رضا داوری اردکانی در سمینار «ما و راه تأمل در غرب»:
فلسفه به پایان خود رسیده است/ شیوه زندگی غربی افتخار ندارد
دینی و مذهبی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - رضا داوری اردکانی گفت: من گفته ام همه جهان غربی شده و غربی زندگی میکند. این خوشحالی و افتخار ندارد ولی هر چه هست شیوه زندگی ما هم غربی شده است و ما به رضایت خاطر انتخاب نکرده ایم.
تبسم مهر - رضا داوری اردکانی گفت: من گفته ام همه جهان غربی شده و غربی زندگی میکند. این خوشحالی و افتخار ندارد ولی هر چه هست شیوه زندگی ما هم غربی شده است و ما به رضایت خاطر انتخاب نکرده ایم.
به گزارش خبرنگار مهر ، سمینار «ما و راه تأمل در غرب» با بررسی کتاب «ما و غرب» نوشته رضا داوری اردکانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
رضا داوری اردکانی در این سمینار گفت: مسئله غرب را مرحوم فردید طرح کرده است و فردید ازغرب عقب نبوده است. یک بار مطلبی در مورد غرب نوشتم که بسیاری را رنجاند، به جای اینکه اگر غلط هم باشد باید آن را تصحیح کنند.
وی با طرح این پرسش که علم چیست؟ ادامه داد: میتوان پرسید که غرب چیست و رفتن به سمت جستجوی اسراری است که نباید فاش کرد. من اسرار را فاش نکردم و خود را متعلق به بخشی از جهان توسعه یافته میدانم که در تاریخ تجددمآبی وارد شده است. همه جهان، اروپایی فکر میکنند و با اصول و ارزشهای آن زندگی میکنند. لفظ ارزشها برای آنهاست و نیچه آن را به ما یاد داده است. حال که میگوییم ارزشها، ما هیچگاه به اعتقادات خود ارزشها نگفته ایم. میخواهم بگویم که من چنین توقعی نداشتم و این مطلب را در توجیه آن میگویم. در جوانی کتابی از آلبر کامو ترجمه کردم که با این جمله شروع میشد. عظمت کشور من قیمت ندارد. اینجا ارزش به معنای قیمت بکار رفته است که بسیار لفظ مهمی است. این کتاب در کل 30 نسخه در 30 سال فروش داشت. شاید قبول نمیکنم که داوری بد مینویسد. به هر حال این زبان ما است و خوانده میشود ولی گاه سخن هایی هست که در گوش کسی نمینشیند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه اروپا در معرض خطر است زیرا فلسفه به پایان خود رسیده، اظهار کرد: اروپا بدون فلسفه، اروپا نیست و بحران علم اروپایی یکی از خواندنیترین کتابهای فلسفه معاصر است. با غرب نمیتوان شوخی کرد. وقتی یک جوان ایرانی میگوید جهان سوپرمارکت بزرگی است که هر آنچه خواستیم را میتوانیم بخریم، این حرف غلطی نیست ولی رسوایی بی خردانه ای در آن وجود دارد. بدین معنا من وارد اروپا میشوم. هر چه خواستم میگیرم و آنچه نخواستم نمیگیرم. اینها در چه نسبتی با هم قرار میگیرند؟ پس شما که اینقدر عاقل و خردمند هستید چرا از غرب میگیرید در حالی که میتوانید آن را خود بوجود آورید. وقتی اولین مقالات این کتاب درباره غرب متولد شد عکس العملی بدنبال داشت که گویی من کفر گفته ام و گفته ام همه جهان غربی شده و غربی زندگی میکند. این خوشحالی و افتخار ندارد ولی هر چه هست شیوه زندگی ما هم غربی شده است. هر چند که میخواهیم این طور نباشد ولی آن چیزی است که بوجود آمده و قدرت دارد. یعنی ما به رضایت خاطر انتخاب نکرده ایم. این چیزی است که منتشر شده و غرب جدید نیروی انتشار را در خود دارد و تجدد این گونه نیست که کسانی آن را تبلیغ و ترویج کنند بلکه هر جا برود نفوذ میکند.
وی افزود: غرب همه جهان را گرفته ولی نه با اسلحه. نوشته آلبرکامو دو شأن را نشان میدهد. اصل این مطلب قابل تعامل و درست است و این تفکیک هم موجه است و من هم جایی نگفته ام که غرب غلبه محض است. آزادی سیاسی، اخلاقی و اراده برای غرب جدید است برای اینکه تا دوره تجدد و رنسانس اصلا اراده در تاریخ وجود نداشت. ارسطو دو کتاب بزرگ در اخلاق و یک کتاب در سیاست و کتابهای دیگری نوشته ولی اراده به خیر در آن بکار گرفته نشده است. برای ما اراده از دین گرفته شده و یکی از صفات الهی اراده است. این اراده از علم کلام به فلسفه رفته است. در گذشته اراده مسبوق به علم بوده اما در دوره جدید میگویند علم مسبوق به اراده است.
داوری اردکانی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه ما در قرون وسطی مفهوم شرق و غرب نداشتیم تصریح کرد: اروپای قرن جدید اروپای قرن شانزدهم تا امروز است و غربی که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته به آن اشاره دارد. برای اینکه ببینیم چه بودیم و چه شدیم. در این کتاب به این پرسش پاسخ داده ام که غرب چیست ولابد یک چیزی بوده که در یک فرهنگی میآید و میماند و همه اختلاف میبینند که چرا این گونه رفتار میکنند. آن رفتار یک تربیت و درک و معنی دارد که ما درک و فهمی دیگری از آن داریم.
رضا داوری اردکانی در پایان با اشاره به کتاب درباره غرب تاکید کرد: در این کتاب جسارت شده به کسی که میگوید من میتوانم همه غرب را آنطور که میخواهم تغییر دهم و من نمیتوانم این کار را بکنم. اگر شما میتوانید بگویید چگونه است و چرا تاکنون نکردید پس نمیتوانید و دیگر چرا آن را مطرح میکنید.