نگاهی به نمایش «آرش»:
قابی ماندگار در ویترین جشنواره سی و هفتم تئاتر فجر
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران- ایرنا- اگر یکی از وجوه برگزاری جشنواره تئاتر فجر ماندگارکردن قابهایی از آثار درخشان حاضر در این رخداد باشد، بدون هیچ شکی میتوان نمایش «آرش» به نویسندگی و کارگردانی گلچهره دامغانی را به عنوان یکی از ماندگارترین این قابها در ویترین جشنواره سی و هفتم قرار داد.
تبسم مهر - تهران- ایرنا- اگر یکی از وجوه برگزاری جشنواره تئاتر فجر ماندگارکردن قابهایی از آثار درخشان حاضر در این رخداد باشد، بدون هیچ شکی میتوان نمایش «آرش» به نویسندگی و کارگردانی گلچهره دامغانی را به عنوان یکی از ماندگارترین این قابها در ویترین جشنواره سی و هفتم قرار داد.
به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، سپهر تمدنساز ایرانی در بازه شش هزارساله تاریخ پرفراز و نشیب خود مملو از اساطیری است که بخش مهمی از شکل گیری جهان ادبیات داستانی و منظوم کشورمان را به خود اختصاص داده اند.
در این میان اسطوره ای مانند «آرش» اگرنه برترین ولی بی شک یکی از شناخته شده ترین، ممتازترین و جذابترین اساطیری است که برای حافظه ملی تاریخ پرشکوه تمدن ساز ایرانی میتواند یکی از درخشانترین ستارهها به شمار آید.
** امید و ایمان به ایران در بازوان آرش
آرش به عنوان چوپانی ساده در مسیر زندگی خود، در خلال جنگ ایران و توران در شرایطی که بسیاری از پهلوانان نام آور عصر خود از «گودرز» و «کِشواد» گرفته تا «گیو» و «هومان» برای قرارگرفتن در سپاه ایران و مقابله با تورانیان جهت حفظ هویت و خاک و مرزهای کشور شانه خالی میکنند، وارد میدان نبرد آزادگی و حریت کشورش میشود.
آرش برمبنای اندیشه خردمندانه در راستای آزادگی و حفظ حقانیت خاک ایران به عنوان مام وطنی که در آن زاده شده، رشد کرده و ریشه دوانده، دِینی بزرگ نسبت به آن بر دوش خود احساس میکند.
او با همین پشتوانه در خط مقدمی قرار میگیرد که میداند برای روسفید خارج شدن از آن به هیچ وجه به نیروی بازویش نمیتواند اتکا داشته باشد، بی هیچ ادعایی تنها با صرف فعل ایثار و گذشتن از جان خود تمام نا و توانش را با امید به سرفرازی همیشگی خاک کشورش (ایران) در پسِ تیری قرار میدهد تا به واسطه آن مرز میان ایران و توران مشخص شود.
تیری که آرش از بلندترین کوه ایران رها میکند بعد از گذشت هفت روز و هفت شب بر پهنه درخت کهنسالی مینشیند که آنجا به مرز میان ایران و توران بدل میشود. تیری که نه تنها ایرانیان که تورانیان نیز تصور نمیکردند، تنها به واسطه اراده و اعتماد ریشه گرفته از ایران در کمان چوپان نحیفی قرار گیرد و مرزی بسازد که به واسطه آن نه تنها نام ایران که نام آرش را در فرهنگ اساطیری تمدن ایرانی برای همیشه و تا ابد ماندگار و جاودان سازد.
** اسطوره آرش از ادبیات منظوم تا ادبیات دراماتیک
اسطوره آرش در فرهنگ شفاهی و پهلوانی ایرانی در نوشتار بسیاری از نویسندگان و شاعران کشورمان به ثبت رسیده است و هریک بنا به تخیل خود فصلی از نگاه آمیخته با این تخیل را بر تنه تناور درخت ریشه دار و همیشه سبز «آرش» افزوده اند.
فارغ از قلم جاودان و ماندگار فردوسی در خلق حماسه شاهنامه که در قالب روایت منظوم به بیان اسطوره آرش پرداخته، در ساحت تولید آثار نمایشی و شاخه ادبیات دراماتیک، بهرام بیضایی با «آرش» که نام «برخوانی» را بر آن نهاده به زیباترین شکل ممکن این اسطوره را در قامت نمایشنامه به جهان قهرمانهای نمایش ایرانی معرفی کرده است.
«برخوانی» شیوه ای از نقالی است که در ساحت اجرای آن «گوسانان» و نقالان خوش صدا با تلفیق آواز، لحن حماسی و حرکات بدن و چهره به روایت داستان قهرمانان و پهلوانان ایرانی میپردازند که آرش نیز یکی از آنان است.
این بار این اسطوره در سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به قلم و کارگردانی گلچهره دامغانی چهره تئاتری به خود گرفته و به عنوان یکی از آثار حاضر در این رخداد پیشاروی مخاطبان قرار دارد.
** برخوانی مدرن از اسطوره «آرش» در جشنواره سی و هفتم
هرچند دامغانی نیز در روایت «آرش» متاثر از قله نشین تئاتر ایران -بهرام بیضایی- بوده و شیوه برخوانی و نقالی را در نگارش آن لحاظ کرده، اما تمام نگاه خود را به تقلید از بزرگی چون بیضایی استوار نکرده است.
دامغانی در روایت اسطوره آرش 13 بازیگر خود را بر صندلی نشانده و برخلاف حرکت برخوانان و نقالان، تنها اجازه به ظهور و بروز قدرت کلامی در گویش آنها داده و در نهایت از میان تمام قدرت بازیگری -بدن بازیگر- بر چهره و حرکات دست آنها تکیه کرده است.
مخاطب این بار در مواجهه با این 13 بازیگر (9 بازیگر مرد و 4 بازیگر زن) به گونه ای به تماشای روایت اسطوره آرش در قالب اثر دامغانی مینشیند که تک تک این بازیگران وظیفه تمامی بخشهای نمایش را برعهده دارند.
برخی از آنها صحنهها و کنشهایش را میخوانند، گروهی با آلات موسیقی به روایت بخشی از فضای حماسی اثر میپردازند و عده ای دیگر روایتگر فراز و فرود قصه آرش هستند. دامغانی با زیرکی تمام، اینبار موسیقی را نه به عنوان ابزار تکمیلکننده صحنه که به عنوان شخصیتی از شخصیتهای تاثیرگذار در روایت آرش پیشاروی مخاطبان ترسیم میکند.
** تکریم مخاطبان با ادبیاتی سنجیده و موفق
دامغانی به عنوان یکی از کارگردانان جوان و خلاق در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر با تلفیق الگوهای کارگردانی در سبک تئاتر مدرن سراغ بخشی از فرهنگ اساطیری ایران رفته که همواره یکی از جلوههای شکوهمند ادبیات حماسی، غنایی و نمایشی ایران بوده است.
او چنان قدرتمندانه در این عرصه پیش میرود که نه تنها همراهی مخاطبان را به همراه دارد که تحسین منتقدان و همصنفان خود در حوزه تئاتر را نیز بدرقه راهش میبیند.
وی با نگارش «آرش» نشان داده که تسلط بسیار بالایی بر زبان آرکاییک و نثر کلاسیک ایرانی دارد و به عنوان هنرمندی متعهد به تکریم مخاطب، در استفاده از قدرت زبانی خود در نگارش این نمایشنامه، مخاطبانش را در مواجهه با بمباران واژههای سنگین و ثقیل حکایت کلاسیک ایرانی، قرار نمیدهد.
دامغانی با روان کردن ادبیات زیبای «آرش» نه تنها قدرت و تسلط خود بر دامنه نثر کلاسیک را به رخ مخاطب میکشد که به شیواترین شکل ممکن برای تمامی مخاطبان این نمایش با هر طرز فکر، دانش، جایگاه و طبقه اجتماعی داستانی روایت میکند که هیچ سوالی را در ذهن او بی پاسخ نمیگذارد.
«آرش» به عنوان اثر مهمان در سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به گونه ای در تالار قشقایی در مواجهه با مخاطبان قرار گرفت که تمامی آنها بعد از پایان نمایش و هنگام ترک سالن بر آبرومند و قدرتمندبودن این اثر با وجود بهره بردن از کارگردان و گروه بازیگران جوان اما خلاق و مستعد صحه میگذاشتند.
** تجلی «عشق»، قدرتمندترین سلاح پیروزی
البته یکی از مهمترین نگاههای مخاطبان به افزوده شدن یکی از برگهای درخشان در روایت داستان «آرش» متمرکز میشود که تاکنون در آثاری که بر مبنای این اسطوره و پهلوان ایرانی شکل گرفته کمتر پرداخته شده است، دامغانی در شکل روایت نمایشی خود با تمام وفاداری به داستان آرش، بخشی از زندگی او را با نگاه خلاقانه خود میآفریند.
اسطوره «آرش» در نمایش گلچهره دامغانی علاوه بر زیست و زندگی عادی خود، دل در گرو مهر دختری از سرزمین توران داشته که این نگاه عاطفی با مرگ دختر به سرانجامی غم انگیز منتج میشود. جسد آن دختر پای درختی کهن در سرزمین توران دفن میشود و نکته درخشان نمایشنامه دامغانی درست به همین مساله بازمیگردد که تیر آرش بعد از گذشت هفت روز و هفت شب در آسمان بر پهنه درخت تناوری مینشیند که در پای آن معشوقه «آرش» دفن است.
در زیرمتن و سفیدخوانی لایههای پنهان در نمایشنامه گلچهره دامغانی، وی به عنوان هنرمند و به دور از شعاردهی به این مساله اشاره میکند که نقشِ عشق، مهر و دوستی میان دو کشور و پرهیز از جنگ میتواند ماندگارترین انگارههای ذهنی مردمان جهان برای لذت بردن از زندگی شان باشد.
به همین سبب است که به محض پایان نمایش و بعد از خروج مخاطب است که او مدام به این نکته میاندیشد که اگر نه تنها ایران و توران که هر کشوری در جهان معاصر به جای سپر و شمشیر، گفتوگو و زبان مهر و عاطفه را برای حل و فصل اختلافات بکار میبردند، امروز به جای غلظت دود تیره ناشی از جنگ رنگین کمانی از آرامش بر آسمان جهان حاکم بود.
جنگی و خصمی که نتیجه اش تنها پراکندن تخم نفرت در سرزمینی است که قرار است فرزندان انسانهای امروز و درگیر جنگ در فردای آن زیست کنند!
اگر یکی از وجوه برگزاری جشنواره بینالمللی تئاتر فجر ماندگارکردن قابهایی از آثار درخشان حاضر در این جشنواره باشد، بدون هیچ شکی میتوان قاب ماندگار نمایش «آرش» به نویسندگی و کارگردانی گلچهره دامغانی را در ویترین جشنواره سی و هفتم در یکی از بهترین نقاط قرار داد و به تماشا نشست.
سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در بخشهای صحنهای، بهعلاوه فجر، خیابانی و دیگرگونههای اجرایی با سکانداری نادر برهانی مرند در 11 بخش مسابقهای و جنبی از بیست و دوم بهمن ماه آغاز شده و تا چهارم اسفندماه در تهران ادامه دارد.
از امین خرمی
فراهنگ**9266**3009
انتهای پیام /*