بزرگنمایی:
معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزیر کار با بیان اینکه باید سیاستهای اشتغال را متناسب با دوران رونق و رکود تنظیم کنیم، از تدوین دو سناریو منطبق با شرایط اقتصادی برای اشتغال۹۸ خبر داد.
به گزارش تبسم مهر، اشتغال یکی از اولویتهای نخست دولت در سال 97 بود و در سطوح اجرایی عالی کشور، ایجاد یک میلیون شغل هدف گذاری شد. اما بر اساس گزارش مرکز آمار ایران از نتایج آمارگیری نیروی کار در سال گذشته میزان اشتغال ایجاد شده 463 هزار و 928 نفر بوده است که 536 هزار فرصت شغلی تا هدف اشتغال یک میلیونی فاصله دارد. همچنین، برنامه ششم توسعه کاهش نرخ 0.8 درصدی نرخ بیکاری را هدف گذاری کرده بود. نگاهی به آمار نرخ بیکاری نشان میدهد که این نرخ در پایان سال 96 میزان 12 درصد و در پایان سال 97 معادل 12.1 درصد بود. به عبارتی عملاً هدف کاهش 0.8 درصدی نرخ بیکاری هم محقق نشد.
نکته قابل تأمل اینکه، به رغم عدم هدف گذاری اشتغال یک میلیونی در سال 97، اخیراً در کمیسیون تخصصی شورای عالی اشتغال در تشریح برنامه اشتغال 98 هم ایجاد یک میلیون و 90 هزار فرصت شغلی هدف گذاری شد. در عین حال رئیس سازمان برنامه و بودجه نیز مجدداً چند روز پیش از ایجاد یک میلیون شغل تا پایان امسال خبر داد! همه این آمار و ارقام و وعدهها در شرایطی است که کاهش نرخ بیکاری در برنامه ششم توسعه منوط به رشد اقتصادی سالانه 8 درصد است. در شرایطی که پیش بینیهای داخلی و حتی بین المللی از جمله صندوق بین المللی پول از کاهش نرخ رشد اقتصادی و سرمایه گذاری در ایران حکایت دارند و اشتغال زایی نیز وابسته به متغیرهای کلان اقتصادی است، اصرار بر ایجاد اشتغال یک میلیونی دور از انتظار و قابل تأمل است.
در همین زمینه به منظور بررسی عملکرد شاخصهای بازار کار و سیاستهای توسعه اشتغال در سال گذشته و همچنین تشریح برنامههای اشتغال در سال جاری با عیسی منصوری معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزیر کار به گفتگو نشستیم که مشروح آن از نظرتان میگذرد:
آقای منصوری عملکرد تحقق سیاستهای اشتغالزایی در سال 97 را تشریح کنید. آیا شاخصهای هدفگذاری شده بازار کار محقق شد؟
برای اینکه جامعتر به موضوع بپردازیم این طور باید پاسخ داد؛ سال گذشته برای اجرای سیاستهای اشتغال باید یکسری منابع به عنوان ورودی میداشتیم که با اجرای سلسله فعالیتها، خروجی آن دستاوردی به نام اشتغال میشد. واقعیت این است که ما اصولاً ورودی نداشتیم جز اینکه در اسفندماه سال 97 مبلغ محدود 135 میلیارد تومان ذیل تبصره 18 قانون بودجه تخصیص یافت. در حالی که فقط برای اجرای سیاستهای فعال بازار کار به عنوان یکی از برنامههای اشتغالزا حدود 850 میلیارد تومان منابع پیش بینی شده و نیاز بود.
سایر برنامههای اشتغال چطور؟ وضعیت تخصیص منابع مابقی طرحها چگونه بود؟
میزان تخصیص منابع سایر برنامههای اشتغال در سال گذشته مانند سیاست «شناسایی رستههای منتخب اشتغالزا» و «طرح تکاپو» صفر بود و عملاً پرداختی صورت نگرفته است.
دستگاههایی که ظرفیت بالایی در اشتغال داشتند مانند حوزههای فناوری اطلاعات، سلامت و ورزش و تربیت بدنی از محل منابع عمومی دریافتی نداشتند
البته باید شرایط کشور را درک کنیم اما منابع مالی به عنوان یک ورودی برای اجرای برنامههای اشتغال موضوع مهمی است که باید به آن توجه کرد. ضمن اینکه یک توافقی با سازمان برنامه و بودجه داشتیم که به صورت سه جانبه اجرای برنامههای اشتغال را پیش ببریم که سازمان برنامه و بودجه به عنوان ناظر عالی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان هماهنگ کننده و دستگاهها نیز در چارچوب و استراتژی مشترک مجری باشند اما از یک مرحلهای به بعد این توافق رعایت نشد و هر دستگاهی مستقلاً از سازمان برنامه و بودجه منابعی را به عنوان یارانه سود تسهیلات دریافت کرد.
اندک اعتباراتی که پرداخت شد، اثربخشی لازم و مورد انتظار را داشت؟
از نظر ما در این دوره تسهیلات اصولاً اثربخشی ندارند، آن هم به سیاقی که الان در کشور وجود دارد. بنابراین انتظار خیلی بالایی از حوزه اشتغال نداریم؛ ضمن اینکه دستگاههایی که ظرفیت بالایی در اشتغال داشتند مانند حوزههای فناوری اطلاعات، سلامت و ورزش و تربیت بدنی از محل منابع عمومی دریافتی نداشتند و فقط برخی دستگاهها مانند وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت آن هم فقط 20 درصد از منابع اشتغال را ذیل تبصره 18 دریافت کردند. با این حال میتوان گفت منابع اشتغال صرف صنعت کارخانهای و کشاورزی شد که لزوماً نمیتواند منجر به اشتغال شود. خب این وضعیت ورودی و تخصیص منابع برای اجرای برنامههای اشتغال بود که به همین ترتیب فعالیتها محدود شد.
قرار بود اجرای سیاستهای اشتغال توسط دستگاهها با هماهنگی وزارت کار باشد اما بخشی از فعالیتها با توافقنامههای دو جانبه دستگاهها و سازمان برنامه و بودجه و بدون دخالت وزارت کار اصولاً از کنترل ما خارج شددر عین حال در حالی که قرار بود اجرای سیاستهای اشتغال توسط دستگاهها با هماهنگی وزارت کار باشد اما بخشی از فعالیتها با توافقنامههای دو جانبه دستگاهها و سازمان برنامه و بودجه و بدون دخالت وزارت کار اصولاً از کنترل ما خارج شد. عملاً نقش وزارت کار بیشتر به یک ناظر کلی تبدیل شد که باید از دستگاهها گزارشگیری و در شورای عالی اشتغال تحلیل میکرد و در اختیار اعضا و رئیس جمهور محترم قرار میداد. به هر حال دستاوردها در حوزه اشتغال را نمیتوان صرفاً منوط به نتایج حاصل از برنامههای مذکور دانست، بلکه علاوه بر برنامهها و سیاستهای بازار کار، ما یکسری فعالیتها را با وابستگی کمتر به منابع مالی مانند الگوی جدید مشاغل خانگی و روش تأمین مالی خرد طراحی کردیم و تلاش شد با منابع محدودی که در اختیار بود، سیاستهای توسعه بازار کار را اجرا کنیم که میتوانیم آدرس دهیم که دقیقاً در قالب اجرای همین روشها 420 هزار شغل در سال 97 ایجاد شد.
فرصتهای شغلی 97 عمدتاً در چه بخشهایی از اقتصاد ایجاد شدهاند؟
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران 464 هزار اشتغال در سال 97 ایجاد شد که بخش عمده آن در حوزه خدمات و کشاورزی بوده و به دلیل ریزشی که در حوزه اشتغال بخش صنعت داشتیم، سهم فرصتهای شغلی بخشهای کشاورزی و خدمات افزایش یافته است. به دلیل اینکه در سال گذشته فضای اقتصادی با محدودیتهایی مواجه شد بدیهی است که در این دوره اشتغال بخش صنعت با ریزش مواجه شد و به همین دلیل سهم اشتغال در بخشهای خانگی، خرد و کوچک که وزارت کار مستقیماً در این حوزهها سیاست گذاری کرد، افزایش یافت وگرنه اصولاً انتظار ما این بود که در دوران رشد، سهم اشتغال بخش صنعت و خدمات مولد بیشتر شود.
در بازه زمانی 92 تا 96 سهم بخش اشتغال روستایی از کل فرصت شغلی ایجاد شده هر ساله تقریباً نزدیک به صفر بود اما در سال 97 این سهم به حدود 25 درصد رسیده است؛ البته قبول داریم بخشی از آن اشتغال کمکیفیت، اشتغال غیررسمی و خرد بوده است
یک نکته مهم اینکه، به دلیل دقت نظر در اجرای برنامه اشتغال روستایی و عشایری، یک اتفاق خوب و قابل توجه در حوزه اشتغال کشور رخ داده است. به رغم اینکه در بازه زمانی 92 تا 96 سهم بخش اشتغال روستایی از کل فرصت شغلی ایجاد شده هر ساله تقریباً نزدیک به صفر بود اما در سال 97 با اجرای برنامه اشتغال روستایی و عشایری این سهم به حدود 25 درصد رسید. معنی این افزایش سهم از نظر ما این است که تسهیلات اشتغال روستایی به تدریج تأثیر خود را گذاشته و منجر به اشتغال شده است. بر اساس دادههای ما در واقع اشتغال ایجاد شده از طریق تسهیلات اشتغال روستایی در سال گذشته حدود 141 هزار نفر بوده است؛ البته این میزان شغل هر چند نسبت به برنامه هدف گذاری شده فاصله دارد اما نشان میدهد منابع برنامه اشتغال روستایی و عشایری در جهت درست هدایت شده است.
آقای دکتر، اشتغال پایدار و رسمی نکته مهمی است که در این آمار باید مد نظر باشد. چقدر از 464 هزار فرصت شغلی ایجاد شده در کل کشور و چه میزان از 141 هزار فرصت شغلی مناطق روستایی و عشایری، پایدار و رسمی است؟ پوشش بیمهای این مشاغل چقدر مورد توجه بوده است؟
بله، این موضوع نکته درستی است. نکتهای که در خصوص کل اشتغال 464 هزار فرصت شغلی ایجاد شده در سال گذشته وجود دارد، این است که بخشی از این فرصتهای شغلی، اشتغال کم کیفیت، اشتغال غیررسمی و خرد هستند. بله ما میپذیریم که در بخش روستایی علی رغم ایجاد این میزان اشتغال که به ریز آمار آن را با کد ملی افراد داریم، اما افراد تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی قرار ندارند. در حال حاضر رویکرد و برنامهای که اتخاذ کردیم این است که این افراد تحت پوشش بیمه روستاییان و عشایر قرار گیرند بنابراین لیست این افراد را در اختیار صندوق بیمه روستاییان و عشایر میگذاریم تا به تدریج تحت پوشش بیمه قرار گیرند.
معمولاً در دورههای رکود یا رشد کم اقتصادی، اشتغال غیررسمی افزایش پیدا میکند و نباید از آن به عنوان یک سیگنال منفی یاد کرد. اشتغال غیررسمی هم میتواند به بازار کار کمک کند و نباید این کسب و کارها را محدود کنیم بلکه باید به آنها رسمیت ببخشیماز مشاغل بیکیفیت و غیررسمی گفتید. چرا سهم این مشاغل در حال افزایش است؟
ببینید به یک نکته باید توجه کرد. یک شغل غیررسمی که به مشاغل فاقد پوشش بیمهای اطلاق میشود، لزوماً بیکیفیت نیستند اما به هر حال سهم این مشاغل بالا رفته است. فرض کنید یک کارخانهای در استان اصفهان فعال بوده و به دلیل شرایط اقتصادی تعطیل شده است. طبیعتاً فرد بیکار شده این کارخانه یا به روستای خود برای انجام کار کشاورزی بازمیگردد که طبیعتاً بهرهوری کاهش مییابد و منابع زیرزمینی مانند آب و خاک به دلیل اینکه خارج از چارچوب مصرف میشوند، صدمه میبینند، یا اینکه این فرد به سراغ کار خدماتی غیرمولد هدایت میشود. به این ترتیب ناخودآگاه این نوع کسب و کارها رونق میگیرند. معمولاً در دورههای رکود یا رشد کم اقتصادی، اشتغال غیررسمی افزایش پیدا میکند که البته لزوماً نباید از آن به عنوان یک سیگنال منفی یاد کرد؛ اشتغال غیررسمی هم میتواند به بازار کار کمک کند و نباید این کسب و کارها را محدود کنیم بلکه باید به آنها رسمیت ببخشیم. به هر حال واقعیت شرایط اقتصادی ما این است که سهم اشتغال غیررسمی در حال افزایش است و ما هم باید کمک کنیم اولاً امکان فعالیت در چارچوب سلامت کار را فعلاً به صورت موقت داشته باشند و دوماً باید از رسمی شدن این مشاغل حمایت کنیم که در این زمینه سیاستهای تثبیت اشتغال، جلوگیری از ریزش نیروی کار و رسمی کردن مشاغل بخشی از برنامههای ما است.
به موضوع هدف گذاری اشتغال سال 97 برگردیم. سال گذشته مسئولان عالی دولت ایجاد یک میلیون و 33 هزار شغل تا پایان سال را وعده داده بودند اما 540 هزار شغل کمتر از این رقم ایجاد شد. مشکل فقط عدم تخصیص منابع بود؟
به هر حال یک تناظری بین رشد اقتصادی و اشتغال باید وجود داشته باشد و نباید آن را نادیده گرفت. منظور من این نیست که وقتی رشد اقتصادی رخ میدهد بلافاصله اشتغال ایجاد میشود بلکه پیامد نوسانات نرخ رشد اقتصادی معمولاً این است که اشتغال ایجاد نشود و این اتفاق در کشور ما مدام رخ میدهد.
چرا علیرغم چشماندازی که درباره رشد اقتصادی وجود داشت، ایجاد یک میلیون شغل هدف گذاری شد؟
نکته این است که سازمان برنامه و بودجه و دستگاههای اجرایی سعی میکنند برنامه ششم توسعه را اجرا کنند. در برنامه ششم توسعه پیش بینی شده که سالانه 8 درصد رشد اقتصادی داشته باشیم و به همین نسبت محاسبه کردند که 0.8 درصد کاهش نرخ بیکاری داشته باشیم. معنی این بحث این است که برای کاهش 0.8 درصدی نرخ بیکاری باید در سال یک میلیون شغل ایجاد شود که سازمان برنامه و بودجه به استناد همین پیش بینی برنامه ششم، اشتغال یک میلیونی را هدف گذاری کرد.
این هدف گذاریها متأسفانه ناشی از نظام بودجه ریزی کشور است، در حالی که در دنیا مبتنی بر واقعیات بودجه ریزیمیکنند و صراحتاً در سیاستگذاریهای خود اعلام میکنند که ما به دنبال لیستی از آرزوهای خود نیستیم بلکه هدف گذاری واقعی باید داشته باشیم. بنابراین در سند ملی اشتغال مبتنی بر کار شایسته که توسط وزارت کار تدوین شده ما از آرزوها عدول کردیم و مبتنی بر واقعیتها هدفگذاری کردیم. شاید خوشایند نباشد اما سیاستهای کشور باید مبتنی بر ظرفیتهای کشور هدف گذاری شود.
دو سناریو برای اشتغال 98 تدوین کردیم؛ یک سناریو، اشتغال یک میلیون و 90 هزار نفری مشروط به تأمین منابع و رشد اقتصادی است. در سناریوی دوم، پیش بینی مشخصی از میزان اشتغال در سال 98 مبتنی بر واقعیات اقتصادی داریمدر برنامه اشتغال 98 هم اشتغال یک میلیون و 90 هزار نفری پیش بینی شده است. چرا با علم به تداوم شرایط و نوسانات اقتصادی، برای سال جاری هم یک میلیون شغل هدف گذاری شده است؟
این هدف گذاری نیز در ادامه تطابق با اهداف برنامه ششم صورت گرفته است هر چند امسال هم با همین روند انتظار اینکه به عدد اشتغال یک میلیونی برسیم نداریم. البته اشتغال یک میلیون و 90 هزار نفری در سال جاری به شرط تأمین منابع پیش بینی شده 2500 میلیارد تومانی کمکهای فنی و اعتباری، نهادسازی، طرح تکاپو و سیاستهای فعال بازار کار و 25 هزار میلیارد تومانی تسهیلات و منابع بانکی امکان پذیر است. علاوه بر تأمین منابع، باید قواعد سیاستی حوزه اشتغال هم رعایت شود، اگر نتوانیم قواعد خود را پیاده سازی کنیم قطعاً نمیتوانیم این میزان فرصت شغلی ایجاد کنیم.
با توجه به ملاحظات سال جاری، ایجاد یک میلیون شغل برای سال 98 هم بعید به نظر میرسد.
ما دو سناریو برای اشتغال 98 داریم، طبیعتاً یک سناریو، اشتغال یک میلیون و 90 هزار نفری مشروط به تأمین منابع و رشد اقتصاد است. علاوه بر این یک سناریوی دیگر نیز برای سال 98 تدوین کردیم که در این سناریو پیش بینی مشخصی از میزان اشتغال در سال 98 البته مبتنی بر واقعیات اقتصاد داریم که هر دو سناریو آماده است و قرار است در شورای عالی اشتغال با حضور رئیس جمهور ارائه شود.
در واقع دو سناریو برای اشتغال سال جاری داریم، اگر شرایط اقتصادی همراه با رشد باشد، سناریوی نخست و اگر نوسانات اقتصاد حاکم باشد سناریوی دوم جاری خواهد بود. در شرایط فعلی اقتصاد کشور ایجاد اشتغال خیلی وابسته به وام و تسهیلات نیست و سناریوی دوم نیز همین ویژگی را دارد. بیشتر، قاعده اشتغال و سیاست بازار کار باید اصلاح و اجرا شود.
متأسفانه سنت سیاست گذاری کسب و کار و اشتغال در کشور این است که فقط تسهیلات بدهیم؛ در بودجههای سالانه نیز به رغم اصرار ما، فضا همچنان به سمت دادن وام سوق داده شده است؛ ما باید سیاستهای حوزه اشتغال را متناسب با دوران رونق و رکود تنظیم کنیم و در شرایط فعلی، حوزه سرمایه گذاری منجر به اشتغال نمیشودشما چند بار به اجرای سیاستها و قواعد بازار کار اشاره کردید. چه موانعی پیش روی شما برای اجرای سیاستهای اشتغال وجود دارد؟
ببینید در یک دسته بندی کلی دو رویکرد در این حوزه در کشور وجود دارد؛ یک رویکرد که به صورت سنتی و متعارف در کشور وجود دارد و هیچ تغییری هم نکرده است. بر پایه این رویکرد لزوماً باید رشد اقتصادی صورت گیرد تا اشتغال ایجاد شود و برای اینکه شاهد رشد اقتصادی باشیم باید سرمایه گذاری کنیم. بر پایه تفکر سنتی، تنها راه ایجاد اشتغال همین رویکرد است در حالی که ما مؤلفههای دیگری هم داریم. یعنی رشد اقتصادی کشور میتواند از طریق رشد بهره وری، اشتغال یا سرمایه گذاری باشد.
ارزیابی دقیق ما نشان میدهد که رشد سرمایه گذاری و نرخ تشکیل سرمایه گذاری در سالهای اخیر اصلاً روند مطلوبی نداشته است و به ما این سیگنال را میدهد که اگر دوباره سرمایه گذاری کنیم و دوباره به مردم به ویژه در صنعت بزرگ کارخانهای تسهیلات دهیم منجر به اشتغال و تشکیل سرمایه نمیشود، بنابراین باید روی سایر مولفهها یعنی نرخ بهرهوری تمرکز کنیم.
متأسفانه سنت سیاست گذاری کسب و کار و اشتغال در کشور این است که فقط تسهیلات بدهیم؛ در بودجههای سالانه نیز علیرغم اصرار ما، فضا همچنان به سمت دادن وام سوق داده شده است؛ تخصیص منابع محدودی هم که در اسفندماه برای دو حوزه کشاورزی و صنعت از محل منابع تبصره 18 قانون بودجه صورت گرفت به سمت صنایع کارخانهای رفت و لزوماً منجر به اشتغال نمیشود.
ما باید سیاستهای حوزه اشتغال را متناسب با دوران رونق و رکود تنظیم کنیم و در شرایط فعلی، حوزه سرمایه گذاری منجر به اشتغال نمیشود.
ولی همین رویکرد اعطای وام، به گفته خودتان سال گذشته منجر به ایجاد 141 هزار فرصت شغلی در روستاها شد…
بله اینکه سرمایه گذاری و سیاست تسهیلات دهی در حوزه اشتغال روستایی مؤثر بود کمی متفاوت بود چرا که اصولاً مناطق روستایی طی دهههای مختلف به صورت اختصاصی از تسهیلات برخوردار نبودند و هیچ سرمایهای به این مناطق سرریز نشد. در فرایند نظام تسهیلات دهی برای اشتغال در روستاها و مناطق عشایری تمهیداتی فراهم شد که تاحدیموانع رفع شد؛ همچنین نظارت کردیم این منابع انحراف کمتری داشته باشند که ماحصل این سرمایه گذاری باعث اثربخشی در حوزه اشتغالزایی شد. در مناطق روستایی نیروی کار، زمین و عوامل تولید وجود دارد و کمبود ما در این مناطق سرمایه گذاری بود و به همین دلیل سیاست وام دهی و سرمایه گذاری در تحقق اهداف اشتغالزایی تأثیر مثبت داشت اما همچنان بهرهوری ما مسئله دارد. اما رویکرد دوم در حوزه اشتغالزایی این است که اصول اقتصادی هدف نیستند بلکه این اصول ابزار رسیدن به هدف هستند که هدف میتواند اشتغال باشد. بنابراین الان در این شرایط باید منابع خود را به سمت اشتغال ببریم و این سبک سیاست گذاری خاص خود را دارد که در نظام اجرایی ما آشنایی به این سبک وجود ندارد و به طور بدیهی نسبت به آن مقاومت میشود. رویکرد وزارت کار در سیاستهای بازار کار از نوع دوم است که اشتغال میتواند «هدف» باشد و مولفههایی مانند کسری بودجه، بدهی خارجی، نرخ تورم و نرخ ارز یکسری اصول اقتصاد هستند نه هدف؛ اما چون هدف نداریم و فقط به اصول میپردازیم معمولاً این اصول دچار نوسان میشوند. بحثها و مطالعات دنیا هم همین را نشان میدهد که اصول اقتصادی ابزاری برای رسیدن اهدافی مانند اشتغال، رفاه و کاهش فقر هستند و ما از این قواعد فاصله داریم.
چرا قواعد سیاستگذاری در نظام اجرایی کشور اجرا نمیشوند؟
اینکه چرا قواعد سیاست گذاری به درستی اجرا نمیشوند به نظر میرسد تناظر بین دو رویکرد در کشور است و به طور بدیهی خیلی زمان میبرد که رویکردهای جدید به تدریج منتقل و تبدیل به نظامات اجرایی شوند. علی رغم اینکه در سالهای اول نسبت به رویکرد ما مقاومت وجود داشت الان خوشبختانه کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس وقتی در دورههای آموزشی بین المللی در کشورهای در حال توسعه شرکت کردند به این نتیجه رسیدند که این قواعد در دنیا حاکم هستند اما خب زمان زیادی را از دست دادیم.
به هر حال هر تغییری نیازمند زمان است و در آن مقاومت هم وجود دارد و این اتفاق درباره کشور ما هم رخ میدهد. باید کمک کنیم به تدریج قواعد نظام اجرایی بهبود پیدا کند.