گزارش فارس از سومین نشست تاریخ شفاهی تئاتر پس از انقلاب:
ضرورت تقویت تئاتر دانشگاهی و حضور زنان هنرمند/ اهمالکاری دولتها در عرصه فرهنگ
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - سومین نشست «تاریخ شفاهی تئاتر پس از انقلاب» به دهه هشتاد رسید و درباره نقاط قوت و ضعف این دهه در عرصه فعالیتهای تئاتری صحبت شد.
تبسم مهر - سومین نشست «تاریخ شفاهی تئاتر پس از انقلاب» به دهه هشتاد رسید و درباره نقاط قوت و ضعف این دهه در عرصه فعالیتهای تئاتری صحبت شد.
به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس، سومین نشست «تاریخ شفاهی تئاتر پس از انقلاب» باحضور اردشیر صالح پور، اعظم بروجردی و کیومرث مرادی ساعتی پیش در تالار مشاهیر تئاتر شهر برگزار شد.
اردشیر صالح پور در ابتدای نشست عنوان کرد: متأسفانه ما یک مرتبه چشم باز کردیم و متوجه شدیم که چهل سال از تاریخ تئاتر ما گذشته و حس میکنم خیلی چیزهایمان مورد غفلت قرار گرفته است، امیدوارم این جلسات زمینهای بشود که ما به گذشته خود نگاه کنیم و نوعی ارزیابی و نقد از کارها داشته باشیم و این امر باعث شود که برای آینده کمتر اشتباه کنیم.
سپس اعظم بروجردی در تشریح چشم اندازی برای حضور زنان در عرصه تئاتر گفت: ابتدا از خودم شروع میکنم سالهای ابتدایی دبیرستان بودم که انقلاب شد، روزی معلم تربیتی مان از من خواست که نمایشی بنویسم ، بلد هم نبودم چطور نمایشنامه بنویسم منتها من رفتم یک نمایشنامه دیدم هر چند آن کمدی با ذهنیت من تطابقی نداشت اما با توجه به آنچه از آقای انصافی دیدم، یک نمایشنامه نوشتم و مورد توجه هم قرار گرفت.
وی با اشاره به اینکه همین اتفاق باعث شد حین تحصیل به کار هم بپردازم، افزود: ابتدای انقلاب همچنان نگاه حاکم به تئاتر از پیش از انقلاب وجود داشت، ما آن زمان جرأت اینکه به سمت تالار وحدت یا تئاتر شهر برویم را نداشتیم چون خیلی از آنها بد شنیده بودیم و خانواده من هم مذهبی بودند و ما هم اینجا را تحریم کرده بودیم.
بروجردی اظهار داشت: یادم میآید که یک بار برای نمایشی با مدیر تالار وحدت صحبت کردیم و آنها هم از حضور ما استقبال کردند اما بعد عده ای از من خواستند که خودم کار نکنم و نمایش را به آنها بسپارم، من هم منصرف شدم و دیگر به سراغش نرفتم. بعد از آن، از من خواستند که سرپرستی بانوان هنرمند مرکز را برعهده بگیرم من نپذیرفتم و پس از آن پیشنهاد تأسیس کانون بانوان را دادم که مورد قبول قرار گرفت.
وی همچنین افزود: در آن زمان خانوادهها واقعا جرأت نمیکردند دخترانشان را به تئاتر بفرستند خیلیها میآمدند و زیر و بم کانون ما را بررسی میکردند تا دخترانشان را برای درس نمایش به کانون ما بفرستند. اولین جشنواره ای قرار شد با محوریت زنان برگزار شود را ما کار کنیم، 69 نمایش برای یک دوره آن آمد که از این تعداد 59 نمایش از سوی آقایان کار یا نوشته شد. در یک بازه بیست ساله البته این تعداد نمایش به هفتصد نمایشنامه رسید که بیشترشان از سوی خانمها کار شد.
بروجردی یادآور شد: موردی که از ابتدای انقلاب مرا اذیت کرده و هنوز هم میکند این است که خانمها هنوز جایگاه مناسب خود به لحاظ ثبات شخصیتی را پیدا نکرده اند و علتش هم این است که همواره مسئولان جریان زنانه را دوست نداشته اند و همیشه از این موضع و جشنواره تئاتر بانوان فرار کردند.
تقویت تئاتر دانشگاهی در دهه هشتاد
در ادامه اردشیر صالح پور با اشاره به اینکه سی سال به طور مستقیم در جریان تئاتر کشور از سه بعد شهرستان، دانشگاه و دولتی حضور داشته، گفت: من ده، پانزده سال تصدی تئاتر شهرستان را داشتم ، الان بیستوپنجمین سال هم هست که در دانشگاه تدریس میکنم. من در همه این سالها یادداشتهایی برای خودم نوشتم و الان هم یادداشتهایی از دهه هشتاد دارم که به تازگی هم آنها را مرور کردم.
وی با بیان اینکه انقلاب به تعبیر من یک نوع سیلاب و شور است و زمانی که به دشت میرسد میبایست، شرایط هدفمند و کانالیزه خود را پیدا کند، گفت: من فکر میکنم سامان بخشی تئاتر پس از انقلاب مدیون یک انسان فرهیخته و صادق به نام علی منتظری بود او توانست یک تشکیلات و مشروعیت ایجاد کند، او برای تئاتر ما خیلی زحمت کشید.
صالحپور با اشاره به اینکه کانون تئاتر بانوان در دوران علی منتظری راه افتاد، گفت: در آن دوران حتی همانطور که خانم بروجردی گفت، خانوادهها اجازه نمیدادند دخترانشان به تئاتر بیایند.
وی با اشاره به اینکه تئاتر در دهه هشتاد به استقرار رسیده چرا که جنگ تمام شده و دوران سازندگی است، توضیح داد: ذائقه جامعه به سمت مسائلی چون فرهنگ رویکرد تازه پیدا کرده است پس تلاشها و کوششهای دهه شصت به نوعی تداومش به دهه هشتاد رسیده است. تئاتر دانشگاهی در این دهه قدرت تازهای به پیکره تئاتر میدهد و این تئاتر به کمک تئاتر حرفهای آمده است.
صالحپور اظهار داشت: تا قبل از آن به دانشجویان اجازه نمیدادند در تالار وحدت یا تئاتر شهر اجرا بروند اما بعد از آن تئاتر دانشگاهی تقویت میشود. نکته دیگر هم محمل و تشکیلات خانه تئاتر است که اگرچه صنفی است اما سامان بخشی بیشتری به تئاتر میدهد. الان خانه تئاتر از صنف هم خارج شده و به نوعی در سیاستگذاری تئاتر کشور تأثیرگذار است.
وی با اشاره به حضور گروههای معتبر تاریخی در این دوره گفت: ما در این دوره امکان تبادل با گروههای خارجی را در عرصه تئاتر پیدا میکنیم. در این دهه ما برای اولینبار با دراماتورژی تئاتر مواجه میشویم و این باعث تقویت تئاتر ما میشود.
صالحپور اظهار داشت: من با چهارده مدیر تئاتری کار کردم دو تای آنها بینظیر بودند یکی علی منتظری و دوم حسین سلیمی و دهه هشتاد مدیون مدیری به نام حسین سلیمی است و جالب این است که هر دو اینها خیلی زود از تئاتر رفتند.معدل مدیران تئاتری ما در ایران دو تا سه سال است به همین دلیل هم هست که ما هنوز استراتژدی و چشم اندازی در تئاترمان نداریم، همین تئاتر فجر را هم اگر ببینیم شرایط مشابهی دارد.
فرهنگ ، در دولتهای مختلف ما رها شده است
در بخش دیگر نشست نیز کیومرث مرادی با اشاره به اینکه افتخار این را داشته سال 71 دانشجوی اردشیر صالح پور باشد، گفت: طبیعتا دهه هفتاد به نظر من دهه گمگشتگی است با اینکه آقای انتظامی کارهای بزرگی کرده که من خیلی بدان اعتقاد ندارم اما بهرحال کشور در این دوره به فرهنگ نیاز دارد و اگر ما تاریخ را درست بررسی کنیم متوجه میشویم که همه نسلهای جدید مطالبات خاص خود را دارند.
وی در ادامه افزود: من با هیچ جناح و دسته سیاسی در حکومت کاری ندارم و از کلمه سیستم در تاریخ صحبت میکنم . پنج سال اول انقلاب فرهنگ به شدت افت میکند و یادم میآید که سالن قشقایی یک خرابه شده بود و هرگز در آن نمایش اجرا نمیشد تا اینکه سال 67 نمایش ازدواج آقای میسی سی پی را آنجا اجرا کردند و من هم اولین نمایش زندگی ام را آنجا دیدم و استاد مسلمم هم آقای سمندریان شد و الان هم به همین دلیل اینجا هستم.
مرادی همچنین اظهار داشت: من به صحبت آقای صالح پور درباره مدیریتهای کوتاه تئاتر در دولت صحبت کردند و من هم میخواهم یک نکته به صحبتهای او اشاره کنم و آن هم این است که اصولا در دولتهای ما دو تا سه اول فقط به فرهنگ توجه شده و بعد فرهنگ رها شده و این در همه دولت دیده میشود.
وی در ادامه افزود: خیلی راحت بگویم که هر دولتی که در ایران آمده و هر وزیر و معاون وزیری که در عرصه فرهنگ داشتیم، وقتی عوض شدند و مدیران جدید آمدند هیچ کدام سیاستهای مدیر قبلی را دنبال نکردند و حتی در مقابل آنها نیز ایستاده اند. ما تشتت وحشتناک فرهنگی را در دهه هشتاد شاهد هستیم همچنان که درباره پیشرفت هایمان در دهه هشتاد صحبت میکنیم.
مرادی اظهار داشت: من همیشه سوالم این بوده که وقتی ما جشنواره ای به نام فجر داریم چرا باید در جاهای دیگر مثل شهرداری یا حوزه هنری هم جشنوارههای دیگری داشته باشیم چرا اینها دور هم نمیآیند و بودجههای کلان خود را در کنار هم صرف کنند تا به مشکلات دیگر هنرمندان هم رسیدگی کنند. یکی از این مشکلات هم بیمه هنرمندان است که هنوز حل نشده است.
انتهای پیام/