بزرگنمایی:
واکنش اصلاحطلبان به جنایت قتل در سعادتآباد توسط «محمدعلی نجفی» و طرح ادعاهایی متعدد در ارتباط با «میترا استاد»، از کلید خوردن پروژهای احتمالی برای به بیراهه بردن پرونده نجفی حکایت میکند.
ابعاد ماجرای قتل میترا استاد به دست محمدعلی نجفی فارغ از بحثهای جنایی و پلیسی، نیاز به بررسی ابعاد سیاسی آن و واکنشهای عجیب و غریب طرفداران و هم جناحیهای نجفی در توجیه این قتل و تبرئه قاتل پیش از برگزاری دادگاه دارد.
بعد از خبر قطعی اعتراف شهردار اسبق تهران به قتل همسر دومش، حجم شایعات و توئیت های خبرنگاران اصلاح طلب و برخی سیاسیون این جریان درباره مقتول و ادعاهایی مبنی بر خیانت او به نجفی و احتمال مهدورالدم بودنش و سپس طرح این ادعا که میترا استاد یک مأمور امنیتی برای ضربه زدن به نجفی بوده است، نشان میداد که پروژهای برای تطهیر شهردار اسبق تهران و هیولاسازی از مقتول در دست اجرا است.
محسن آرمین از اعضای سازمان منحله مجاهدین انقلاب و یکی از محکومین فتنه 88 طی یادداشتی در سایت جماران [وابسته به دفتر سیدحسن خمینی] بدون محکومیت قاتل، مقتول را محصول پروژه نهادهای امنیتی دانست و نوشت: میترا استاد از زمانی که وارد زندگی نجفی شده همچون یک پروژه مدیریت شده است تا در زمان مناسب از او استفاده شود. از سوی دیگر محمدتقی فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در حساب شخصی اش در توئیتر جنایت سعادت آباد را حاصل یک دام برای نجفی دانست و نوشت: دامی که برای نجفی گشوده شد سرانجام تلخی داشت و او را به یک قاتل تبدیل کرد. نجفی نخستین کسی نبود که برایش دام گشودند.
نوع واکنش اصلاحطلبان نشان میدهد که گویی چنان از جنایت صورت گرفته توسط نجفی شوکه شدهاند که به هر ریسمانی چنگ میزنند تا نکند آثار این جنایت دامان اصلاحات را آلوده کند.
مصطفی تاج زاده هم که این روزها مواضعش را بیشتر از روی حرص و بغض سیاسی میگیرد، برای منحرف ساختن اصل ماجرا اسلحه را به سوی صدا و سیما و سپاه گرفت و خطاب به قوه قضائیه گفت: «باید نقش و سهم آقای طائب و سازمان اطلاعات سپاه در بروز فاجعه (قتل استاد توسط نجفی) و قانونشکنی صدا و سیما را بررسی کنید».
واکنش متفاوت کارگزاران: «با قاتل همدردی نکنید»
اما در این میان واکنش حزب کارگزاران سازندگی متفاوت از سایر اصلاح طلبان بود. پس از توئیت کرباسچی و مقصر دانستن طرفداران شهردار شدن نجفی [حزب اتحاد ملت] در این ماجرا، اکبر منتجبی یکی از اعضای حزب کارگزاران در توئیت دیگری نوشت: «از نجفی قدیس نسازید. یک بار ساختید او را به این روز انداختید. دوباره نسازید». قوچانی هم در یادداشتی خطاب به همطیفان سیاسیاش گفت: «با قاتل - هر چند که دکتر نجفی باشد - بیش از مقتول - هر چند که ناشناخته باشد - همدردی نکنیم». در این میان سیدحسین مرعشی سخنگوی کارگزاران نیز از اصلاحطلبان خواست به بحثها درباره ماجرای نجفی پایان دهند و در این زمینه سکوت کنند.
اما روزنامه شرق، که خبرنگارانش در حسابهای توئیتری خود پروژه امنیتی سازی قتل «استاد» را پیگیری میکنند و از طرفی ادعاهای عجیب و غریب برخی اصلاحطلبان مثل محسن آرمین را در صفحات روزنامه خود بازتاب میدهند، در واکنش به اظهارات کارگزارانیها نوشت: «به نظر میرسد که برخی اعضای حزب کارگزاران در اندیشه حفظ آتیه سیاسی خود میخواهند در بزنگاه مسئله نجفی مسیر خود را از سایر اصلاحطلبان جدا کنند.»
پروژهای برای به بیراهه بردن پرونده نجفی کلید خورده است؟
آنچه روزنامه شرق بدان تاکید میکند، «مسیر اصلاح طلبان» در «بزنگاه مسئله نجفی» است که حکایت از طراحی یک پروژه برای به بیراهه بردن ابعاد حقیقی پرونده نجفی دارد؛ پروژهای که بر پایه ادعاهایی بدون سند و اثبات، پایهریزی شده است و اهدافی مشابه آنچه در دهه 70 و در ماجرای قتلهای زنجیرهای از سوی رسانههای اصلاحطلب اتفاق افتاد، دارد.
اصلاحطلبان در ماجرای قتلهای زنجیرهای با تبلیغات سنگین در روزنامههای زنجیرهای خود سعی کردند از طریق ادعاهای بدون استناد و با هدف منحرفسازی افکار عمومی از حقایق این پرونده، مقصر قتلها را نهادهای انقلابی نظام معرفی کنند تا بتوانند بدین وسیله به اغراض سیاسی خود دست یابند.
آنچه ادعاهای پیرامون قتل «میترا استاد» که توسط اصلاحطلبان و خبرنگارانشان مطرح میشود را شبیه یک پروژه طراحی شده میکند، هماهنگی روزنامهها و شخصیتهای اصلاحطلب در طرح ادعای «پهن شدن دام» برای نجفی و «پرستوسازی» از مقتول است.
در همین راستا روزنامه اعتماد طی یادداشتی با فرض اثبات ادعای امنیتی بودن ماجرای نجفی، آورده است: «اگر خودسران و ماجراجویان برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود از چنین ابزاری استفاده و دام پهن کنند یا بر اختلافات خانوادگی سوار شوند نتایج دهشتباری متوجه جامعه خواهد شد.»
این روزنامه همچنین در یادداشت دیگری رسوایی محمدعلی نجفی در ماجرای قتل را برآمده از یک پروژه دانسته و نوشته است: «قصه پرغصه آقای نجفی نشان داد که وی تا چه حد تنها و ناامید شده و چگونه میتوانسته به هدفی برای یک پروژه رسوایی تبدیل شود»