بزرگنمایی:
کتاب «تکنولوژی: فرانکنشتاین یا پرومته؟» اثر غلامحسین مقدم حیدری و علیرضا منجمی توسط انتشارات پگاه روزگارنو منتشر شد.
به گزارش تبسم مهر کتاب «تکنولوژی: فرانکنشتاین یا پرومته؟» اثر غلامحسین مقدم حیدری و علیرضا منجمی توسط انتشارات پگاه روزگارنو منتشر شد.
این کتاب مجموعه مقالاتی است که از جنبههای مختلف به بررسی فلسفه تکنولوژی میپردازند. نویسندگان این مقالات همگی از برجستهترین و خوشنامترین اساتید در حوزهی تخصصی خویش بوده و در زمینه فلسفه تکنولوژی که محور اصلی این کتاب را تشکیل میدهد صاحب نظر هستند. غلامحسین مقدم حیدری و علیرضا منجمی که ویراستاران علمی این کتاب هستند هر دو از اعضای هیأت علمی گروه فلسفه علم و فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هستند. از دیگر نویسندگان این مجموعه میتوان به مهدی معین زاده، علیرضا منصوری، سید محمدرضا امیری طهرانی و سید محمد تقی موحد ابطحی اشاره کرد.
فلسفه تکنولوژی یکی از مهمترین حوزههای مطالعاتی در عصر حاضر است. تسلط علمی تکنیکی بر طبیعت در عصر ما ابعادی یافته است که قرن ما را از قرون گذشته متمایز میکند. بیتردید یکی از مهمترین این ابعاد حضور تکنولوژی است. ما همگی از دستاوردهای تکنولوژی بهرهمند میشویم و در عین حال دلمشغول خطرات بالقوۀ آنیم. پرسش پیش روی ما هماره این است که آیا پیشرفت شتابان تکنولوژی به بهبود زندگی و رفاه آن کمک کرده است یا ما را بهشکل فزایندهای چنان از خود بیگانه کرده که به بردگان تکنولوژی بدل شدهایم؟ تلاش برای پاسخ به این پرسشها در چند دهۀ اخیر نگرشهایی فلسفی را رقم زده است –که فلسفۀ تکنولوژی خوانده میشود- که میتوان آنها در قالب دو استعاره پرومته یافرانکنشتاین بازنمایی کرد.
داستان پرومته اشاره به اسطورهای یونانی دارد که در آن خدایان پرومته و اپیمته را بر آن گماشتند تا نیروهای گوناگون را میان جانداران تقسیم کنند. اپیمته این وظیفه را به عهده گرفت و پرومته را مأمور بازرسی از کار خویش کرد. اپیمته هر نیرویی را به جانداری سپرد اما پرومته دریافت که اپیمته هیچ نیرویی برای نوع بشر باقی نگذاشته، آدمی برهنه، بیپایافزار و بیسلاح مانده است. او چارهای جز این ندید که دانشها و فنون ساخت ابزار و وسایل را به نوع بشر ببخشد و چون بیآتش آن فنون به کاری نمیآمد، آتش را بدانها افزود. بدینسان آدمی واجد دانشی –تخنه- شد که برای فراهمساختن وسایل زندگی لازم بود.
استعارۀ فرانکنشتاین اشاره به داستان دانشجوی جوان طب -ویکتور فرانکنشتاین- دارد که بسیار خردگرا، هوشمند و خلاق است و داعیۀ نجات و رستگاری انسان را دارد، اما موجودی هیولائی میسازد که از لحاظ هوش و درایت همانند خود اوست و چهره و پیکری زشت و نفرتانگیز دارد. هیولا مدتی بعد خود را از سیطرۀ خالقش خارج میکند و در اندیشه و عمل خودمدار میشود. بدینسان موجودی که برای نجات انسان آفریده شده بود درکار نابودی بشر میشود و سرانجام حتی خالق خود را نیز به قتل میرساند. او نام خالقش را غصب میکند و خود را فرانکنشتاین میخواند. فرانکنشتاینموجودی است بسیار نیرومند اما بیروح. بدینسان انسانی که با تأسی به خدایان (پرومته) قصد آن داشت که گامی در جهت سعادت آدمی بردارد، مخلوقی را به بار میآورد که جز تیرهبختی برای آدمیان ثمری ندارد.
استعارۀ پرومته روایتگر تکنولوژی بهمثابه موهبتی است که نه تنها ضامن بقای انسان در جهانی مملو از آسیبها و مخاطرات است، بلکه زندگی سرشار از آسایش و رفاه برای او به ارمغان میآورد. اعطای همزمان صناعت و آتش اشاره بر این دارد که تکنولوژی هم مصنوع انسان است و هم تحت اختیار او. در مقابل، استعاره فرانکنشتاینی دلالت بر این دارد که تکنولوژی هیولای خودمدار و خارج از کنترل انسان است که نهایتاً موجب تیرهروزی و نابودی نوع بشر میگردد.
قصد این کتاب بازگویی یا مرور مکاتب فلسفۀ تکنولوژی معاصر نیست، بلکه تأمل فلسفی در باب تکنولوژیهای پیرامونمان در پرتو این مکاتب است. در این مجموعه آنچه از تکنولوژی مراد شده است فراتر از تلقی مرسوم از تکنولوژی بهمثابه مصنوع تکنیکی –همچون موبایل، کامپیوتر، ماشین– است. کاربست تکنولوژی در حوزۀ پزشکی، تجارت، تبلیغات و رسانه و حتی علوم نظری همچون ریاضیات، تهدیدها و فرصتهایی را به وجود آورده است که تأمل فلسفی در باب تکنولوژی را میطلبد. در نهایت این خواننده کتاب است که باید قضاوت کند که تکنولوژی ماهیتی از جنس پرومته دارد یا همچون فرانکنشتاین بلای جان بشر خواهد شد.
در فصل اول این کتاب یعنی - فلسفۀ تکنولوژی ریاضی از دیدگاه هایدگر و مارکس- غلامحسین مقدم حیدری میکوشد روشهای بکارگرفتهشده در جامعۀ ریاضیدانان را بررسی کند. این فصل دارای دو بخش است: در بخش نخست تکنولوژی ریاضی بهعنوان امری مابعدالطبیعی در بطن ماهیت تکنولوژی جدید (گشتل) از منظر هایدگر مورد بررسی قرار میگیرد و نشان داده میشود که چگونه گشتل سبب تغییر تکنیکهای اثبات در ریاضیات شده و ماهیت ریاضیات را دگرگون کرده است. بخش دوم مطابق دیدگاه مارکس از ابزار شروع میکند و نشان میدهد که چگونه در نیمۀ دوم قرن بیستم، جایگزینی ابزار مداد و کاغذ با کامپیوترها سبب تغییری اساسی در معنا و محتوای اثبات ریاضی شده است.
در فصل دوم -تحقیق در باب ذاتگرایی تکنولوژی: مطالعۀ موردی تکنولوژی پزشکی- مهدی معینزاده به ماهیت مستقل از ارادۀ تکنولوژی میپردازد. مقصود او از تکنولوژی پزشکی در این جستار هم جنبه سختافزاری آن (ابزار و ادوات پزشکی و داروسازی) و هم جنبه نرمافزاری (بهویژه دانش، نهادهای علمی و درمانی و سازمانهای مرتبط با آن) است. مؤلف میکوشد تا نشان دهد که حیات ما امروزه حتی قبل از اینکه متولد شویم و گاه حتی قبل از انعقاد نطفه (با بررسیهای ژنتیکی والدین) تحت نظارت تکنولوژیک پزشکی قرار دارد. سختافزارهای پزشکی همچون سونوگرافی و روشهای تشخیص داخل رحمی وضعیت جنین را کنترل میکنند. از این رو سیطرۀ تکنولوژی پزشکی بر انسان آینه تمامنمای سیطره تکنولوژیک است.
در فصل سوم علیرضا منجمی پدیدۀ طبیسازی را مورد تأمل قرار میدهد. طبیسازی فرآیندی است که در آن پزشکی به قلمروهایی -مانند زایمان و تولد، قاعدگی و یائسگی، الکلیسم، اعتیاد، چاقی، زیبایی، شادبودن، جوانشدن، تنهایی و انزوای اجتماعی- که اساساً پزشکی نیستند، وارد میشود و سازوکارهای پزشکی برای اصلاح یا درمان آنها ارائه میکند. طبیسازی موافقان و مخالفانی دارد. مخالفان بر این باورند که طبیسازی نشانگر توسعهطلبی پزشکی و کنترل اجتماعی با ابزار ناهنجاری و اعوجاج است. موافقان طبیسازی آن را حرکتی در راستای ارتقای سلامت جامعه میدانند علت آن را پیشرفت دانش علمی و کشف بیماریهای جدید میپندارند. در این فصل تلاش خواهد شد طبیسازی بهمثابه تکنولوژی فهم شود.
در فصل چهارم -دربارۀ خودمختاری صنعت رسانه و تبلیغات- علیرضا منصوری با ارزیابی انتقادی دیدگاههای هایدگر، بورگمن و ایلول در زمینۀ فلسفۀ تکنولوژی میکوشد تا معنای خودمختاری تکنولوژی در رسانه و تبلیغات را روشن سازد و دریابد. او به این منظور خودمختاری صنعت تبلیغات را از دو جنبۀ بررسی کرده است. اول به استدلالهایی میپردازد که به نوعی، خودمختاریِ اجتماعی و فرهنگی را برای تکنولوژی رسانه قائل است. پس از آن توصیفی هستیشناختی و پدیدارشناختی از رسانه و تبلیغات به دست میدهد، و جایگاهی برای آن در نظر میگیرد که در نهایت نوعی خودمختاری را برای آن به بار میآورد.
در فصل پنجم -تجارت الکترونیک از دیدگاه فلسفه تکنولوژی- سید محمدرضا امیری تهرانی کاربست تعاریف و تحلیلهای فیلسوفان تکنولوژی را بر تجارت الکترونیک مورد بررسی قرار میدهد. در ابتدا او به مرور آرای این فیلسوفان میپردازد و میکوشد تا به این پرسش پاسخ دهد که تجارت الکترونیک به چه معنایی تکنولوژی محسوب میشود؟ او در پرتو آرای هایدگر نشان میدهد که نحوه انکشافی که بهدلیل تعرض به طبیعت از رهگذر تجارت الکترونیک حاصل میشود عبارت است از: سیالشدن منابع و اعتبارات اقتصادی در سراسر بازارهای مالی جهان و امکان تمرکزیافتن آن در هر بازار (یکپارچگی مالی)، تغییرشکلدادن سریع اوراق بهادار، سهام و پول به یکدیگر، انباشت شدید سرمایه و تأمین نقدینگی، جابهجایی سریع پول و اعتبارات از راه پرداخت الکترونیک، تغییر شکل خطهای تولید و نظمبخشی مجدد آن با پراکندگیهای جهانی (یکپارچگی تولید) و حذف موانع و تعرفههای گمرکی و مرزهای تجاری (یکپارچگی تجاری).
در فصل ششم -برنامۀ توسعه بهمثابه تکنولوژی اجتماعی رویکردی فلسفی- محمدتقی موحد ابطحی پس از اشاره به معانی مختلف تکنولوژی، نشان میدهد که برنامۀ توسعه را میتوان بهمثابه تکنولوژی اجتماعی بررسی کرد. وی پس از مرور مکاتب فلسفۀ تکنولوژی، پرسشهایی را در ارتباط با برنامۀ توسعه مطرح و به آنها پاسخ میدهد: تدوین برنامۀ توسعه مبتنی بر چه پیشفرضهایی است یا میتواند باشد؟ اجرای برنامۀ توسعه چه نتایجی را میتواند به همراه آورد؟ چه دلایلی برای جهتداری ارزشی برنامۀ توسعه میتوان ارائه کرد؟ در تدوین برنامۀ توسعه چه ملاحظات اخلاقیای را باید رعایت کرد؟ برنامۀ توسعه توان علّی خود را چگونه به دست میآورد و به تعبیر سادهتر برای کارآمدی هر چه بیشتر برنامۀ توسعه چه ملاحظاتی را باید مد نظر قرار داد؟
این کتاب در 200 صفحه و به قیمت 29,000 تومان توسط انتشارات پگاه روزگار نو منتشر شده و در دسترس دانشجویان و پژوهشگران قرار دارد.