نگاهی به نمایش «ساعت پنج شد بابا»:
داستان گویی بدیع کارگردان در بستر تئاتردرمانی
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران- ایرنا- نمایش «ساعت پنج شد بابا» به کارگردانی گلناز اکبری از استان کرمانشاه با استفاده از تکنیک تئاتردرمانی (سایکودرام)، با بهره بردن از بازیگران معلول، تصویری دوگانه و استوار بر محور «زیبایی هنر بازیگران» و «تلخی عزلت معلولان» را توامان در ذهن مخاطب ثبت میکند.
تبسم مهر - تهران- ایرنا- نمایش «ساعت پنج شد بابا» به کارگردانی گلناز اکبری از استان کرمانشاه با استفاده از تکنیک تئاتردرمانی (سایکودرام)، با بهره بردن از بازیگران معلول، تصویری دوگانه و استوار بر محور «زیبایی هنر بازیگران» و «تلخی عزلت معلولان» را توامان در ذهن مخاطب ثبت میکند.
به گزارش روز یکشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، نمایش «ساعت پنج شد بابا» به کارگردانی گلناز اکبری و نویسندگی حسین فضل اللهی به عنوان نماینده کرمانشاه در بخش مهمان سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان به صحنه رفت.
گلناز اکبری که دانش آموخته مقطع کارشناسی ارشد تئاتر است، در شرایطی پایان نامه خود را به موضوع حساس، جذاب و در عین حال سخت «سایکودرام» (تئاتر درمانی) اختصاص داد که این انتخاب آینده کار حرفه ای او را رقم زد.
** تجربه لذت بخش مخاطب از تماشای تئاتر
اکبری طی سالها فعالیت خود در استان کرمانشاه با هدف کمک به جامعه معلولان علاوه بر صبری ستودنی در کار با این افراد، آثار تئاتری متفاوتی را در استان کرمانشاه از خود به یادگار گذاشته است.
یکی از تازهترین تجربههای او به نمایش «ساعت پنج شد بابا» باز میگردد. نمایشی که با حضور «شنو قادی» معلول جسمی، حرکتی با فلج مغزی 50 درصد و «مرتضی محبوبی» مبتلا به «سندروم داون» در کنار «هاشم پورمحمدی» بازیگر فاقد معلولیت، داستان ساده، جذاب و در عین حال دلچسب «ساعت پنج شد بابا» را به گونه ای پیشاروی تماشاگران ترسیم میکند که مخاطب در ارتباط گیری با این اثر فارغ از حضور دو بازیگر معلول، یکی از متفاوتترین لحظات حضور خود در تماشاخانههای تئاتری را تجربه میکند.
«ساعت پنج شد بابا» در حقیقت ثمره سالها فعالیت، تجربه و تدریس هنر نمایش برای بخشی از خانواده معلولان کرمانشاه توسط گلناز اکبری است. او با کارگردانی این اثر به مخاطبش ثابت میکند که معلولان جامعه تنها شاید در بخشی از رفتار، کنش و یا صورت فیزیکی خود تفاوتی با دیگر افراد جامعه داشته باشند؛ اما از حیث تواناییهای هنری چه بسا این افراد میتوانند گام هایی فراتر از مردمانی بردارند که در صحت و سلامت جسمی، عقلی و روحی به سر میبرند.
** همراهی دلچسب مخاطب با ریتم نمایش
حفظ ریتم به عنوان یکی از مهمترین مولفههای اثر انگشت کارگردان در تولید اثر نمایشی، همواره به عنوان اصلیترین بستر برای ارتباط گیری مخاطب و همذاتپنداری او با اثر نمایشی به شمار میرود. در این زمینه گلناز اکبری نشان داده با بیش از یک سال و نیم تمرین مستمر با گروه بازیگران نمایش به ویژه دو بازیگر معلول خود در مواجهه با مخاطب در این اثر نمایشی با کوچکترین خللی مواجه نیست.
در حقیقت مخاطب نیز با توجه به اینکه به تماشای اثری نشسته که بازیگران آن با بازیگران عموم آثار نمایشی تفاوت دارند در درک و همذاتپنداری با ریتم نمایش، دچار خستگی و فاصله گرفتن از این اثر نمایشی به دلیل افت کیفیت آن نمیشود.
** قدرت ستودنی بازیگران
مولفه دیگر توفیق این اثر نمایشی به قدرت حضور بازیگران در ارائه کاراکترهای متن باز میگردد. در این مساله نیز دو بازیگر معلول در کنار پورمحمدی (بازیگر غیرمعلول) به شکلی درخشان در انتقال داستان ساده و در عین حال جذاب و گیرای «ساعت پنج شد بابا» جای هیچ پرسشی را برای مخاطبان خود قرار نمیدهد.
این اتفاق میسر نمیشد جز با بازی دو بازیگر اصلی این اثر که با وجود معلولیت در ارائه شخصیت و کاراکتر نمایشی بی نقص جلوه میکنند.
همه اینها ثمره صبر، تلاش و استقامت ستودنی گلناز اکبری در تمرین و همراهی با بازیگرانی است که از نظر بخشی از تواناییها نسبت به انسانهای معمولی در مرتبه ای متفاوت قرار دارند.
** متنی برای درخشش تواناییهای معلولان
رکن سوم توفیق یک اثر نمایشی به سنگ بنای آن یعنی نمایشنامه بر میگردد، که در این زمینه نیز «ساعت پنج شد بابا» با قلم حسین فضل اللهی با داستانی ساده در بستر روایت اجتماعی بازگوکننده قصه عاطفی میان پسر و دختر جوانی است که دل به مهر یکدیگر بسته اند و اکنون فضای خانواده در تقلا برای فراهم ساختن مراسم ازدواج این زوج است.
بازیگران این نمایش با وجود معلولیتهای مختلف جسمی، ذهنی و فلج مغزی و سندروم دان در روایت لحظات عاطفی این نمایش همسو با دیالوگهای ساده، سبک و روان فضل اللهی برای اقناع مخاطب چیزی کم ندارند.
«ساعت پنج شد بابا» در محتوای خود بازتاب دهنده تنهایی و عزلت جامعه معلولان کشور است. جامعه معلولانی که طبق آمار رسمی 10 درصد جمعیت کشور را به خود اختصاص دادهاند؛ اما در بهره برداری از امکانات عمومی جامعه که در اختیار تمامی افراد قرار دارد در مرتبه بسیار بسیار پایینتر از انسانهای سالم قرار دارند.
این افراد بیش از هر چیزی نیازمند نگاه یکسان از سوی عموم مردمی هستند که به لطف مهر الهی از صحت و سلامت فیزیکی برخوردار هستند. افرادی که تنها تلاش و توانشان برای اثبات تواناییهایشان در برهههای مختلف این نمایش (اعم از دیالوگ گفتن، حرکت، احساساتی شدن و ...) بارها و بارها با قدرت مثال زدنی پیشاروی مخاطبان عادی این نمایش ترسیم شده است.
** پرسشی به مثابه تلنگر
اما پرسشی که این نمایش ایجاد میکند در حقیقت تلنگری بزرگ برای مخاطب است که چرا میان خود و افراد معلول فرق میگذارد. آیا تفاوت در بنیان ما انسانها چیزی فراتر از شخصیت انسانی است؟ آیا معلولیتهای فیزیکی و یا جسمی و ذهنی میتواند به عنوان دو انسان و دو شخصیت در جامعه مشترک میان ما و جامعه معلولان تفاوتی ایجاد کند؟
همه اینها مواردی سخت و سنگین است که مخاطب بعد از ترک سالن «استاد انتظامی» خانه هنرمندان و بعد از مواجهه با نمایش «ساعت پنج شد بابا» به عنوان یادگاری هایی بر ذهن خود از هوش کارگردانی گلناز اکبری، متن موفق حسین فضل اللهی و بازیهای درخشان شنو قادری، مرتضی محبوبی و هاشم پورمحمدی با خود حمل میکند.
«ساعت پنج شد بابا» به عنوان اثری از هنرمندان تئاتر استانها و نماینده شهرستان کرمانشاه پهلو به آثار موفق هنرمندان پایتخت نشین میزند. گاه در مواردی مخاطبان را به چنان تحسینی وا میدارد که نمیتواند از غفلت خود در دیگرگونه اندیشی نسبت به جامعه معلولان کشور به راحتی فاصله گیرد!
اکبری که در قامت کارگردان نخستین تجربه خود در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر را پشت سر میگذارد پیش از این به عنوان هنرمندی از فعالان عرصه تئاتر کرمانشاه در قامت طراح لباس و صحنه حضور در این جشنواره را تجربه کرده است.
درست به واسطه همین تجربه است که در هدایت بازیگران به ویژه دو بازیگر معلول خود در مواجهه با سیل مخاطبان حاضر در جشنواره تئاتر فجر آنها را چنان روان به بازیگری دعوت میکند که مخاطب گاه خود را در همذات پنداری با بازیگران نمایش - در مواجهه با این سیل مخاطبان- بیشتر دارای استرس میبیند.
** توجه به قدرت سایکودرام
در کنار بازی آرام، روان و در عین حال منطقی و دیالوگهای شمرده و سنجیده بازیگران معلول نمایش، بیش از پیش به قدرت هنر تئاتر به عنوان ابزاری مهم در راستای بهره برداری برای درمان و کمک به جامعه معلولان و شاخه مهمان آن یعنی «سایکودرام» (تئاتر درمانی) میتوان پی برد.
شاخه ای که طی یکی دو دهه اخیر در بدنه فعالیتهای علمی و عملی تئاتر کشورمان کمتر توسط هنرمندان مختلف مورد توجه قرار گرفته است. همه اینها در شرایطی است که هرگاه هنرمندان کشور برای استفاده از تکنیک تئاتر درمانی، به سراغ اجرای آثاری به ویژه با نگاه حمایتی و درمانی نسبت جامعه معلولان حرکت کردهاند، ثمره آن آثار درخشان و همسو با اهداف متعالی در این حوزه بوده است.
سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر با سکانداری نادر برهانی مرند در 11 بخش مسابقهای و جنبی که از بیست و دوم بهمن ماه آغاز شده تا چهارم اسفندماه در تهران ادامه خواهد داشت.
از امین خرمی
فراهنگ**9266**3009
انتهای پیام /*