یادداشت/محمد کاظم انبارلویی
نقد یک نگاه به چهل سالگی انقلاب اسلامی
سیاسی
بزرگنمایی:
تبسم مهر -
به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس، محمدکاظم انبارلویی کارشناس مسائل سیاسی در یدااشتی به نقد نگاهی به چهل سالگی انقلاب اسلامی ایران پرداخته است. متن یادداشت به شرح ذیل است:
حکام کاخ سفید در تحقیر دولت عربستان، قریب به این مضمون گفته بودند؛ «اگر آمریکا نبود ایران ظرف یک هفته شما را می بلعید و الآن فارسی حرف می زدید»!
این سخن گزاف برای دوشیدن گاوهای شیرده در کاخهای سعودی بود اما ترامپ ظاهراً زودتر از حکام عربستان، فارسی یاد گرفت و اخیراً توئیتهای خود را با زبان فارسی میزند. این نشان می دهد که اقتدار ملت ایران در چهل سالگی، خواب خوش را از دشمنان اسلام و قرآن ربوده و کابوس قدرت منطقه ای و اعتبار جهانی ایران، آنها را رها نمی کند.
اینکه قدرت انقلاب اسلامی چیست و رمز و راز تداوم و گستره آن کدام است و از چه و کدام قدرت ناشی میشود و مشروعیت آن بر چه پایه ای است؟ فوق العاده مهم است.
تحلیل موقعیت انقلاب در چهل سالگی در داخل و مختصات دامنه نفوذ آن در جهان و منطقه و استعداد آن در تغییر جغرافیای سیاسی جهان را باید به سؤالات فوق افزود تا تصویر درستی از آنچه که دیروز کجا بودیم، امروز کجا هستیم و فردا عازم کجا خواهیم بود؟ به دست دهد.
دشمنان قسم خورده این نظام به ضرس قاطع می گفتند ملت ایران چهل سالگی انقلاب را نخواهد دید اما همانها امروز میگویند چهل سالگی انقلاب دیده شده و ملت ایران مقتدرتر از گذشته راه خود را ادامه می دهد.
یک فهم از موقعیت انقلاب و نیز پاسخ به پرسش های فوق، حاکی است اینها همه سراب است و القا میکنند مردم و نخبگان می خواهند نقش خود را در انقلاب فراموش کنند. به این گزارهها توجه کنید:
1-امروز کمتر کسی در چهل سالگی انقلاب از عملکرد سیستم دفاع می کند.
2- همه می خواهند انقلاب اسلامی و نقش شان در این انقلاب را فراموش کنند و مهم تر اینکه می خواهند دیگران نیز این نقش را فراموش کنند. میخواهند رد پای خود را از ماجرای انقلاب پاک کنند .
3- وضع کنونی، استقلال بدون آزادی، دموکراسی بدون حزب و برنامه ریزی بدون عدالت است.
4- مردم نمیدانستند چه می خواهند، فقط می خواستند حکومت پهلوی نباشد.
5- فقط بخشی در انقلاب 57 مانده اند و خود را در شرایط انقلاب و انقلاب دائمی تعریف می کنند.
6- معلوم نیست مردم همین جمهوری اسلامی را میخواستند. بخش قابل توجهی اکنون از عملکرد سیستم رضایت ندارند.
7- انقلاب اسلامی یک انقلاب بی طبقه بود و اکنون هم چندان حامی ندارد.
به گزارههای فوق، دقت کنید. چنین نگاهی به انقلاب را گاهی در تحلیلهای منافقین، سلطنت طلب ها، مارکسیست های سر در آخور کاخ سفید، بهائیان و ضد انقلابهای برج عاج نشین در داخل و در واشنگتن، لندن و پاریس میتوان دید.
راهپیمایی میلیونی مردم در 22 بهمن امسال، همه این تحلیلها را شست و با خود برد. سه نسل در کنار هم در راهپیمایی شگفت انگیز نیمه دوم بهمن ماه به خیابانها آمدند و فریاد زدند ما انقلاب را نه فراموش کردیم و نه نقش خود را در انقلاب به فراموشی سپردیم. مردم آمدند و فریاد زدند انقلاب اسلامی سال 57 پا برجاست و ما همان انقلابی با همان طراوت و تازگی سال 57 هستیم. مردم آمدند و فریاد زدند ما می دانستیم چه می خواهیم، فقط خواست ما رفتن شاه نبود. برای این خواست، هر دو سال یک بار به پای صندوقهای رأی آمده ایم. به جمهوری اسلامی، قانون اساسی، به رؤسای جمهور، به نمایندگان ملت در مجلس، به نمایندگان خود در شوراها و به خبرگان امت برای تعیین رهبری، بارها رأی داده ایم.
علاوه بر آن، در پاسخ به شرارت سخت دشمنان 8 سال جنگیدیم و در دو نبرد نرم هم بر دشمن فائق آمدیم تا استقلال و آزادی را در کشور پاس داریم و جلوی بازگشت استبداد به نظام را بگیریم. مردم با حضور شگفتی ساز خود آمدند بگویند همه طبقات جامعه در انقلاب نقش داشتند و نقش خود را فراموش نکرده اند. انقلاب اسلامی پایگاههای خود را در همه طبقات به ویژه طبقات محروم و متوسط جامعه دارد.
اگر کسی این پیامها را در چهل سالگی از ملت ایران در راهپیمایی امسال دریافت نکند، باید به درک و عقلانیت سیاسی خود شک کند.
حال ببینیم دیدگاه هایی که مطرح شد مربوط به چه گروه یا چه کسی است؟ این دیدگاهها مربوط است به رئیس گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران که اخیراً از سوی شهردار محترم به عنوان معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران منصوب شده است. او در همان روزی که به این سمت منصوب شد، در صفحه شخصی خود تحلیلی از انقلاب در چهل سالگی ارائه داده که بخش هایی از آن در صدر این مقاله ذکر شد و بخش هایی از آن هم که نیاوردم، شرم آورتر از بخشهای ذکر شده بود.
انقلاب اسلامی طی 40 سال گذشته ریزش هایی داشته و این ریزش از گروههای سیاسی و مذهبی گرفته تا نخبگانی در دانشگاه و حوزه بوده است. تردیدی نیست آنها در چم و خم فراموشیدن و فراموشاندن نقش خود در انقلاب اسلامی بودند و برخی هم با کوچ به رادیوی بی بی سی و رادیو آمریکا و رادیو فرانسه، این فراموشی را فریاد زدند. انقلاب با رویش های خود زنده و بالنده است. تعمیم دادن آنها به کل مردم ایران، بهت آور است.
تردیدی نیست آنها که خدا را فراموش کرده اند ، خلق را هم فراموش میکنند و به تبع آن انقلابی که توسط همین خلق به وجود آمده را فراموش خواهند کرد.
تعجب از این است؛ کسی که خود در حال و هوای فراموشیدن و فراموشاندن انقلاب اسلامی است، میخواهد با بودجه میلیاردی معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران در ام القرآی جهان اسلام با این فهم نادرست از انقلاب در چهل سالگی آن خدمت کند!
این خدمت را باید تعریف کرد آیا خدمت به انقلاب است یا ضد انقلاب؟ اگر او خود را در شمار کسانی میداند که در حال فراموشیدن و فراموشاندن انقلاب اسلامی 57 است، چرا سمت معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران را پذیرفته است؟! اگر نمیداند این روایت سازی نادرست و منحرفانه و تئوریزه کردن آن در یک مقاله چهارده صفحه ای، آن هم 35 روز قبل از22 بهمن در سالگرد چهل سالگی انقلاب، چه معنایی دارد؟ او برای اثبات نظریه خود در این مقاله معتقد است؛ «اعتراضات دی ماه 96 را به عنوان یک نقطه کلیدی در تحلیل ها باید وارد کرد»! او با این «کلید» چه قفلی از تحلیل وارونه از انقلاب اسلامی را میخواهد باز کند؟
اگر اعتراضات دی ماه گذشته که بر اساس برآورد دوست و دشمن به سختی به 10 هزار نفر میرسید، در ذهن او به عنوان یک کلید نقش بسته، پس حضور میلیونها زن و مرد و پیر و جوان و کودک و خانواده های ایرانی که در چهل سالگی انقلاب در سراسر کشور و همین تهران در راهپیمایی روز 22 بهمن، دفاع از انقلاب اسلامی سال 57 را در سال 97 فریاد زدند، به عنوان یک رویداد بزرگ تاریخی در کجای ذهن او برای تحلیل و پویایی انقلاب جای خواهد گرفت؟
چند ده میلیون نفر باید در راهپیماییهای روز قدس و 22 بهمن به خیابان ها بیایند و آرمانهای انقلاب را فریاد بزنند، تا یک جامعه شناس باور کند که مردم انقلاب را فراموش نکرده اند؟
چند ده میلیون نفر طی 40 سال گذشته باید بارها به پای صندوقهای رأی بیایند تا رئیس گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به این فهم برسد که آنها نقش تعیین کننده خود را در ادامه مسیر انقلاب فراموش نکرده اند؟
چند میلیون جوان بسیجی مثل شهید حججیها باید با خون پاک خود پای این ادعا سند بزنند تا آقای محمد رضا جوادی یگانه قبول کند انقلاب فراموش نشده است؟
واقعاً طبیبانه باید این مصیبت فکری را در جناب آقای دکتر محمد رضا جوادی یگانه، معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، واکاوی کرد که چرا به این روز کژتابی و کج اندیشی افتاده است؟!
اولین کلمات مقاله تحلیلی او پرده از عزای فکری اش برمی دارد. او خود گفته انقلاب را با عینک «پل ریکور » فیلسوف فرانسوی میخواهد تحلیل کند. فردی که 15سال پیش مرده است چارچوبهای فکری او چه کمکی به شناخت جامعه انقلابی امروز ایران می کند؟
اگر فیلسوفان فرانسوی درک درستی از انقلاب ها به ویژه انقلاب فرانسه داشتند، اکنون زلزله به ارکان فلسفه حکومت و حکومت داری در پاریس نمیافتاد.
حکام فرانسوی هر هفته، شنبه ها 10 لشکر زرهی از ارتش و نیروهای انتظامی خود را به خیابانهای پاریس و شهرهای فرانسه می فرستند تا ملتی را که مشغول فراموشی و فراموشاندن انقلاب فرانسه است، سرکوب کنند.
در پایان باید گلایه ای از وزیر علوم و رئیس دانشگاه تهران کرد؛ در حالی که ایران به همت پژوهشگران و دانشمندان ایرانی در دانشگاههای جمهوری اسلامی جزء 10 قدرت برتر جهان است، فردی در ریاست گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران قرار میگیرد که شناخت او از جامعه امروز ایران و انقلاب آن مبتنی بر جهل و کینه توزی است! وی چه کمکی به شناخت علمی دانشجویان از بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر میکند؟ او جهل به انقلاب را به جای دانش و آگاهی فریاد میزند.
وقتی یک استاد جامعه شناس، آن هم در دانشگاه تهران، یک تحلیلی از جامعه خود می دهد که ظرف 35 روز مردم تار و پود و صورت بندی و فهم او را به هم می ریزند و غلط بودن نظریات او را اثبات میکنند، ماندن او در جایگاه ریاست گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران چه توجیهی دارد؟!
انتهای پیام/