در سیمنار «ما و راه تأمل در غرب» مطرح شد؛
آنچه در اندیشه و آثار داوری، خود را آشکار میکند تذکر تاریخ است
دینی و مذهبی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - مهدی بنایی در سمینار «ما و راه تأمل در غرب» گفت: آنچه به تدریج در اندیشه و آثار داوری، خود را آشکار میکند تذکر به تاریخ است. یعنی تذکر میان ما و تاریخ که در فلسفه خودآگاهی آشکار شده است.
تبسم مهر - مهدی بنایی در سمینار «ما و راه تأمل در غرب» گفت: آنچه به تدریج در اندیشه و آثار داوری، خود را آشکار میکند تذکر به تاریخ است. یعنی تذکر میان ما و تاریخ که در فلسفه خودآگاهی آشکار شده است.
به گزارش خبرنگار مهر ، سمینار «ما و راه تأمل در غرب» با بررسی کتاب «ما و غرب» نوشته رضا داوری اردکانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد .
محمدتقی چاووشی در این سمینار با اشاره به کتاب ما و غرب نوشته رضا داوری اردکانی اظهار کرد: مواجهه جدی من با فلسفه از کلاس استاد داوری اردکانی شروع شد و در این راه از ایشان بسیار آموخته ام. کتاب درباره غرب را مکرر خوانده ام و از آن نکتهها آموخته ام. در جایی از این کتاب گفته میشود اگر بخواهیم غرب شناسی داشته باشیم به نوعی که شرق شناسان ما را ابژه قرار دادند باید دید چرا غرب شناسان همواره ما را شرق تلقی کرده اند. آیا اینها نشانه آن نیست که فضای فکری ما کاملا غربی شده و آیا هنوز هم ما شرقی محسوب میشویم؟
در ادامه این مراسم مهدی بنایی در سخنانی اظهار کرد: ابتدا باید این پرسش را مطرح کنیم و بدانیم که پرسش از غرب پرسش از چیست. پس محتاج پرسش از موقف پرسش هستیم و در غیاب درک این موقف نه به راستی واقفیم و نه بدرستی میدانیم که از چه میپرسیم. البته در برهوت چنین مقامی نه ممتاز به طرح پرسش و سالک طریق تامل که مبتلا به بیهوده گویی و ابتذال الفاظ هستیم. پس به امید اینکه درکی از پرسش خود بیابیم که از پرسش حقیقی سئوال شود باید مسبوق به آگاهی از ریشههای حقیقی پرسش و رو به کدام سو داشتن آن و در یک کلام مسبوق به ریشههای پرسش باشد .
وی افزود: به مدد تامل در کتاب رضا داوری اردکانی به سابقه ای میرسیم که ایشان را به طرح این پرسش کشانده است. از این رو به امید درک موقف داوری و درک سابق پرسش از او میپرسیم که او اصلا به درک مسئله غرب و تامل در آن برسد از پیش از کجا به آن رسیده و چه راههایی را پیموده است. به بیان دیگر عقلی که با اندیشه دیگری سازگار شده و با مسائل اکنون ما پرتوی افکنده کدام عقل است و از کجا آمده؟ آیا این عقل تداوم همان عقلی است که از فارابی تا صدرا آشکار شده است؟ و مسبوق به آن سوابق و قوام بخش فلسفه اسلامی است و آیا تداوم آن عقل میتواند این گونه مسائل و مصائب راه آینده را برای ما آشکار کند .
وی ادامه داد: در بخش دوم به اینکه به پاسخی نزدیک شویم میکوشیم تا قدری در مفهوم فلسفه درنگ کنیم و به اهمیت و ضرورت این درنگ نزدیک شویم. مفهوم فلسفه آنگونه که هایدگر در مسائل اساسی پدیدارشناسی به آن اشاره میکند خاصترین و عالیترین حاصل خود فلسفه است. در مقام شرح اجمالی این سخن میکوشیم توضیح دهیم که چرا و چگونه تنها با خود فلسفه است که میتوان به فلسفه رسید. بنابراین فقط از طریق خود فلسفه، ما فلسفه آگاه میشویم .
این پژوهشگر فلسفه با طرح این سئوال که چرا از طریق فلسله میتوان به مفهوم فلسفه نزدیک شد، اظهار کرد: یکی از راههای پاسخ به این پرسش با تذکر به مقام صاعد و سابق فلسفه گشوده میشود. این ساحت سابق یا مراتبی از آنکه ساحت قوام فلسفه است و به جهت اجمالی یا بسیط بودن نباید آن را مختصر گرفت .
وی افزود: این ساحت سابق در ساحت لایق و علم تفسیری فلسفه به فهم و آگاهی در میآید. تاریخ فلسفه تاریخ فلسفه آگاهی است و با هر مرحله از فلسفه آگاهی ما به تفکر و بصیرتی میرسیم که ما را در وجوه اندیشه گذشتگان راهنمایی میکند و بر این تاریخ پرتو میافکند .
وی ادامه داد: این امر بصیرتی به ما میدهد برای فهم تاریک فلسفه. این فلسفه آگاهی در دوره معاصر آشکار شده که پیشآمد بزرگ زمانه ما است که درک همه مسائل دیگر مسبوق به درک آن است. از این روست که پرسش از مفهوم فلسفه و تذکر به مسئله اخیر فلسفه آگاهی اهمیتی ضرورتی و سرنوشت ساز دارد. غرب با تذکر به همین در تاریخ بودن به تجدد میرسد و اندیشمندی همچون داوری اردکانی در پرتو آن است که درک مسائل و رفتن به راه توسعه و گشودن راه آینده را ممکن میسازد .
وی در پایان گفت: آنچه به تدریج در اندیشه و آثار داوری، خود را آشکار میکند تذکر تاریخ است یعنی تذکر میان ما و تاریخ آنگونه که در فلسفه خودآگاهی آشکار شده است. ما در فلسفه اسلامی نمیتوانیم به این فلسفه آگاهی که در دوره جدید از کانت آغاز و به هایدگر میرسد نائل شویم .