نگاهی به نمایش «رستم و سهراب» با هنرمندی معلولان کهریزک
تجلی معنای اراده معطوف به قدرت
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران- ایرنا- بدون هیچ شکی در ارتباط مخاطب با نمایش «رستم و سهراب» و بازیگران توانمندی که همگی از معلولان آسایشگاه کهریزک هستند نه تنها، عاملی به نام «ترحم» به واسطه معلولیت کوچکترین سهمی ندارد که این اثر تجلی معنای اراده معطوف به قدرت است.
تبسم مهر - تهران- ایرنا- بدون هیچ شکی در ارتباط مخاطب با نمایش «رستم و سهراب» و بازیگران توانمندی که همگی از معلولان آسایشگاه کهریزک هستند نه تنها، عاملی به نام «ترحم» به واسطه معلولیت کوچکترین سهمی ندارد که این اثر تجلی معنای اراده معطوف به قدرت است.
به گزارش روز شنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، برای درک عظمت کار هنرمندان نمایش «رستم و سهراب» بیایید لحظهای تصور کنیم مانند آنها بنا به خواست و مشیت الهی از نعمت سلامتی کامل محروم هستیم و به هر دلیلی باید تمام زندگی خود را روی ویلچر بگذرانیم. حال علاوه بر این مطلب، لختی بر این نکته نیز تامل کنیم که بناست برای اجرای یک اثر نمایشی 9 سال تمرین کنیم.
بله 9 سال، تمرین نیازمند ارادهای پولادین، خواست و میل برای اثبات توانایی وصف ناپذیر است و فراتر از همه این مفاهیم باید بدانیم تنها «جادوی هنر» میتواند ما را در این مسیر سخت که حتی تصور کردنش نیز در مخیله نمیگنجد، یاری کند.
** وقتی تماشاگر میخکوب میشود
در مواجهه مخاطب با نمایش «رستم و سهراب» به کارگردانی میرکمال میرنصیری مهمترین و بالاترین نکته - فراتر از شکلگیری یک اثر نمایشی در قالب چارچوبها و تعاریف خاص متقن و علمی آن - تجسم شکوه هنرمندانه 30 بازیگری است که با عبور از مفهوم معلولیتهای جسمی- حرکتی و گاه ذهنی، اجرای یک اثر نمایشی به عنوان بخشی از فعالیتهای هنری را چنان پیشاروی مخاطبان ترسیم میکنند که به نخستین قاعده صحنه یعنی تمرکز مخاطب و میخکوب شدن آن بر روی صندلی برای پیگیری اثر نمایشی صحه میگذارد.
اتفاقاً آثاری مانند «رستم و سهراب» و مواردی از این دست که جزو فرهنگ کهن ادبیاتی ما ایرانیان است و همه با داستانهایش آشنایی داریم، بستری بکر و حاصلخیز ارتباط برقرار نشدن ارتباط نمایش با مخاطب به شمار میرود اما چه میشود که مخاطب در مواجهه 100 دقیقهای با نمایش «رستم و سهراب» میرنصیری و هنرمندی 30 تن از معلولان آسایشگاه کهریزک حتی نمیخواهد با پلک برهم زدن تصویری از جمیع تصاویر زیبای هنرمندان خالق این اثر را از دست دهد؟
اگر بنا به تعریف ارسطو «تئاتر را هنری برخاسته از اندیشه و بازتاب دهنده معرفت بدانیم»؛ در شکلگیری نمایش «رستم و سهراب» آیا ابزاری وسیعتر از اندیشه و میل به شدن، انجام یک کار، بازتاب معرفت و تواناییهای بیحد انسان به عنوان اشرف مخلوقات در کنار تمام موانعی که میتواند در مسیر حرکتی او ایجاد مانع کند نکتهای دیگر برای بازتاب وجود خواهد داشت؟
** «رستم»؛ قهرمان باورپذیر روی ویلچر
بیایید با خودمان صادق باشیم. ترحم را باید کنار بگذارید، چرا که تنها اندیشیدن بر این مساله که زندگی تمام وقت روی ویلچر با داشتن آسیبهای جسمی- حرکتی حتی در مخیله ما نیز نمیگنجد چه رسد به آنکه بخواهیم به واسطه این شکل از زندگی در پشتِ 9 سال تمرین، برای اجرای یک اثر نمایشی تمام هم و غم خود را برای صرف فعل توانستن به اثبات و انجام رسانیم.
پس بدون هیچ شکی در ارتباط مخاطب با نمایش «رستم و سهراب» میرکمال میرنصیری و بازیگران توانمندی که همگی از معلولان آسایشگاه کهریزک برای تولید یک اثر نمایشی گردهم آمدند، عاملی به نام «ترحم» آنهم به واسطه معلولیتی که این افراد به آن دچار هستند کوچکترین سهمی ندارد.
پس چه چیزی است که باعث میشود مخاطب در زمان 100 دقیقهای تماشای داستان آشنای «رستم و سهراب» حتی لحظهای از جای خود تکان نخورد و میخکوب شده بر صندلی، تنها به نظاره نمایشی بنشیند که نه تنها داستان، روایت و فرجام آن را میداند که مدام منتظر آن است تا ببیند کدام بازیگر با چه ویژگی میتواند بازتاب دهنده یکی از شخصیتهای داستان ستاره شاهنامه فردوسی یعنی «رستم» باشد؟
همه ما کمابیش قهرمانهای شاهنامه و به ویژه قهرمان نامدار فردوسی توسی را میشناسیم. «رستم» برای همه ما فردیست درشت هیکل، با بازوانی پولادین و ارادهای راستین که در مسیر تحقق آرمان هایش برای شکوه و عظمت فارسی و سرزمین فارس از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند. «رستم» قهرمانی است که در مواجهه با هیچ اسمی از پای نمینشیند.
کافیست به عنوان یک پرسشگر در جامعه حرکت کنیم و در مواجهه با همشهریان خود آنها را در برابر با این پرسش قرار دهیم که آیا شما میپذیرید که «رستم» را روی ویلچر ببینید؟ بدون هیچ شکی و در مهربانانهترین حالت ممکن، پاسخ آنها لبخندی باشد بدون رد و بدل شدن کلامی میان «منِ» پرسشگر و «او»ی پاسخ دهنده.
** رستمها میتوانند در کنارمان باشند
اینجاست که عظمت و بزرگی کار نمایشگران «رستم و سهراب» به کارگردانی میرنصیری ارزش و اعتباری دوچندان میگیرد. ارزش و اعتباری که سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را به عنوان یکی از مخاطبان حقیقی و فارغ از شخصیت حقوقی وامیدارد که در تحسین از تلاشگران این نمایش در فضای مجازی این جمله را رسانهای کند: رستم فقط اسطورهای در تاریخ ایران نیست، رستمها میتوانند در کنارمان باشند. آنان که ناممکنها را ممکن کردهاند. دست مریزاد به همه این عزیزان.
** «جادوی هنر نمایش» حد و مرزی نمیشناسد
در سوی دیگر ماجرا میرنصیری به عنوان کارگردان این اثر نمایشی نیز تلاش نمیکند نسبت به ناتوانیهای بازیگران خود که هر کدام به نوعی گرفتار نوعی معلولیت هستند، پوسته ظاهری این اثر نمایشی را در قالب عدم توانایی بازیگران خود در قیاس با انسان هایی که از نعمت سلامتی کامل برخوردار هستند، پنهان کند.
او برای آنکه در کمال قدرت همراهی مخاطبان با این اثر نمایشی را به همراه داشته باشد، نمایش «رستم و سهراب» اش را در قدرتی برابر با دیگر آثار تئاتری برای ارتباط گیری با مخاطبان عرضه میکند.
ارتباطی با زبان هنرمندانه، با قواعد تئاتری، با بازیگریهای دقیق، میزانسنهای حساب شده و حتی در طراحی لباس و صحنه نیز چیزی فروگذار نمیکند. میرنصیری با «رستم و سهراب» نشان میدهد که «جادوی هنر نمایش» در تبلور اندیشه و توانایی انسان حد و مرزی نمیشناسد و برای بازتاب ترجمان زبان هنری در برقراری ارتباط با هر مخاطبی، بهره بردن از هنر تئاتر میتواند پیشقراول مبحثی به نام گفتگوی انسانها و در نگاهی کلانتر مبنایی برای گفتگوی تمدنها قرار گیرد.
تمدنهایی برخاسته از باور و قدرت کشوری تمدنساز مانند ایران که در قامت هنر تئاتر در شرایطی در مواجهه با مخاطبان جهانی قرار میگیرد که آنها نیز در فرهنگ خود نمیتوانند پهلوانان، قهرمانان افسانه ای- اسطورهای، تاریخی و ملی خود را روی ویلچر و با معلولیتهای جسمی- حرکتی تصور کنند. این هنر تئاتر ایران متمدن و فرهنگساز است که در خرق عادتِ چنین مفاهیمی، میتواند تجلی بخش معنای تئاتر به مثابه هنری برای ارتباط گیری جمعی تعریف شود.
** انتقال مفهوم جدیدی از توانایی به جامعه هدف مخاطب
«رستم و سهراب» بعد از چیزی نزدیک به دو دهه تمرکز بر فعالیت گونه نمایش «تئاتر درمانی» (سایکو درام) و 9 سال تمرین بی وقفه 30 بازیگر که هر یک به دلیل رنجی که از معلولیت شان میبرند، زیر چتر واحدی مانند آسایشگاه خیریه کهریزک روز را به شب سنجاق میکنند شکل گرفته است.
اما این افراد با تمامی مشکلات نشان میدهند که در مواجهه با جهان عمومی انسانهایی که از نعمت سلامتی کامل برخوردارند نه تنها چیزی کم ندارند که حتی یک سر و گردن از آنها بالاتر هستند. چرا که میتوانند در قامت هنرمند تئاتر آنهم در مقام بازیگر، پیشاروی آنها به گونه ای به ایفای نقش و ارائه هنرشان بپردازند که حاصل آن ایستادن سرپای مخاطبان و تشویق بی امان بازیگران این اثر نمایشی برای مدت زمانی طولانی است.
تشویقی که با خروج مخاطبان از تالار وحدت به پایان نمیرسد و این بار این تشویق و میل به اراده و انجام فعالیتهای ناممکن، در ذهن انسانهایی که در مواجهه با اثر نمایشی میرنصیری قرار گرفته اند رنگ تازهای به خود میگیرد.
مخاطبان این اثر نمایشی مدام با خود تکرار میکنند که ما نیز میتوانیم همچون بازیگران این اثر نمایشی برای رسیدن به اهداف بزرگ خود تمام انرژی، تلاش و زمان خود را صرف تحقق اهدافمان کنیم و این آیا چیزی جز تجلی مفهوم نمایش درمانی در نگاه گسترده آن یعنی تعمیم به میان عموم افراد جامعه است؟
پس بدون هیچ شکی هر مخاطبی در مواجهه با نمایش «رستم و سهراب» میرنصیری با افتخار در مقابل هنرمندان آن، کلاه از سر بر میدارد و در برابر مقام بزرگ هنرمندان این اثر نمایشی سر تعظیم فرود میآورد.
سیوهفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر که در بخشهای صحنهای، بهعلاوه فجر، خیابانی، دیگرگونههای اجرایی، تئاتر ملل و مسابقه نمایشهای بین الملل، بخش چهل سالگی انقلاب و نمایشهای رادیویی، با سکانداری نادر برهانی مرند از بیست و دوم بهمن ماه کار خود را آغاز کرده بود در شامگاه شنبه (چهارم اسفند ماه) با معرفی نفرات برگزیده به کار خود پایان خواهد داد.
از امین خرمی
فراهنگ**9266** 9053
انتهای پیام /*