تحمیلی و اجباری نیست.
7- دورههای سنی تخلق به اخلاق برخلاف دورههای سنی آموزش علمی
نکته بعد که در اخلاق مهم است دورههای سنی است. در رشد عقل نظری هر چه سن بالاتر میرود فراگیری افراد بهتر میشود، اما در مورد اخلاق برعکس است. همه متخلق شدنها به اخلاق باید در سنین پایین صورت بگیرد؛ هر چه سن بالاتر میرود اخلاقی شدن مشکلتر میشود. تحقیقاتی انجام دادم تا ببینم در سایر کشورهای دنیا چه برنامههایی برای بالابردنمنش اخلاقی در میان دانشجویان پزشکی برای اخلاق پزشکی وجود دارد، دیدم در این زمینه کار جدی انجام نشده است. اما کارهای بسیاری را مشاهده کردم که در زمینه اخلاقمند کردن دانش آموزان در مدرسه و یا اخلاقی شدن کودکان سه ساله دو ساله پنج ساله شده است. اخلاق یکی از مواردی است که باید از سنین پایین شروع شود؛ هر چه سن بالاتر میرود اخلاقی شدن سختتر میشود.
8- ضرورت تنوع روشها
روشهای تربیتی در این زمینه باید به گونهای باشد که بستر را با انواع روشها آماده کنیم تا افراد متخلق به اخلاق شوند. این روشها بسیار متنوع است. ما اساتید دانشگاه، به علت ماهیت کارمان، بیشتر به تدریس و روشهای تبیینی فکر میکنیم. گرچه این یک روش است ولی روشهای متنوع دیگری نیز میتواند وجود داشته باشد. در کار تحقیقی که برای متخلقکردن دانشجویان پزشکی به اخلاق به عهده داشتم توانستم 36 روش در این زمینه پیدا کنم. آیا اگر به دانشجو پند دهیم این کار را نکن این روش میتواند اثر گذار باشد؟ در این تحقیق نشان داده شده است که این روش ابتدایی در موقعیتی خاص تا یک حد بهخصوص اثر دارد؛ اینکه ما بهطور مستقیم به کسی پند دهیم این یک روش است. اما اگر برای متخلق شدن افراد بخواهیم کاری انجام دهیم باید از تمام روشها بهطور موازی استفاده کنیم. روش قدمای ما اینگونه بود که میرفتند بالای منبر پند میدادند و توصیه اخلاقی میکردند روشهای دیگر را به کار نمیبردند. روشهای دیگری مانند الگو ساختن، جلسات بحث و گفتگو تشکیل دادن یا تربیت حین مشارکتهای اجتماعی، روشهای متنوع دیگری هستند که میتوانند به کار گرفته شوند.
پس باید به تنوع روشها توجه شود و در یک روش نمانیم؛ حتی روشهای کم اثر را هم حذف نکنیم. در مواردی تبیینهای اساسی برای انجام یک کار خیر صورت پذیرفته است (روش تبیینی) ولی بازهم انجام خیر اخلاقی تحقق پیدا نمیکند. این یعنی باید از روشهای دیگر برای تخلق به اخلاق استفاده شود. مثلاً خودمان از کسانی درخواست میکنیم که برای یک امری که قبول داریم ولی انجام نمیدهیم، انگیزه لازم را به ما بدهد. او می پرسد مگر قبول نداری میگوئیم قبول دارم ولی تنبه لازم را ندارم یا نیاز دارم شخصی راهی را نشان دهد که این حساسیت اخلاقی در من زیاد شود. این همان کارکردی است که موعظه و تکرار یادآوریها دارند. ما بعضی وقتها خودمان احتیاج به موعظه داریم بعضی وقتها خود ما نیاز به تنبیه داریم.
9- توجه به حسن فاعلی
نکته دیگر اینکه در نگرش اسلامی به اخلاق، حسن فاعلی اهمیت دارد. ما در متخلق کردن افراد بیشتر به حسن فعلی فکر میکنیم. اگر در دانشگاه هیچ دانشجویی دروغ نگوید دانشگاه را اخلاقی میدانیم در حالی که بین اینکه دانشجویان از ترس دروغ نمیگویند با اینکه برای رضایت خداوند دروغ نمیگوید فرق بسیاری وجود دارد. در اخلاق اسلامی به حسن فاعلی خیلی توجه شده است. بنابراین باید روی انگیزهها هم کار کرد نه فقط بر صرف رفتار اخلاقی.
10- کم اثر بودن برنامههای از بالا به پایین
نکته دیگر اینکه برنامههایی که از بالا به پایین ابلاغ شود نمیتواند تأثیر گذاری لازم را داشته باشد. ارائه یک طرحنامه برای اخلاقی کردن دانشگاه هم میتواند یک برنامه از بالا به پایین باشد. لذا باید حواسمان باشد تا باید اخلاق از دل خود دانشجو نشأت بگیرد. جناب آقای دکتر قراملکی روش بسیار خوبی برای ارتقا اخلاق کاربردی انجام میدهند. ایشان وقتی میخواهند مرامنامه یا دستورالعملهای اخلاقی را برای یک سازمان تدوین کنند افراد آن سازمان را جمع میکنند و با تبادل نظر با آنها اتفاق نظری درباره رفتارهای اخلاقی بوجودمیآورند. بدین ترتیب مرامنامه بدست آمده مرامنامه ابلاغی ایشان به افراد نیست بلکه مرامنامهای است که خود افراد بدست آوردهاند و تاکید کردهاند باید اینگونه رفتار کنند. برای ارتقا اخلاقی دانشگاه بهتر است دانشجویان را جمعکنیم و بگوییم به نظر شما دانشگاه چطور باید باشد، استاد چطور باید باشد، دانشجو چطور باید باشد. از خود دانشجویان اقرار میگیریم خودشان را درگیر مسأله میکنیم که مرامنامه اخلاقی برای خودشان بنویسند.
11- ضرورت ارائه برنامه زمان مند عملیاتی در یک فرآیند زمانی
اگر برنامهای تعاملی برای متخلق شدن در دانشگاه در نظر داریم بدانیم متخلق شدن یک فرآیند طولانی مدت است و با اقداماتی که بتواند به یکباره با یک روش مؤثر باشد نیست. لذا باید هم تنوع روشها و هم تداوم زمان مندی از برنامهها داشته باشیم. لذا اگر درنظراست رشد اخلاقی صورت بگیرد باید برنامه زماندار از اقدامات متنوع برخاسته از روشهای گوناگون در یک فرآیند زمانی مدت دار ارائه نمائیم که معلوم شود در هر زمان چه کسی و در کجا و به چه صورتی باید چه اقدامی را انجام دهد.
12- ارزیابی اخلاقی
مسألۀ بعد مسألۀ ارزیابی اخلاقی است. فرض کنید کسی میخواهد بیاید این جلسه ببیند آیا این جلسه ملاکهای اخلاقی رعایت شده است یا نه. برای ارزیابی هر موقعیت انسانی ارزیابیها به این سادگی نیستند چرا که اخلاقی بودن صرفاً از روی آثار فهمیده نمیشود. باید بتوانیم راههایی برای ارزیابی و یا حسابرسی اخلاقی یک سازمان یا یک مجموعه یا یک فرد داشته باشیم. یکی از راهها آن است که مجموعهای از رفتارها را معین کنیم و با تیک زدن به هر یک از آنها به میزان اخلاقی بودن پی ببریم ولی تشخیص بسیاری از امور اخلاقی بسیار مشکل است. این کار، ارزشمند ولی سخت است که فعالیتهای کمی حول و حوش آن انجام شده است و میتوانید کار بدیع و ارزندهای برای کشور باشد.
تکمله
تفاوت اخلاق و آداب:
باید بین اخلاق و آداب تمایز قائل شویم. یک اخلاق داریم یک آداب. بسیاری از اموری که دستورهای تجویزی میگیرند از سنخ آداب هستند و نه اخلاق. درست است که آداب مبتنی بر یک یا چند معیار اخلاقی هستند، ولی نمیتوان آنها را در سنخ اخلاق آورد. آیا بردن موبایل سر کلاس درست است یا غلط؟ موبایل بردن که کار اخلاقی نیست اما یک سری دستورهای اخلاقی دارید مثل توجه به حرمت کلاس که میتواند بر مبنای آن، آدابی برای استفاده از موبایل در کلاس و دانشگاه تنظیم کرد. دانشجو مثلاً باید خودکار و مداد همراه داشته باشد اینکه بحث اخلاقی نیست، بلکه آداب حضور دانشجو در دانشگاه است.
دشواری درک مسئولان از اهمیت ارتقا اخلاقی
من میخواهم تجربه ناموفق خودم را بگویم. معاون آموزشی دانشگاه صنعتی شریف از من خواسته بودند که برای ارتقا اخلاقی دانشگاه (دانشجو، استاد و کارمندان) طرح نامهای تنظیم کنم. پس از تنظیم طرح نامه جلسهای گذاشته شد تا سایر مسئولان دانشگاه آن را تأیید کنند. اولین مسئلهای که مطرح شد این بود که چطور میخواهیم مسئولان اجرایی را قانع کنیم که این کار ضرورت دارد. دوم اینکه خوب حالا مرامنامه نوشتید که چه شود؟ آنها میگفتند آقا یک کاری بکنید که در نهایت ما ببینیم مثلاً دانشجویان کمتر سیگار میکشند. با اینکه خودشان سفارش داده بودند ولی زیر بار نمیرفتند. دغدغۀ جدی آن است که بتوانیم با کارفرما وارد گفتگو شویم و او را قانع کنیم. این یک چالش بزرگ در آینده خواهد بود و باید از الان فکر کنیم چطور این چالش را حل کنیم.
یک تجربه دیگر من در سال 1388 بود. وقتی در آن سال مسئولیت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به من سپرده شد، نزد معاون پژوهشی وزارت علوم رفتم و پیشنهاد کردم ضرورت دارد برای پژوهش کشور مطالبی درباره اخلاق پژوهش تنظیم کنیم. ابتدا هیچ شناختی از اینکه چگونه میتوان برای پژوهش اخلاق نوشت نداشتند و صرفاً به خاطر اعتماد به من قبول کردند تا ببینند نتیجه کار چه خواهد شد. بعد که ما به تدریج کتابها را انتشار دادیم ادبیات موضوع زیاد شد خودشان شروع کردند به نوشتن مرامنامههای اخلاقی در پژوهش.