یادداشت میهمان
به گلخانه دلخوش نباشیم/ مدیریت، حلقه مفقوده ورزش ایران
ورزشی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - با روش گلخانه ای امکان رسیدن به سطح جهانی اولا غیرممکن و اگر هم میسر شود، کاملا بی ارزش است که اگر گلخانه دار یک شب خواب بماند، گلستان نابود است.
تبسم مهر - با روش گلخانه ای امکان رسیدن به سطح جهانی اولا غیرممکن و اگر هم میسر شود، کاملا بی ارزش است که اگر گلخانه دار یک شب خواب بماند، گلستان نابود است.
به گزارش خبرگزاری فارس، محمود چایچی ملی پوش اسبق والیبال ایران در باب وضعیت ورزش ایران و چالشهای موجود یادداشتی را قلمی کرده و آن را در اختیار سرویس ورزشی فارس قرار داده که به شرح زیر است:
قصه ورزش ما بیش از حد غصه دار شده؛ اینکه سیاستگذاران این صنعت و علم هنوز به این اصل اشراف پیدا نکرده اند و یا اصلا نمیخواهند پیدا کنند، اینکه دیگر زمان مدیریت کسانی که نه علم دارند و نه عملی کار کرده اند به سر آمده. دیگر روا نیست 80 میلیون جمعیت مشتاق ایرانی آخرین درجه تلاشش حداکثر یک چهارم نهایی آسیا باشد، جایی که قطر 2.5 میلیونی قهرمان آن است. چرا نمیپذیریم در این سطوح از چاپلوسان و خودیهای نابلد آبی گرم نمیشود. پرواضح است که با روش گلخانه ای امکان رسیدن به سطح جهانی اولا غیرممکن و اگر هم میسر شود، کاملا بی ارزش است که اگر گلخانه دار یک شب خواب بماند، گلستان نابود است.
درک اینکه سایرین چه روش هایی دارند که مردمانشان را در سطح کلان به ورزش وا میدارند، اصلا سخت نیست. امروزه ورزش در سطح جهانی دیگر یک بازی و تفریح نیست. از آن در جهت بهداشت و سلامت و بالا نگهداشتن روحیه مردم استفاده میگردد و بالاترین بودجه و اعتبار را برایش در نظر میگیرند.
یکی از راههای مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی مشغول نمودن آحاد مردم در میادین ورزشی است از نونهالان تا سینیور گیم، شاید مفاهیم اصلی ورزش توسط مسئولین ذیربط به مصوبین بودجه کشور درست تفهیم نمیشود. شاید هنوز خیلیها نمیدانند که تعداد سالنها و اماکن ورزشی با تعداد بیماران و معتادان نسبت معکوس دارد وگرنه به خود اجازه نمیدادند اماکن ورزشی آماده خدمت را بفروشند و یا اجاره دهند.
شاید دوستان از اساس به اصل سوم قانون اساسی که در آن ورزش را رایگان اعلام نموده، اعتقادی ندارند. اساسیترین مسئله ورزش کشور مسئله زیرساخت هاست. اگر فلان باشگاه به آنچنان رشد در دنیا رسیده به حرف که نیست. در کنار باشگاهش چندین زمین چمن و سالنهای مختلف دارد که وقتی با داشتههای خودمان مقایسه میکنیم، جای بسی سرافکندگیست و تازه معلوم میشود که قهرمانان ورزشی و باشگاههای گرفتار آمده در بی اعتباری و جهالت مدیریتی که صرفا بخاطر آشنایی با فلان مسئول به چنین سمتی گمارده شده که هیچ نسبتی با هم ندارد، چه دشواری هایی را تحمل میکنند.
ورزش ما هرگز به وسیله مربیانی حتی کیروش و انواع ویچها سامان نخواهد یافت. ورزش همگانی که آحاد ملت را از سطح پایه تا سالمندان را پوشش دهد، وجود خارجی ندارد. همه مردم باید درگیر ورزش باشند؛ با قوانین مشخص و آینده ای روشن.
کمی به قهرمانان جهان و المپیک کشور خودمان که تمام سلامتی و همه دارایی و زندگی خود را در این راه مصروف داشته اند، توجه کنیم. غیر از تعدادی اندک آنهم (در این 10-15 سال اخیر) بقیه چه وضعیتی دارند. کدام سازمان متولی رفع گرفتاری قهرمانان جهان و ملی از کار افتاده و گرفتار آمده در زیر بار انواع معضلات دامن گیر اجتماع است. بارها شاهد درماندگی قهرمانان جهان و ملی بوده ایم که مستاصل از حل امور جاری و بی پناه و عاجز از اظهار نارواییها در گوشه عزلت منتظر ترک جهان خاکی است.
قصه در این مقال بسیار دراز است و کسی را گوش شنوا نیست. هیهات...
خلاصه بگویم:
1 – ورزش فقط بازی نیست علم و صنعتی است که به سرمایه گذاری بسیار زیاد نیاز دارد.
2 – مربی خارجی چاره کار نیست. جمع کردن لژیونرها و دو ملیتیها جنبه تبلیغاتی دارد و دیدیم که مفید واقع نشد چرا که ما چیزی برای تبلیغ نساختیم.
3 – تعریف ورزش همگانی چیز دیگری است. جمع کردن تعدادی آدم سن بالا در پارکها و بازی خرس وسط بابت دفع چربیهای دور شکم مفید است، همین.
4 – وجود مسئولین سیاسی در ورزش بخاطر جذب و فراهم نمودن اعتبارات استاگر از این حسن برخوردار نیستند که نیستند، وجودشان در این حیطه مخرب و هیچ نمیارزد.
5 – برای شادمانی و روحیه مردم نیاز به احداث اماکن فراوان اصلاح زیرساختها و پس از آن مدیران با کیفیت درس خوانده و کار کرده و عالم نیاز است.
6 – استفاده از تجربیات قدما اگر چه به دلیل بی توجهی به آنان گوشه گیر شده اند، جهت مفید فایده شدن نیاز به ارزشگذاری مضاعف دارد.
7 – به روز کردن مربیان، داوران و اهالی ورزش ضروری و مفید است.
8 – اغلب رشتههای ورزشی از آنور آب میآیند و آداب و فرهنگش چیز دیگری است. لازم است نیم نگاهی هم به رفتارهای آنان داشته باشیم.
9 – فرهنگ دیگری به ورزش دنیا معنا میدهد. ما و مربیان و بازیکنان باید یاد بگیریم که فقط بازی کنیم. دخالت درامور داوری و قضاوت ضربههای مهلکی به ورزش و تیمها زده است. آخر نمونه این رفتار غلط هم باخت به تیم فوتبال ژاپن بود که قطعا چوب جهالت و کج فهمی را خوردیم و نیز لیگهای داخلی هم از این آفت بی بهره نیست.
10 – برای موفقیت مربیان برجسته دنیا زیرمجموعه ای همچون بودجه بسیار کافی، اماکن نامحدود، زمین چمن و سالنهای متعدد و تعداد کثیری بازیکن مستعد کارکرده از نوجوانی و علاقه مندی خانوادههای ضروری است وگرنه دیدیم که رسیدن به قهرمانی حتی در آسیا هم میسر نمیشود و نیز به چند نابغه و گلهای خود رو و گلخانه هم نباید دلخوش بود. پنهان شدن در پشت نام گذشتگان مرحوم و نثار سالی یک تاج گل، به سر آمده و دردی را دوا نمیکند.
11 – کاش میشد مانند سابق روسای فدراسیونها توسط وزیر ورزش انتصاب شوند تا دیگر شاهد قرار گرفتن والیبالیها در هیئت کشتی و دوومیدانی کاران در هیئتهای والیبال و ... و انتخابات مهندسی شده نبودیم.
12 – قدما و پیشکسوتان به طور معمول مورد اقبال نبوده اند. حال با تصویب قانون عدم استفاده از بازنشستهها دورتر و رانده میشوند. ورزش کشور از اجرایی شدن این قانون ناقص ضرر خواهد کرد. در هیچ کجای دنیا چنین رسمی نیست که هیچ، برعسکش هم بسیار صادق است تا آنجایی که بسیاری از بزرگان ورزش دنیا مثل رئیس ورزش یونسکو، مثل رئیس فدراسیون جهانی وزنه برداری در سن بالای 75 سالگی بسیار موثرند. حق بود متولیان ورزش در خصوص عدم اجرای این قانون تلاش بیشتری میکردند. شاید به سبب رهایی از دست تعدادی مدیر مزاحم مخالفت قابل توجهی صورت نگرفت.
13 – و حرف آخر اینکه برای اصلاح امور ورزش نیاز به تصویب قوانین بالادستی است که تعامل بسیار نزدیک دولت و مجلس را میطلبد و میبایست از صفر تا صد ورزش توسط خبرگان به اطلاع مجلسیان رسانده شود و مضار قهرمانی قطر در آسیا با وجود ایران به آنان یادآوری گردد وگرنه آش همان است و کاسه همان... والسلام.
محمود چایچی – عضو سابق تیم ملی والیبال ایران
انتهای پیام/س