انقلاب چهلساله میشود- 22
دکتر گلشنی: انقلاب از نیروپروری و شایستهسالاری غفلت کرد
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران- ایرناپلاس- دکتر مهدی گلشنی، استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف که طرفدار نظریه علم دینی است و بهمنماه سال گذشته نیز از سقوط دانشگاه سخن گفت، در گفتوگو با ایرناپلاس درباره ضعفها و قوتهای انقلاب اسلامی حرف میزند.
تبسم مهر - تهران- ایرناپلاس- دکتر مهدی گلشنی، استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف که طرفدار نظریه علم دینی است و بهمنماه سال گذشته نیز از سقوط دانشگاه سخن گفت، در گفتوگو با ایرناپلاس درباره ضعفها و قوتهای انقلاب اسلامی حرف میزند.
ایرناپلاس: خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب در حال تهیه مجموعهای از مصاحبهها با روشنفکران، کارشناسان، سیاستمداران، مدیران اجرایی درباره بایدها و نبایدهای حکومتداری یا حکمرانی پس از این چهل سال است. برای توضیح بیشتر سؤال هم از شما اجازه میخواهم بیشتر زاویه دیدم را باز کنم، ما در چهل سال گذشته ریزشها و رویشها داشتیم، خاطرات تلخ و شیرین داشتیم، جنگ داشتیم، ناآرامیهای داخلی داشتیم، شکافهای اجتماعی، سیاسی و تحریم داشتیم. دسترسی پیدا کردیم به یک سری تکنولوژیهایی که یک زمانی اساسا برای کشوری مثل ایران به رویا میماند. از نظر تولید علم یکی از بهترین کشورهای جهان هستیم، نیروی انسانی توانمندی داریم، جوانهای خلاقی داریم، اما از آن طرف هم دشمنیهای زیادی با ما میشود. رقبایمان چه در سطح منطقه خاورمیانه و چه در سطح جهانی به دلیل همین مهارتهایی که پیدا کردیم، برای به هم زدن توازن قوا سعی میکنند ما را ضعیفتر نگه دارند یا اگر هم قرار است پیشرفتی صورت بگیرد متکی به آنها صورت بگیرد. همه اینها ما را به یک سری الزامات میرساند. یک مرور و جمعبندی گذشته و یک تصمیمسازی و تصمیمگیری برای آینده. از منظر آقای دکتر گلشنی، آنچه که ما امروز باید روی آن بایستیم و برای آیندگان هم حفظ کنیم کدام است؟
گلشنی: بسم الله الرحمن الرحیم. انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب بسیار مقدس و بسیار مهم بود و بسیار تأثیرگذار بود در جهان، اگر میخواهید ببینید، من مشاهداتم را در سالهای اول انقلاب میگویم که در سالهای اول انقلاب هم معاون آموزشی این دانشگاه بودم. از سال 57 تا 59. بنده چند سفر به خارج داشتیم، خیلی احترام برای ایران قائل بودند. مثلا در سال 1362 یعنی چهار سال بعد از پیروزی انقلاب، در پاکستان، مرحوم ضیاءالحق رئیس جمهور آنجا یک کنفرانس خیلی عظیمی ترتیب داده بود، از همه جهان هم آمده بودند. از روسیه هم سیاستمدارها و آکادمی علومشان آمده بودند. از آمریکا آمده بودند، دانشمندان مسلمان هم از سراسر جهان آمده بودند. من آنجا برای سخنرانی به کنفرانس دعوت شده بودم. آن موقع شناخته شده نبودم، حالا هستم، آن موقع نبودم. به دلیل اهمیتی که برای امام قائل بودند که سال قبلش مرحوم ضیاءالحق ایران آمده بود، بنده را بردند سر میز شام، پهلوی ضیاءالحق نشاندند. به دلیل اهمیتی که برای انقلاب قائل بودند. بنده یک سال قبلش مأموریت یافتم، آن وقت دانشگاه تعطیل بود، از طرف وزارت ارشاد بروم ببینم انعکاس انقلاب در کشورهای اروپایی چیست. از یونان شروع کردم تا انگلیس، ده تا کشور را در عرض سه ماه دیدم با دو نفر دیگر. مسئولیت آن به عهده بنده بود. در اتریش، کاردارمان جناب آقای کیارشی یک خبرنگار اتریشی را معرفی کردند. این خبرنگار گفت من برای حزب سبز هستم. شما یک امکانی فراهم کردهاید بین شرق که روسیه باشد و غرب که آمریکا و اروپا باشد. ما هم دنبال همین هستیم بنابراین خیلی اهمیت قائل بودند. شما میرفتید مالزی، تأثیر انقلاب ایران را در مالزی روی حجاب و اینها خیلی راحت میدیدید. بنابراین انقلاب خیلی تأثیرگذار بود. جنگ که پیش آمد یک مصیبت برای ما بود. هفت، هشت سالی مصیبت بود ولی یک امکان مهم را هم فراهم کرد. چون ما دسترسی به چیزهای جهان نداشتیم، یک مقداری در فکر خودکفایی باشیم. در آبان 1367، ما مرحوم پروفسور عبدالسلام، اولین برنده جایزه نوبل در جهان اسلام را دعوت کردیم به ایران بیایند، دکترای فیزیک را برای اولین بار در ایران در این دانشگاه راه انداخته بودیم، بیایند این دوره را افتتاح کنیم. ایشان آمدند و افتتاح کردند و تقاضا کردند با حضرت آیتالله خامنهای که آن موقع رئیس جمهور بودند، ملاقات داشته باشند. حضرت آیتالله خامنهای در شیراز به ایشان وقت دادند. چون کنگره حافظ بود، صبح با مرحوم پروفسور عبدالسلام رفتیم به سخنرانی آقا گوش دادیم، ظهر زنگ زدند حالا بیایند خدمت آقا. بنده به اتفاق پروفسور عبدالسلام خدمت آقا رفتم و مترجم بودم بین آقا و مرحوم پروفسور عبدالسلام. یکی از اولین حرفهایی که زد این بود، شما الان چند ماه است که قطعنامه 598 را پذیرفتید. چون میدانید در تابستان همان 67 بود که ما پذیرفتیم. حالا که پذیرفتید مبادا از فکر خودکفایی بیرون بیایید. حتما نیازهایتان را خودتان برطرف کنید. این یکی از مهمترین نصیحتها بود که به کشور کرد. چند ماه بعدش هم آقا رهبر شدند و عرض میشود که به مرحوم پروفسور عبدالسلام هم فرموده بودند شما پیشنهادهایی داری بنویس که این پیشنهادهایش را زمان رهبری به ما داد که خدمت آقا بدهیم ولی نکته مهم ایشان در آن ملاقات خودکفایی و خوداتکایی بود. انقلاب خیلی کارها کرد ولی دو، سه تا چیز را به نظر من غفلت کرد. یکیاش که همین ایام اخیر و هفتههای اخیر حضرت آیتالله مصباح فرمودند، غفلت کردند از نیروپروری. نیروی مناسب بپرورانند برای چیزهای مختلف. بنابراین خیلی مشاغل را به افرادی دادند که ذیصلاح نبودند. شایسته سالاری رعایت نشد. یک نکته مهم دیگر که از همان اول انقلاب بنده مقاله دارم در کیهان و رسالت و جمهوری اسلامی این است که از فرهنگ غفلت شد. یعنی برنامهریزی علمی بله، دانشگاهها این طور باشند، ولی اینکه یک فرهنگ غیراسلامی بر محیط ما و دانشگاههای ما و بر تفکر ما حاکم بوده، این غفلت شد. آنها فکر کردند با نفوذ قضایا را تغییر دهند. همان سالهای دهه اول انقلاب، یک خانم پاکستانی که دکترای ژنتیک داشتند و در بیمارستان نیویورک ایشان کار میکردند از مریدهای سرسخت امام خمینی هم بودند.این متخصص مرید امام یک مقاله نوشت آن موقع که این مقاله را من کپی گرفتم و به مسئولانی مثل جناب دکتر ولایتی و... دادم. در آن مقاله میگفت وزارت خارجه آمریکا به بنیاد دیل کارنگی سفارش داده که بیا ببین بهترین راه نفوذ ما در این کشورهای جهان سوم و اسلام چیست؟ نتیجهاش این بوده، از طریق دانشگاهها و غیره. بنابراین آنها در فکر این بودند. آن وقت عراق با ایران جنگ داشت و روسیه و آمریکا هر دو به صدام کمک میکردند. ما یک فیزیکدان معروفی در 9:32 ایتالیا داریم، بیست، سی سال پیش ایشان این صحبت را برای من گفت. گفت در سرن بودم، سرن یعنی همان مرکز ژنو که آن شتابگر بزرگ عظیم را دارد که ما سر و دست میشکنیم که حتما به آن راه پیدا کنیم. میگفت من در سرن بودم با رئیس آنجا جلسه داشتم. فیزیکدان ایرانی، معاون مرحوم پروفسور عبدالسلام، میگفت آن فرانسوی که رئیس سرن بود به من گفت ما نمیگذاریم شما به جایی برسید. ببین که روسیه و آمریکا در مقابل شما به صدام کمک میکنند. دو تایی که ضد هم هستند ولی در مورد این که شما قوی نشوید به صدام کمک میکنند. ده، پانزده سال پیش معاون یکی از بنیادهای بسیار مهم و معروف آمریکا در مراکش سخنرانی کرده بود، این را یکی از دوستان پاکستانی من که در آن سخنرانی حاضر بوده میگفت. گفت این آمریکایی، فیزیکدان هم هست، در آن سخنرانی گفته بود ما نمیگذاریم یک کشور اسلامی در حد ژاپن بشود. نمیگذاریم یک ژاپن اسلامی درست شود. پس آنها حواسشان جمع است. وظیفه ما دو تا چیز است. یکی خودکفایی در حد لازم، نه اینکه بگذاریم دیگران ببینند چه داریم. یکی از دوستان اندیشمند بنده که مشاغل مهمی هم داشته حتی یک زمان معاون پژوهشی وزیر هم بوده، رئیس پژوهشگاه مهم هم بود میگفتند این آلمانها به سیستان و بلوچستان آمده بودند، کاوش میکردند ما چه فلزاتی داریم، ما خودمان دنبال این چیزها نبودیم. اول هم نفت را انگلیسیها کشف کردند و آمدند آن قرارداد دارسی را بستند. ما غافل بودیم. از این جهت. بنابراین از آن ظرفیتی که انقلاب درست کرد، خیلی بیش از اینها میتوانستیم استفاده کنیم.
راهکارهایی برای انقلاب
ایرناپلاس: چه کار باید بکنیم؟
گلشنی: عرض میکنم، من یکی دو مقدمه دیگر بگویم قبل از اینکه بگویم چه کار باید کنیم. الان دنیا بر مدار علم میگردد. قدیم این طور نبوده. قدیم کاربرد علم بیشتر در حوزه نجوم برای تعیین اوقات بوده یا در حوزه پزشکی آن هم از باب ضرورت بوده. در چیزهای دیگر علم خیلی کاربردی نبوده. امروز علم در تمام صحنههای زندگی وارد شده است. بچه کوچک هم میبینید یک موبایل دستش است. امروز علم تعیین کننده خیلی چیزهاست بنابراین ما باید در علم قوی شویم. خب باید همهاش علم را قرض کنیم یا خودمان هم باید تولیدکننده علم باشیم؟ اگر بخواهیم قرض کنیم یک جاهایی هست که مصلحتشان نیست به ما بدهند. الان میگویند شما فلان کار را نکنید. فلان مواد را به ما نمیدهند. هیچوقت نیامدند جلوی واردات تزئینات و این چیزهایی که برای خانمهاست را بگیرند. چه چیزهایی را گرفتند؟ آن چیزهایی که مورد نیاز ماست. یا برای چیزهای علمی یا بری چیزهای ضروری زندگی مثل پزشکی و غیره. پس اینها را باید خودمان به فکر باشیم. مرحوم پروفسور عبدالسلام، میفرمودند من در سال 1956 با یک گروهی، 11 سال بعد از کمونیستیشدن چین به چین رفتیم و اولین گروهی بودیم که از غرب غیرکمونیست، چین کمونیست را بازدید میکردیم. میگفتند یک نکته حیرتزدهمان کرد. اول از همه اینکه چینیها تمام چیزهای غربی را با مهندسی معکوس ساخته بودند. همت کرده بودند چیزهایی که در غرب هست را با مهندسی معکوس ساخته بودند. دوم اینکه بعد که من خودم، هفت هشت سال بعد از صحبت ایشان چین رفتم، دیدم رئیس آکادمی علوم پزشکی چین میگوید ما تا به حال تقلید میکردیم، حالا باید نوآوری کنیم. اینها نگذاشتند ما در مقام نوآوری و رفع نیازها بیفتیم. چطور؟ آمدند توسط عواملشان در محیط، مسئله مقاله و اینها را رایج کردند. برای ارتقای اساتید یک مقاله، مقاله کجا چاپ شود؟ در مجلاتی که در سایت ISI آمده. آیا کاری که برای رفع نیازها کنیم را چاپ میکنند؟ نه این کار دست اول که نیست، کاری است که در غرب شده، حالا ما همان دستگاه را خودمان میسازیم. بنابراین آنها چاپ نمیکنند. ما در دانشکده فیزیک یک همکار داشتیم، دانشجوی فوقلیسانسش را مجبور کرد به عنوان رساله فوقلیسانس، سنگشکن کلیه بسازد با لیزر. این کاری است که در غرب شده ولی ما وقتی خودمان تولید کنیم دیگر این دستگاه را وارد نمیکنیم. آن سال این استاد ترفیع نگرفت. به خاطر اینکه مقاله نشد پس اساتید دنبال رفع نیازها نرفتند. دنبال نوآوری چرا نرفتند؟ در علم ما هم سهم داشته باشیم؟ دنبال این هم نرفتند برای اینکه نوآوری یعنی مرزشکنی در علم کنید، این وقتگیر است. نمیتوانید در عرض شش ماه یا یک سال یک کار کاملا نو کنید. مجبورید همین کارهایی که میکنید را کمی حاشیه بزنید. پس ما سرمشق نویسی هم نکردیم. مشقنویسی کردیم. نتیجهاش چه شده؟ بله ما از نظر رشد تعداد مقالات خیلی بالاییم ولی این مقالات ارزشی هم داشته یا نه؟ به قول جناب پروفسور رضا که خدا طول عمر به ایشان بدهد، 90 درصد اینها را به آب دریا بریزی علم کشور تکان نمیخورد. اعلام میکنند ما بالاترین رشد را داریم، آکادمی علوم جهان اسلام برای بنده بولتن و خبرنامهاش را که میفرستد، در خبرنامهاش این است که نخیر، بالاترین رشد را پاکستان و مصر داشتند. اهمیت علم به اثرگذاری است. علم در کشور ما باید رفع نیازهای ما را کند. باید نوآوری داشته باشد.استاد بنده در برکلی که برنده جایزهی نوبل در فیزیک است، آقای پروفسور ونگبرگ، چندسال پیش یک مقاله نوشته بود. نوشته بود در این چهل سال گذشته هیچ مقالهای از جهان اسلام من دریافت نکردم که ارزش خواندن داشته باشد. البته در حوزه هستهای و اتمی و ذرات بنیادی و کیهانشناسی که حوزه خودش است را میگوید. البته مقالاتی از مسلمانهای مقیم غرب دریافت کردم که قابل خواندن باشد. بنابراین ما این کارها را نکردیم. بعد دیگر قضیه این است که نگاهها همه به آن طرف است و اینکه او بیاید ما را نجات دهد. او نمیآید ما را نجات بدهد. ما باید خودمان مثل چینیها و ژاپنیها زرنگ باشیم. از غرب گرفتند ولی خودشان هم افتادند در خط. ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم در 1945 رابطهاش با غرب قطع بود ولی در همان سالهایی که جنگ هیتلر و آمریکاییها و اروپاییها بود، همان سالها ژاپنیها با آمریکا و اروپا نبودند، با هیتلر بودند. ولی بزرگترین اختراعات علمی را در سطح مرزشکنی کردند که بعد از جنگ جهانی دوم همراه با بعضی آمریکاییها جایزه نوبل گرفتند. به خودشان متکی هستند. این خیلی مهم است. من این مقدمات را بگویم تمام کنم. ما اول انقلاب همهاش گفتیم میخواهیم اتومبیل ملی بسازیم. بنده سال 1363 برای یک کنفرانس مالزی بودم. یعنی پنج سال بعد از پیروزی انقلاب. هرجا در کوالالامپور میرفتیم میگفتند نشنال کار. ماشین ملی. چهها ساختند بعد از 10،12 سال؟ پروتون را ساختند. وقتی در سال 2003 مالزی رفتم و ما را کارخانه پروتون بردند، آن کسی که وضع کارخانه را به من توضیح میداد، که یک سؤال از او کردم، گفت کجایی هستی، گفتم ایرانی، گفت ما پروتون را به ایران صادر میکنیم. چرا مالزی و کره جنوبی توانست این کار را بکند؟ همتشان است. مرحوم پروفسور عبدالسلام میفرمودند کره جنوبیها ایشان را دعوت کرده بودند از فرودگاه برده بودند پشت تلویزیون، بعد از ایشان سؤال کرده بودند ما چه کار کنیم جایزه نوبل ببریم؟ این عزم در مسئولان ما نبوده. مرحوم پروفسور عبدالسلام میفرمودند همان سفر 1956 که به چین رفتیم، چوئن لای نخست وزیر مائوو را دیدم. فهمیدم علم چین تغییر میکند. یک عزمی در آن دیدم که فهمیدم علم چین تغییر میکند. بنده شاهدم به عنوان کسی که از نزدیک شاهدم. آن عزم و اینکه خودمان تولیدکننده، همان چیزی که رهبری دائما تکرار میکنند، رفع نیازها و شرکت در مرزشکنی در علم و نوآوری در علم. ما در این موضوع، هنرمان خیلی خیلی کم بوده. این یک بعد قضیه. بعد دوم قضیه که میخواهم وارد آن شوم که چه کار باید کنیم این است که احساس حقارت نسبت به غرب است. کنفرانس در یکی از دانشگاههای بزرگ تهران راه انداخته بودند، استاد آن دانشکده به من گفت. چندتا از استادهای آن دانشکده سخنرانی داشتند، یکی دو نفر هم از خارج. فقط عکس آن خارجیها را زده بودند. بنده خودم در روز جهانی فلسفه چندسال پیش سخنرانی داشتم. در آن جلسهای که بنده سخنرانی داشتم، سه نفر دیگر هم سخنرانی داشتند. دو تایشان ایرانی بودند، یکیشان آمریکایی بود. رئیس جلسه بنده را معرفی کرد آقای دکتر گلشنی، آقای دوم و سوم هم آقای دکتر فلان، آمریکایی را که تازه فارغالتحصیل دکتری شده گفت آقای پروفسور فلان. این عقده حقارت است و در آنها هست. ببینید برای خارجیها چه کار میکنند. چند آمریکایی برنده جایزهی نوبل در این دانشگاه بازدید کردند. در سایت دانشگاه زده بود بزرگترین روز دانشگاه که پسر من گفت بیایید ببینید این در سایت دانشگاه صنعتی شریف چیست. این عقده حقارت باید برطرف شود. آنکه ما میتوانیم کاری کنیم باید تقویت شود. تمام تأکید اسلام بر این حس خودباوری است. ولاتهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلان ان کنتم مومنین. نه اندوهگین باشید و نه بترسید، شما برترانید اگر واقعا مؤمن باشید. اسلام میگوید الاسلام ولایعلی علیه. اسلام میگوید جامعه اسلامی باید برتر باشد. ما از این قضیه غفلت داریم. آنها هم میدانند چه کار میکنند. صاف و صریح رئیس اسبق ام آی سیکس در مصاحبه با فرید زکریا، همین دو سال اخیر که نوار ویدیویش را بنده دارم، میگوید بلایی به سر فرهنگ اینها میآوریم که تا 15 سال دیگر هیچ مشکلی با ایشان نداشته باشیم. پس اگر واقعا بخواهند اقدام کنند باید یک تجدید نظری در این معیارها بکنند. معیارهای علمیبودن، پیشرفت علمی، پیشرفت علمی را به چه میدانیم؟ به نیروهای داخلی اهمیت بدهند. آنقدر آسان نگیرند از دستدادن مهاجرت نیروها را. بنده از نزدیک شاهدم میبینم بعضیها از روی ضرورت زندگی میروند. باید به فکر باشند این نخبگان را جذب کنند. ما نخبه را تربیت میکنیم، مجانی تحویل آمریکا میدهیم.همین اخیرا یکی از این ژاپنیهای خیلی معروف و فیزیکدان تراز اول، درآمریکا یک مصاحبه کرده بود گفته بود فکر نکنید سرمایه آمریکا به بمب اتمی و فلان است، سرمایه آمریکا به این نیروهای فکری است که از همه جا میگیرد. سرمایه اروپا هم همین طور. آنها هم بهترینهای ما را میگیرند. چرا ما نباید بهترینهای خودمان را خودمان جذب کنیم؟ من مخالف نیستم نیروها به غرب بروند. وقتی طرف آمار میدهد پارسال نسبت به پیرارسال آنقدر افزایش مهاجرت داشتیم، عصبانی میشوند، طرف را از یک کمیته برکنار میکنند. نمیشود خودمان را گول بزنیم. ما در یک صورت پیشرفت میکنیم. حواسمان جمع باشد، اقرار کنیم، اشتباه کردیم، اصلاحش کنیم. بنده هفت، هشت سال پیش کمبریج انگلیس بودم. یک تابستانی بود، مدتی همان محلی که دانشگاه کمبریج هست در شهر کمبریج بودم. یک بحران اقتصادی رخ داده بود در غرب و انگلیس هم دچارش بود. یک روز یکشنبه من منزل بودم، تلوزیون را روشن کردم، چند رئیس بانک انگلیس آمده بودند، همهشان اقرار میکردند ما در ارزیابی فلان چیز اشتباه کردیم .فوری هم قضیه را حل کردند. راه حل قضایا این نیست که ما مشکلاتمان را انکار کنیم. پتانسیل و ظرفیتی که ما در ایران داریم هیچ کشور همسایه ندارد. هم از نظر نیروی فکری و هم از نظر امکانات طبیعی هیچ کشوری ندارد. بنده عمده کشورهای اطرافمان را دیدم. 12، 10 کشور اروپایی را دیدم، آمریکا را و بسیاری از استانهایش را دیدم. ده سال آمریکا بودم. غیر از آمریکا هیچ کشوری امکانات ما را ندارد. بنده چین بودم، یک وقتی شتابگر دیده بودند،گفتند این شتابگر را بخرید. من گفتم به یک شرط. تکنیکاش را هم منتقل کنیم نه اینکه آنها بیایند مونتاژ کنند، هر وقت اشکال دارد، بگوییم آنها بیایند. در جلسات بعد دیگر ما را دعوت نکردند. ما باید به خودمان برگردیم، آن هویت اسلامی ملیمان را زنده کنیم. اگر به اسلام و کشور علاقه داریم، آن هویت باید تقویت شود.
ایرناپلاس: چطور باید اصلاح شود؟
گلشنی: کمیتگرایی نکنیم. در آمار که میدهیم فقط کمیت مهم نباشد.کیفیت است که نجات میدهد. در جنگ بدر مسلمانان در اقلیت بودند، خالصا میجنگیدند و پیروز شدند. در جنگ احد تعدادشان خیلی زیاد بود ولی دنبال غنایم بودند، شکست خوردند. ما باید افکار را درست کنیم. چطوری؟ به فرهنگ از دبستان و دبیرستان تا دانشگاه توجه کنیم. غرب فهمیده چه نقش مهمی فرهنگ دارد. به همین جهت روی فرهنگ کشورها کار میکنند. شوخی ندارد، تلگرام و اینها را نگاه کنید، چیزهایی که منتقل میکنند. پس باید روی فرهنگ کار کرد، روی تقویت حس ملی و حس دینی کار کرد که واقعا بدانند مدیوناند. هرکسی لزومی ندارد دکتری بگیرد که به اینجا بکشد که دکتری تقلبی هم رایج شود. همین دیشب برای من یک ایمیل آمده بود، اگر مقاله و رساله میخواهید به این آدرس بیایید. باید این دکانها را جمع کنیم. بنده مقاله به شما نشان میدهم برای 1386، 11 سال پیش، گزارشی است که بنده به شورای عالی انقلاب فرهنگی دادم. اگر تعریف خودمان را کنیم به هیچ جا نمیرسیم. اگر بگوییم بله این ظرفیتها را داریم و باید از این ظرفیتها استفاده کنیم، از تفکر دانشمندانمان استفاده کنیم، رفاقتبازی را در کمیتهها، شوراها کنار بگذاریم. افراد لایق را انتخاب کنیم. در سال 2003 که من برای یک کنفرانسی مالزی بودم، دعوت کرده بودند از رئیس آکادمی کرهی جنوبی بیاید سخنرانی کند و بگوید رمز موفقیت کره جنوبی چیست. رئیس آکادمی آمد سخنرانی کرد. گفت رئیس جمهور ما نخبگان را جمع کرد گفت بنشینید اولویتها را تعیین کنید. من در بسیاری از این کمیتهها بودم. بنابراین باید حساب کنیم الان یک نعمت است برای ما که بیایند حسابگری کنند بعد از چهل سال ببینند چه جاهایی درست رفتیم، نتیجهبخش بوده، آنها را تقویت کنند. همین چند روزه، سخنرانیهای جناب آقای رئیسی را نگاه کنید، حضرت آیتالله مصباح را نگاه کنید، حضرت آیتالله جوادی را نگاه کنید. همهشان اقرار دارند در یک جاهایی کوتاهی بوده و بیاییم واقعا علاج کنیم. هرجایی ضرر را بگیری نفع است. هیچوقت هم دیر نیست. چین و ژاپن را نگاه کنید. اصلا جایی به حساب میآمدند؟ یک مرتبه ژاپن تغییر کرد، با تغییر عزم حکومت. چین یک مرتبه تغییر کرد. ما هم میتوانیم این کار را بکنیم. مخصوصا با پتانسیلی که اسلام به ما داده. ببخشید.
انتهای پیام /*